به مناسبت عید غدیر زندگینامه و قصیده ای از «افسرده لاری» از شاعران به نام منطقه لارستان در زیر ذکر می شود. به گزارش گروه شهروند خبرنگار میلاد لارستان، یکی…
به مناسبت عید غدیر زندگینامه و قصیده ای از «افسرده لاری» از شاعران به نام منطقه لارستان در زیر ذکر می شود.
به گزارش گروه شهروند خبرنگار میلاد لارستان، یکی از شعرا و ادیبان قرن حاضر لارستان مرحوم سید علی اکبر مرتضوی متخلص به افسرده لاری است. نوشته های برجا مانده از ایشان، نشانگر عمق تبحرشان، در علوم مختلف از جمله پزشکی، ادبیات فارسی و عربی، نجوم و هیات، حقوق و وکالت،عرفان و مذهب و… است ولی متاسفانه کمتر شناخته و معرفی شده است.
نوشته حاضر سعی کرده است تا مختصرا به معرفی آن مرحوم پرداخته و دینی هر چند اندک نسبت به اندیشمندان کمتر معرفی شده لارستان، ادا کرده و تا حدودی زنگار فراموشی را از افتخارات لارستان پاک نماید.
مختصری از شرح حال و زندگانی زبده الشعرا و نخبه المتکلمین مرحمت و غفران پناه افسرده لاری:
حاج سید علی اکبر مرتضوی متخلص به افسرده لاری فرزند مرحوم سید مرتضی؛ از جمله اشراف واعیان نامی لارستان بوده است که در سال ۱۲۹۷ هجری قمری برابر باهزارودویست وپنجاه ونه شمسی (۱۲۵۹) در شهر لار متولد شد و در تاریخ پنجم جمادی الاولی سال هزار و سیصد شصت قمری(۱۳۶۰) برابر با یازدهم خرداد سال هزاروسیصدوبیست(۱۳۲۰) شمسی در سن ۶۱ سالگی به رحمت ایزدی پیوست.
پدر آن مرحوم از جمله بازرگانان و ثروتمندان درجه یک لارستان بود که درداخل و خارج کشور ازجمله بندرعباس، بندرلنگه، کرمان، سیرجان، شیراز، و نیز بمبیی، جده و… نمایندگی بازرگانی داشته و علاوه بر اشغال به امور بازرگانی؛ به کشاورزی و دامداری نیز علاقمند بوده و آثار عمرانی زیادی از قبیل احداث قنوات، آباد کردن مزارع، ایجاد سیل بند، پل و سد، آب انبار، مسجد و….در لار از او به یادگار باقی است.
مرحوم مرتضوی(افسرده) به شغل بازرگانی علاقه ای نداشت و به تحصیل علوم متداوله زمان خود پرداخت و مقدمات را در شهر لار فرا گرفت و سپس در شهرهای اصفهان، شیراز، استهبان و کرمانشاهان به ادامه تحصیل پرداخت و به مدارج فضل و دانش نائل شد و علاوه از تحصیل علوم قدیمه و ادبیات فارسی وعربی؛ اوقات خود را به تحصیل علم طب صرف کرد و قریب ۲۰ سال در شهر لار بدون آنکه توقع پاداشی داشته باشد مجانا به خاطر کمک به همنوع و همشهریانش، طبابت می نمود و مرضا را مدارا می کرد و در تشخیص بیماری و مداوای بیماران خلاقت فوق العاده ای داشت که مورد تصدیق همگان بوده است.
مرحوم مرتضوی (افسرده)؛ به صفات عالیه انسانی متصف؛ و خصوصا از صفت سخاوت تا درجه ایثار، بحدکامل بهرمند بود، بطوریکه ثروت زیادی که ازارث پدرش بوی رسیده درراه خدا، با خاطری شاد مصرف وهیچگاه حاجتمندی را محروم نمی نمود.
مرحوم مرتضوی (افسرده) در راه کمک به کسانی که مورد ظلم واقع می شدند، سرسختانه برمی خواست وایستادگی می کرد و با تمام امکانات در رفع ظلم، مجاهدت می کرد و نسبت به امور مفید اجتماعی، شدیدآ، علاقه مند بود. چند سال ریاست انجمن شهر و سایر انجمن های اجتماعی را بعهده داشت و چون در آن زمان در شهر لار کسی حاضر به قبول تصدی دفاتر ازدواج و طلاق نبود بر حسب ضرورت و نیاز مردم و اصرار مقامات دادگستری و ثبات اسناد و املاک فارس تصدی دفتر ازدواج و طلاق را عهده دار شد. سپس به سردفتری اسنادی رسمی شهرستان فسا منصوب شد و قریب ۳ سال در فسا توقف داشت تا آنکه در تاریخ یازدهم خرداد ۱۳۲۰ شمسی به مرض رماتیسم قلبی درگذشت و روح شریفش به شاخسار جنان پرواز نمود و در جوار امام زاده قاسم فسا مدفون شد.
از آن مرحوم هم اکنون دیوان شعری در دسترس همگان است که به همت و تصحیح بهرام خواجه و به خط زیبای مرحوم شیخ عبدالحسین نوروزی در سال۱۳۵۸ در ۴۴۶ صحفه چاپ شده است. این دیوان را می توان به دو بخش عمده تقسیم کرد. بخش اول،که ۲۵۰ صحفه اول را به خود اختصاص داده، شامل۲۴ قصیده بلندی است که تماما (بجزء دو موردی که در بی وفایی دنیاست) در مدح حضرت رسول(ص) و ایمه الطاهرین(ع) سروده شده، بخش دوم؛ غزلیات، تضامینی به حافظ و هاتف اصفهانی است. نوشته ذیل منتخبی از قصیده بلند غدیریه که علاقمندان به کل قصیده لازم است به دیوان آن شاعر گرانقدر مراجعه نمایند.
قصیده غدیریه در مدح حضرت امیر المومنین علی(ع)
بس عشرت و شادی که درین جشن کبیر است این عید سعید است، بلاشبهه غدیر است
اینسان بر زمین ریخته شادی ز زمانه کز خرمی امروز، جوان عالم پیر است
تنها نه بنی آدم از این قصه بوجد است در وجد و طرب هر چه که از روح سخیر است
در روح رفاه است بهر جا که عفیفت است در سهو و سنا هست، بهر جا که ستیر است
خوشحال و فرحناک بود آنچه نجیب است آزرده و افکار بود، آنچه شریر است
لب های موافق همه در خنده و قهقاه تن های منافق همه در لرز و صریر اس
کردند چه غداری وغافل که امورات وابسته به تقدیر خداوند قدیر است
امروزازاین مژده معلق زده گردون چون تربیت اهل فنون ذمه تیر است
دلگرمی خلق است و زاو کرده سرایت تاثیر حرارت که در این چرخ اثیر است
دلهای موآلف همه از شوق شکفته است سرهای مخالف همه از شرم به زیراست
این قصه زبس تقویت بنیه نماید هرپشه چوپیل آمد و هر مور چوشیر است
روشنتر از امروز ندیدم بجهان روز هر ذره در امروز چو خورشید منیر است
فیروز مبارک بود این ماه که در وی تشریف خلافت به شه عرش سریر است
یعنی به علی والی اقلیم سعادت جز او که به این مرتبه وجاه جدیر است
در جحفه چو جبریل امین گفت به تاکید با شخص نبی(ص) نصب علی(ع) امر خطیر است
فرمود رسول(ص)از پی ابلاغ رسالت کی قوم علی(ع) بر همه سالار و امیر است
او صهر من و سرور دین سر الهی است سرها همه در سلسله حکم اسیر است
او پشت وپناه است و ملاذ است معاذ است او عون و معین است ومجیر است ونصیر است
او والی و او هادی و او قاضی و او یار او ناظم و او قاسم و او غوث وظهیر است
چون علت ایجاد بود اصل وجودش پس در همه جا بوده به جاده ظریر است
از دامن او دست مدارید که اوهست حلال مسایل به مهمات مهیر است
با من علی(ع) آن نسبت هارونی موسی است شاه است از این بعد اگر حال وزیر است
برعائده خلق بجز او که معید است در دایره دهر بجز او که مدیر است
یک قطره سحاب کرمش قلزم زخار یک حبه ز باب کرمش خیر کثیر است
با این همه عنوان فضایل که تو داری بدبخت عدوی تو در ادراک حقیر است
آنکس که تورا می نشناسد به امارت البته توان گفت که بدتر زحمیر است
از بس بخدا پایه قدر تو بلند است هر چیزکه در وصف تو گویم قصیر است
شعری که نه در شان تو سازند شنیع است مدحی که نه در حق تو خوانند حقیر است
داند که تورا مدح ستودن نتواند آنکس که ز اوصاف تو فی الجمله خبیر است
تا سال و مه وهفته و روز است بدوران تا روشنی وتیرگی اندر بسمیر است
روشن دل احباب تو از گردش ایام چون شام سیه دیده اعدای تو تیر است
دایم دل مردم بود از مهر تو مملو تا مهر در این گنبد دوار مسیر است
افسوده در اوصاف علی(ع) شعر سرودن پیمودن دریای عمیقی بشعیر است
در منقبت شاه اگر تا به صف حشر هی بر شمری شعر کجا عشر عشیر است
پس خوبتر آنست که از نایب نامیش نامی بری آن شخص کزین خانه منیر است
منبع:دیوان افسرده لاری
تهیه وباز نویسی:ابوالفضل،زهرا،ومریم قنبری
ف ۱۱۰