هادی شاکرپور بعنوان یک فعال اجتماعی و فرهنگی که از سالهای دور با روزنامه و پایگاه خبری میلاد لارستان همکاری دارد، اقدام به گردآوری ضربالمثلهای موجود در زبان لاری کرده…
هادی شاکرپور بعنوان یک فعال اجتماعی و فرهنگی که از سالهای دور با روزنامه و پایگاه خبری میلاد لارستان همکاری دارد، اقدام به گردآوری ضربالمثلهای موجود در زبان لاری کرده است.
به گزارش میلاد لارستان، زبان یکی از اصلیترین شاخصهای ارتباط بین جوامع بشری بخصوص در محیطهای همزبان و همفرهنگ محسوب میشود. در زبان بااصالت لارستانی نیز به واسطه غنا و محتوای قوی آن، همچون سایر زبانهای دارای ریشه، دارای مضامین و مفاهیم گستردهای است.
هادی شاکرپور بعنوان یک فعال اجتماعی و فرهنگی که از سالهای دور با روزنامه و پایگاه خبری میلاد لارستان همکاری دارد، اقدام به گردآوری ضربالمثلهای موجود در زبان لاری کرده است. هرچند بسیاری از این ضربالمثلها به ویژه در نسل جوان کمتر کاربرد دارد و به فراموشی سپرده شده است اما به منظور یادآوری و مهمتر از آن آشنایی نسل جدید از غنای زبانی اصیل لارستانی و ترویج بهرهگیری از آن، این ضربالمثلها در چند بخش در پایگاه خبری میلاد لارستان منتشر میگردد که پنجمین قسمت آن را در زیر میخوانید:
شماره : ۲۶
بِچ از بار چِدِ پا شَتِکِ اَشکَمِ
۱- بچ = بچه ( در اینجا نوزاد)
۲- از بار = در اینجا ( زنده بودن )
۳- چِدِ = رفته
۴- شَتِکِ = درون ( داخلش است )
۵ – اَشکَمِ = شکمش – شکم – بطن
لازم به ذکر است در جمله بندی اینجا واژه ( از بار چد) معنی ؛ از خراب کردن بچه ( تلف شدن ) سقط جنین و نبود حیات میشود استفاده کرد …
و اما کاربرد این ضرب المثل زمانی گویند ؛ به مردمانی حسود که می خواهند ناخن نداشته باشی که سر را بخوارانی و چشم دیدن هیچ چیز رو ندارند اشاره کرد…
(حسود کُچُومَه )
شماره : ۲۷
کَپُش وَ شیر سُتِ بو اَ ماس اَدِ
۱ – کَپُش = دهانش
۲- و شیر = از شیر (داغ)
۳- سُتِ = سوخته
۴- بو = فوت کردن
۵- اَ = در اینجا معنی( به)
۶-ماس = ماست ( از لبنیات )
۷- اَدِ = میدهد ( امر از دادن )
کاربرد این ضرب المثل همانگونه که پیداست اشاره به شخصی دارد که یکبار طعم تلخ یک اتفاق ناخوشایند یا حادثه ای را چشیده و از ترس در وجودش به هر نوع از آن واکنش نشان میدهد یا با احتیاط انجام میدهد گویند که معادل فارسی این ضرب المثل میتوان به مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد اشاره کرد…
شماره : ۲۸
سِرِ کَچَلی سَنگی بَسِه
۱- سِرِ = کله – سر
۲- کچلی = بی مو – تاس – کچل
۳- سنگی = سنگ – ریگ
۴- بسه = کافیست
کاربرد این ضرب المثل زمانی گویند اشاره به شخصی بدشانس دارد که خودش خدا زته یا با کوچکترین آسیب بلای بزرگتری به سرش می آید گویند….
و خلاصه آن به شخص آسیب پذیر نیز می توان اشاره کرد.
شماره : ۲۹
تا نِبو چوب تَل فَرمو نِبوی چه گُوو چه خر
۱- نِبو = نباشد – نباشه
۲- تَل = تر – تازه
۳-فرمو = فرمان- امر کردن – دستور
۴- نِبوی = نبرد
۵- گوو = گاو
۶- خر = دراز گوش – الاغ
کاربرد این ضرب المثل زمانی گویند که تا زور بالای سر کسی نباشد کار انجام نمیدهد حالا فرق نمیکند چه آدم اداری باشد چه عادی چه با کتک چه با زبان زور ….
شماره : ۳۰
از زِرِ بَرُوو وا گُرُوختِم اَزِرِ رَچِنَه وابُدِم
۱-از زِرِ = از زیر – پایین
۲- بَروو = باران
۳- واگروختم = فرار کردم – در رفتم
۴- اَزِرِ = زیرِ
۵- رچنه = ناودان
۶ – وابودم = شدم
هر چند باران رحمت الهی است ولی در اینجا مفهوم دیگر دارد .
کاربرد این ضرب المثل زمانی گویند اشاره به شخص دارد (خود من) از بلا یا واقعه کوچک تر فرار کردم ولی در آخر با حادثهای بزرگ تر روبرو شدم و میتوان این ضرب المثل را اینگونه هم مثال زد برای دیگری
( از زر بروو واگروخت ازر رچنه وابویس ) از یک مصیبتی فرار کرد مصیبت بزرگ تری سرش آمد
و در آخر کنایه از آدم بد شانس است
گرد آورنده ؛ هادی شاکرپور
ف ۱۱۰
یک صرب المثل دیگر : هیچ استلمپک اشنی