جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۶:۱۸ب.ظ
::آخرین مطلب 3 ساعت پیش | افراد آنلاین: 0

مصاحبه با آزاده لارستانی که 3000 روز اسارت کشید…

همزمان با سالروز ورود آزادگان سرافراز به میهن اسلامی، میلاد لارستان بر آن شد تا مصاحبه ای را با یکی از یادگاران سالهای دفاع مقدس و اسارت ترتیاب دهد. متن…

همزمان با سالروز ورود آزادگان سرافراز به میهن اسلامی، میلاد لارستان بر آن شد تا مصاحبه ای را با یکی از یادگاران سالهای دفاع مقدس و اسارت ترتیاب دهد. متن مصاحبه را با کمی تاخیر در ادامه با هم مرور می کنیم. در این روایت شنیدنی از زبان آزاده لارستانی، مطالبی قابل تامل آورده شده که شاید کمتر کسی تا آن را نچشیده باشد، متوجه گردد. …

*)لطفاً خودتون رو معرفي كنيد.

**)به نام خا ضمن عرض سلام و تبريك  به مناسبت فرا رسيدن ۲۶ مرداد روز ورود آزادگان  و نیز  ولادت حضرت امام رضا(ع) به همه آزادگان و مردم شريف و شهيدپرور لارستان.اينجانب فضل‌ا… بنائي آزاده و جانباز جنگ تحميلي و بازنشسته اداره كل فرودگاه لارستان

*)چگونگي اسارت و منطقه خود را توضيح دهيد.

**) مدت ۱۰۰ ماه اسارت داشته‌ام و جانباز ۴۰ درصد هستم و در عمليات بيت‌المقدس در جبهه شلمچه به دست نيروهاي بعثي عراقي به اسارت درآمده‌ام.

*)خاطراتي از دوران اسارت خودتان بازگو نماييد؟

**)خاطرات اسارت كه زياد است گفتنش زمان و وقت زياد مي‌خواهد، منتها يادي كنيم از سيد آزادگان حاج ابوترابي كه اول در اسارت خدا و ايشان راهنماي اسرا در اسارتگاه دشمن بوده‌اند پيش‌بيني حاج آقا اين بود كه ما خودمان را بايد آماده كنيم كه اگر اسارت ۲۰ سال هم طول بكشد ما در مقابل دشمن آمادگي داشته باشيم.

اردوگاه متقابل بود من خودم سه چهار اردوگاه چرخيدم بعد از وزارت دفاع و زمان اسارت و بازجويي‌هايي كه مي‌كنند مستقيماً مي‌برن به اردوگاه اولين اردوگاه من عنبر بود. عنبر بين عراق و سوريه كه مدت ۲ سال همين عنبر بوده‌ايم و به علت شناسايي كه عراقيا بر روي اسرا داشتن آسايشگاه به آسايشگاه خود از اون ور بچه‌هاي ايمان بيشتر حزب اللهي چيزهاي كه خودشون نثار مي‌كردن كه به ديد خودشان به بچه‌اي به قول معروف تندروي مي‌گفتن كلوچي اصطلاح عربيشون بعد از ۲ سال ما رو از عنبر بردن موصل، موصل ۳ بود اون موقع چون موصل در شهر نينوا كه شامل چهار اردوگاه بود و بعد از سه چهار ماه عمليات خيبر شد چون تعداد اسراي خيبر  زياد بود و همشون شيميايي شده بودند مي‌خواستن سرايت نكنه به اسراي ديگه و خبرهايي كه از ايران مي‌يارن به گوش ما نرسه متأسفانه اردوگاه رو خالي كردن و اون بچه‌ها رو بخش كردن دوباره بين اردوگاه‌ها و ما افتاديم موصل ۴ كه حاج آقا ابوترابي تشريف داشتن و بعد از اون هشت سال كمتر يا بيشترش تو اون اردوگاه موصل ۴ اونجا بوديم تعداد افراد اون اردوگاه ۲۰۰۰ نفر بود و تنها اسير لاري كه انجا بود من بودم. بين اون ۲۰۰۰ نفر و بالاخره از سختي‌ و خوشيش و كيفيش و كميش هرچي بود به لطف خدا گذشت و سختي داشت و شيريني هم داشت و ما از ياد اسارت غافل نمي‌شيم.

*)و از اون سختي‌ها و شيريني‌ها برامون بگيد.

**)حالا يكي از شيريني‌هاش كه از اسارت نقل كنم يعني با تمام سختي‌ها و مشكلاتي براي اسرا معلوم بود تنها چيزي كه اون آرزوي بچه‌ها بود شيريني اصليش كه خداوند به ما داد زيارت امام حسين و حضرت ابوالفضل و حضرت علي بود كه الحمدا… اون در دست دشمن و اون برنامه‌ها براي ما پيدا مي‌كردن به دلشون داد ما رو ببرن زيارت كربلا و نجف و ابوالفضل.

از سختي‌هاش زياد بود كه اگر  شبي پذيرايي نمي‌شديم از كابل و كتكاي دشمن اون شب خواب نمي‌رفتيم و آماده بوديم پذيرايي انجام بدن كتكمون بخوريم بعد خيالمون راحت بشه بخوابيم چون هرچه ديرتر مي‌شد انتظار مي‌كشيديم كه بيان و معمولاً هم ميومدن و يه موقع تو حالت خواب در مي‌زدن مي‌گفتن آماده كه پذيرايي كنيم بزنيم ما ديگه آمادگي اون رو داشتيم ولي در اسارت خوب در تمام اون سختي‌ها شيريني‌هايي هم داشت چون با هم بوديم و مشكلي  نداشتيم و يكي از برنامه‌هاي اسارت بازديد سازمان صليب سرخ از اردوگاه بود كه هر دو ماه يك بار مي‌آمد و سركشي مي‌كرد و يك نامه‌اي هم مي‌نوشتيم كه ما زنده هستيم بالاخره سلام و دعايي در حد مختصر و خود صليب سرخ كه مي‌آمد مي‌گفت ما بايد به گوش جهانيان درآينده برسانيم كه اين اسراي ايراني نمونه هستند چون هر سال كه ما داريم مي‌ريم و ميايم روحيه‌شان كه از دست نداده‌اند هيچ، قوي‌تر هم شده‌اند چون ما توي كل جهان كه مي‌گرديم ديدار اسرا تو جهان بعد از شش ماه ديوانه مي‌شن حالا بالاخره هفت سال هشت سال كمتر بيشتر الحمدالله اون روحيه ايماني و ايثارگري و جهادي و تقوايي كه در بچه‌ها بود اون هميشه باقي مي‌ماند.

banaii

*)دليل همدلي و يكپارچه بودن بچه‌ها در چه مي‌بينيد؟

**)يكي از دلايلي كه اين انجام و وحدتي كه در بچه‌ها بود اون ايماني كه در بچه‌ها به وجود مي‌آمد اون خواندن قرآن بود دعا بود توي اون سختي‌ها و فشارهاي دشمن كه بود هيچ وقت دعاي توسل و دعاي كميل و دعاي ندبه و زيارت عاشورا قطع نمي‌شد يعني دشمن مخفيانه مي‌اومد ما دعامون قطع مي‌كرديم بعد كه مي‌رفت بالاخره دعا رو ادامه مي‌داديم و يك نفر نگهبان مي‌گذاشتيم و خيلي جاها يه تيكه آينه تعبيه مي‌كرديم از تو پنجره نگاه مي‌كرديم كه نگهبان عراقي داره مياد يا نه نزديك آسايشگاه كه مي‌شد بچه‌ها مي‌گفتن داخل آسايشگاه پخش شيد كه نگهبان داره مياد نگهبان مي‌اومد يه نگاهي مي‌كرد و يه دوري مي‌زد بالاخره  راهش ادامه مي‌داد مي‌رفت بعد ادامه مي‌داديم بعد از برنامه دعا و زيارت ما گروه سرود داشتيم تئاتر داشتيم بچه ها اجرا مي‌كردن و الحمدا… جايي بود يعني كه باورش براي هر كسي مشكله اين برنامه‌ها و مراسم نظمي تو اين اردوگاه داشتن.

*)چندتا از همسنگراي خود درزمان اسارت باهم بودين و خاطراتي باهم داشتيد لطف كنيد  نام ببريد و اونايي كه با هم صميمي‌تر بودين و قابل توجه كه خودتون تنها اونجا بودين؟

**)از بچه‌هاي لار كه مدت كمي با هم بوديم سيدجمال عبدالرحيم زاده بود چند ماهي با هم بوديم بعد از هم جدا شديم. بعد آقاي طاهري‌فرد بود و آقاي جهانگيري كه مدت كمي توي اردوگاه بوديم كه عراقي‌ها به دلايلي اردوگاه را عوض مي‌كردند بچه‌ها هم جدا مي‌شدند ما هم كه قديمي بوديم و اسراي بعدي كه مي‌اومدند با ما ادغام نمي‌كردند و آسايشگاه و اردوگاهشون رو جدا مي‌كردند تا خبرهايي كه از ايران مي‌آرن به گوش ما نرسه.

*)اگر خاطره‌اي از شهيد تندگويان دارين يا از بچه‌هاي لاري خودمون بيان كنيد.

**)از شهيد تندگويان بگم كه ايشون زمان دفاع كه ما از وزارت دفاع تقسيم كردن هم سلول بوديم. سلول ايشون با شهيد تندگويان و معاونينش و محافظش با هم بوديم و زماني كه تقسيم كردن كه ما رو بيارن اردوگاه، تندگويان رو اونجا نگه داشتند ولي معاونش و محافظش و رانندش با ما اومدن.

شهيد تندگويان تا آخر جنگ توي سلول مونده بود تك نفري. توي سلول كوچك نمناك كه بعد از جنگ كه تمام شد آتش بس شد. سال ۶۷ جنگ تمام شد و دو سال هم اضافه مونديم شد ۶۹ و شهيد تندگويان بعد از اون از سلول اومدن بيرون و آوردن توي سلول ما. ايشون ديگه از بس ضعيف  شده بودند دست مي‌ذاشتيم روي استخوانش مثل گوشت مي‌رفت داخل و با شكنجه‌هايي كه به اون داده بودند ايشون بعد از سه ماه شهيد شدند و بدن ايشون توان درد اسارت رو نداشت.

با تشکر از شما که در این مصاحبه شرکت کردید

مصاحبه از : حامد درویش زاده

نوشته شده در تاریخ:پنجشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۶:۵۹ب٫ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین