خورشيد سال ۱۳۱۲ هجري شمسي بر اولين سنگ بناي آموزش و پرورش لارستان درخشيدن گرفت. اين اداره در آن زمان به نام «اداره فرهنگ و اوقاف و صنايع مستطزفه» ناميده…
خورشيد سال ۱۳۱۲ هجري شمسي بر اولين سنگ بناي آموزش و پرورش لارستان درخشيدن گرفت. اين اداره در آن زمان به نام «اداره فرهنگ و اوقاف و صنايع مستطزفه» ناميده ميشد و
همزمان بود با تشكيل اداره ثبت احوال و صدور شناسنامه در اين منطقه. اين در حالي بود كه هنوز كلنگ دانشگاه تهران به زمين زده نشده بود.
پيش از آن امر تعليم و تربيت و آموزش در مكتبخانهها انجام ميگرفت. مكتبخانهها در نقاط مختلف شهر فعاليت داشتند مانند مكتبخانهاي كه وسيله مرحوم سيدحسن مصطفوي (ره) پدر بزرگوار استاد عزيزمان سيدمصطفي مصطفوي حفظها… تعالي اداره ميشد. مكتبخانه ديگر توسط مرحوم ملاطالب، پدربزرگ دكتر مدرسي فعاليت داشت.
در اين مكتبخانهها بعد از آموزش حروف و كلمات، قرآن كريم تعليم داده ميشد . درود فراوان بر آنها، روانشان شاد باد كه با خدمات صادقانه آموزشي خويش راه را بر امر تعليم و تربيت گشودند و پدران ما را با قرآن و تعليم و تربيت، آشنا كردند.
نقل ميكنند كه بعضي خانمها نيز براي جامعه نسوان مكتبخانه داشتهاند، مانند شخصي بنام مرحومه «رعنا» اين وظيفه را عهدهدار بوده است يا مرحومه فاطمه خانم، مرحوم غلامحسين، مرحوم ملامحمدعلي، مرحوم سيدجواد موسوي براي پسران.
سالها پيش از تشكيل و تأسيس اداره آموزش و پرورش در اين منطقه يعني در سال ۱۳۰۴ (هـ.ش) به همت والاي مرحوم سيدمحمود كشفي اولين دبستان پسرانه با تعداد ۴۰ دانشآموز تأسيس گرديده است.
مديريت اين دبستان با ايشان بوده و سه سال بعد در ۱۳۰۷ (هـ.ش) نخستين دبستان دخترانه به نام دبستان نسوان با ۲۵ دانشآموز راهاندازي شد كه بعدها عنوان دبستان اجتهاديه پيدا كرد. اين واحد آموزشي به همت مرحومه صغير بيگم اجتهادي تأسيس شد كه او خود آن را اداره ميكرد .
ديگر همكاران فرهنگي كه با آنان بودند سركار خانم تاج سعدين بود و مرحوم سيدصبغها… كشفي، (پدر سيدجعفر كشفينيا) مرحوم سيدمحمد بتيان بود و مرحوم آقا رضا علي غفوري (برادر مرحوم حاج باقرآقا غفوري واعظ شهير شهرمان) و بالاخره مرحوم ميرزا ابوالحسن مجتهدي كه به نام وي مدرسهاي نيز نامگذاري گرديده است.
اين تلاشها در سال ۱۳۲۵ به تعداد ۲۰ واحد آموزشي رسيد.
لازم به ذكر است كه همسالانم و من خود محضر اين پيشكسوتان بزرگوار درك نموده و بعضاً با آنها حشر و نشر نزديك داشته، اما هنگام افتتاح آن مدارس، «من ملك بودم و فردوس برين جايم بود…» شايد آن روز اين تصور براي آن پيشكسوتان امري بعيد و دشوار بود كه زمان نه چندان زيادي سپري ميگردد كه آن دانشآموزان يا فرزندانشان در آن سوي درياها و قارهها علوم خود را منتشر خواهند ساخت.
باش تا صبح دولتت بدمد
كاين هنوز از نتايج سحر است
نگارنده: نصرالله طالعزاده