جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۷:۰۱ب.ظ
::آخرین مطلب 20 دقیقه پیش | افراد آنلاین: 0

حکمت بیماری امام سجاد(ع) در کربلا..

متاسفانه بسیارى از مردم ناآگاه , از امام چهارم به عنوان امام بیمار یاد مى کنند و با ذکر این لقب , در ذهن آنان شخصى رنجور و ناتوان با…

متاسفانه بسیارى از مردم ناآگاه , از امام چهارم به عنوان امام بیمار یاد مى کنند و با ذکر این لقب , در ذهن آنان شخصى رنجور و ناتوان با چهره اى زرد و پژ مرده و روحى افسرده تداعى مى شود در حالى که واقعیت غیر از این است , زیرا امام چهارم تنها در کربلا مدت کوتاهى بیمار بوده است و پس از آن بهبود یافته و در حدود ۳۵سال همچون سایر امامان از سلامت جسمى بر خوردار بوده است.
بى شک بیمارى موقت آن حضرت در آن حادثه , عنایت خداوندى بوده است تا بدین وسیله از وظیفه ی جهاد معذور گردد و وجود مقدسش از خطر کشتار مزدوران یزید محفوظ بماند و از این رهگذر, رشته ی  امامت تداوم یابد. اگر حضرت بیمار نبود مى بایست در جهاد با یزیدیان شرکت کند و در این صورت همچون سایر فرزندان و یاران پدرش به شهادت مى رسید و نور هدایت خاموش مى شد
سبط ابن الجوزى مى نویسد: على بن الحسین چون بیمار بود کشته نشد
محمد بن سعد مى نویسد: آن روزعاشورا که على بن الحسین همراه پدرش بود, بیست و سه یا بیست و چهار سال داشت و هر کس بگوید که او در آن زمان کوچک بوده و موى بر نیاورده بوده , بى اساس است ; بلکه او آن روز بیمار بود به همین جهت در جنگ شرکت نکرد.
شیخ مفید ازحمید بن مسلم , یکى از سپاهیان یزید, چنین نقل مى کند: روز عاشورا به چادر على بن الحسین رسیدیم , او سخت بیمار و بر بسترى خوابیده بود. شمر با گروهى از پیادگان آمد, به او گفتند: آیا این بیمار را نمى کشى ؟ من گفتم : سبحان الله ! آیا کودکان را هم مى کشید؟! این کودکى است و بیمارى او را از پا در خواهد آورد, و چندان از این سخنان گفتم تا آنان را از کشتن او باز داشتم . در این هنگام عمر بن سعد آمد زنان به روى او فریاد زدند و گریستند. او به افراد خود گفت : هیچ کس از شما به خانه هاى این زنان داخل نشوید و متعرض این جوان نشوید.
چنانکه ملاحظه شد, بیمارى امام چهارم , مصلحتى الهى بود که موجب حفظ حیات آن حضرت گردید و هرگز به معناى ضعف روحى و عجز ناتوانى او در برابر دشمن نبود. امام نه تنها در آن شرائط سخت و دشوار اسیرى , ملجا ء  و پناهگاه اسیران و آرام بخش دلهاى دردمند آنان بود, بکله با دشمن با شجاعت و شهامت بر خورد مى کرد و سخنرانیها و مناظرات پر شور آن حضرت در کوفه و شام گواه این معناست . چنانکه پس از انتقال اسیران به کوفه , به دنبال گفتگوى تندى که در مجلس عبید الله بن زیاد بین او و امام صورت گرفت , عبید الله خشمگین شد و دستور قتل حضرت را صادر کرد, اما امام فرمود:مرا به کشتن تهدید مى کنى ؟! آیا نمى دانى که کشته شدن , براى ما یک امر عادى بود و شهادت براى ما کرامت و فضیلت است .
منبع: مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان

 

نوشته شده در تاریخ:پنجشنبه ۰۶ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۹:۱۱ق٫ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین