جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۷:۰۲ب.ظ
::آخرین مطلب 20 دقیقه پیش | افراد آنلاین: 0
زیارت امام حسین (ع) از زبان امام زمان (عج)

متن کامل زیارت ناحیه مقدسه+ نوای سیدمهدی میرداماد

متن و ترجمه زیارت ناحیه مقدسه مشهور که به نقل از بحارالانوار در زیر آورده ایم این زیارت منسوب به حضرت مهدی (ع) است.  زیارت ناحیه مقدسه از جمله زیارت…

متن و ترجمه زیارت ناحیه مقدسه مشهور که به نقل از بحارالانوار در زیر آورده ایم این زیارت منسوب به حضرت مهدی (ع) است.  زیارت ناحیه مقدسه از جمله زیارت های امام حسین (ع) است که در روز عاشورا و غیر آن خوانده می شود. این زیارت از جانب امام زمان(عج) صادر شده است. این زیارت صحنه کربلا و حادثه بزرگ عاشورا را به زیباترین وجه در مقابل چشمان اشکبار و قلب داغدار شخص زائر مجسم می نماید. زیارت ناحیه مقدسه با درود بر پیامبران و اهل بیت حضرت محمد(ص) و امام حسین(ع) و یارانش در کربلا آغاز می شود. پس از آن، به شرح کامل اوصاف و کردار امام حسین(ع) پیش از جنگ، زمینه های جنگ او، شرح شهادت او و سختی های او، و عزادار شدن تمام عالم می پردازد.

 سلام بر آدم یار مخلص خدا از بین آفریدگانش

أَلسَّلامُ عَلى شَیْث وَلِىِّ اللهِ وَ خِیَرَتِهِ،
درود بر شیث ولى خدا و بهترین بندگانش،

أَلسَّلامُ عَلى إِدْریسَ الْقــآئِمِ للهِ بِحُـجَّتِهِ،
سلام بر ادریس که براى خدا حجت او را به پا داشت،

أَلسَّلامُ عَلى نُوح الْمُجابِ فی دَعْوَتِهِ،
درود بـر نـوح که دعـایش قرین اجابـت بود،

أَلسَّلامُ عَلى هُود الْمَمْدُودِ مِنَ اللهِ بِمَعُونَتِهِ،
سـلام بر هـود که کمـک و یارى خـدا یار او بود،

أَلسَّلامُ عَلى صالِـح الَّذی تَـوَّجَهُ اللهُ بِکَرامَتِهِ،
درود بر صـالح که خـداوند تاج کـرامت بر سـرش نهاد،

أَلسَّلامُ عَلى إِبْراهیمَ الَّذی حَباهُ اللهُ بِخُلَّتِهِ،
سـلام بر ابراهـیم که خـدا مقـام خلّـت و رفاقـت رابه او عـطا نمود،

أَلسَّلامُ عَلى إِسْمعیلَ الَّذی فَداهُ اللهُ بِذِبْــح عَظیم مِنْ جَنَّتِهِ،
درود بـر اسمـاعیل کـه خـداوند ذبـحى عظـیم از بهشت را فـداى او نمود،

أَلسَّلامُ عَلى إِسْحقَ الَّذی جَعَلَ اللهُ النُّبُوَّهَ فی ذُرِّیَّتِهِ،
سـلام بر اسحـاق که خـداوند پیامبرى را در نسـل او قـرار داد،

أَلسَّـلامُ عَلى یَعْقُوبَ الَّذی رَدَّ اللهُ عَلَیْهِ بَصَرَهُ بِرَحْمَتِهِ،
درود بر یعـقوب که خـداوند به رحـمت خود بینـاییِ چشـمش را به او بازگـرداند،

أَلسَّلامُ عَلى یُوسُفَ الَّذی نَجّاهُ اللهُ مِنَ الْجُبِّ بِعَظَمَتِهِ،
سلام بر یوسـف که خـداوند به عظـمتِ خود او را از قعـر چاه رهایى بخشید،

أَلسَّلامُ عَلى مُوسَى الَّذی فَلَقَ اللهُ الْبَحْرَ لَهُ بِقُدْرَتِهِ،
درود بر موسـى که خـداوند به قدرت خود دریا را برایـش شـکافت،

أَلسَّلامُ عَلى هارُونَ الَّذی خَصَّهُ اللهُ بِنُبُـوَّتِهِ،
سلام بر هـارون که خـداوند پیامبـرى خود را به وى اختـصاص داد،

أَلسَّلامُ عَلى شُعَیْب الَّذی نَصَرَهُ اللهُ عَلى اُمَّتِهِ،
درود بر شعـیب که خدا او را بر امتتش پیـروز نمود،

أَلسَّلامُ عَلى داوُدَ الَّذی تابَ اللهُ عَلَیْهِ مِنْ خَطیـئَتِهِ،
سلام بر داوود که خداوند از لغزش او در گذشت،

أَلسَّلامُ عَلى سُلَیْمانَ الَّذی ذَلَّتْ لَهُ الْجِنُّ بِعِزَّتِهِ،
درود بر سلیمان که بخاطر شوکتش جن به فرمان او در آمد،

أَلسَّلامُ عَلى أَیُّوبَ الَّذی شَفاهُ اللهُ مِنْ عِلَّتِهِ،
سلام بر ایّوب که خداوند او را از بیماریش شفا بخشید،

أَلسَّلامُ عَلى یُونُسَ الَّذی أَنْـجَـزَ اللهُ لَهُ مَضْـمُونَ عِدَتِهِ،
درود بر یونس که خداوند به وعده خود برایش وفا نمود،

أَلسَّلامُ عَـلى عُزَیْر الَّذی أَحْیاهُ اللهُ بَعْدَ میتَتِهِ،
سلام بر عُزَیر که خداوند او را پس از مرگش به حیات بازگردانید،

أَلسَّلامُ عَلى زَکَرِیـَّا الصّـابِرِ فی مِحْنَتِهِ،
درود بر زکریا که در رنج و بلا شکیبا بود،

أَلسَّلامُ عَلى یَحْیَى الَّذی أَزْلَفَهُ اللهُ بِشَهادَتِهِ،
سلام بر یحیى که خداوند به سبب شهادت مقام و منزلت او را بالا برد،

أَلسَّلامُ عَلى عیسى رُوحِ اللهِ وَ کَلِمَتِهِ،
درود بر عیسى، روح خدا و کلمه او،

أَلسَّلامُ عَلى  محمد حَبیبِ اللهِ وَ صِفْوَتِهِ،
سلام بر محمد، محبوب خدا و یار مخلص او،

أَلسَّلامُ عَلى أَمیرِالْمُؤْمِنینَ عَلِىِّ بْنِ أَبی طالِب الْمَخْصُوصِ بِاُخُوَّتِهِ،
درود بر فرمانرواى مؤمنان على بن ابیطالب، که برادرى رسول خدا به وى اختصاص یافت،

أَلسَّلامُ عَلى فاطِمَهِ الزَّهْرآءِ ابْنَتِهِ،
سلام بر فاطمه زهرا دختر رسول الله،

أَلسَّلامُ عَلى أَبی  محمد الْحَسَنِ وَصِىِّ أَبیهِ وَ خَلیفَتِهِ،
درود بر حسن بن على وصى و جانشین پدرش،

أَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الَّذی سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ،
سلام بر حسین که جانش را تقدیم نمود،

أَلسَّلامُ عَلى مَنْ أَطاعَ اللهَ فی سِـرِّهِ وَ عَلانِـیَـتِـهِ،
سلام بر آن کسى که در نهان و آشکار خدا را اطاعت نمود،

أَلسَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللهُ الشّـِفآءَ فی تُرْبَتِهِ،
سلام بر آن کسى که خداوند شفا را در خاک قبر او قرار داد،

أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاْ جابَـهُ تَحْتَ قُـبَّـتِهِ،
سلام بر آن کسى که (محلِ) اجابت دعا در زیر بارگاه اوست،

أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاْ ئِـمَّـهُ مِنْ ذُرِّیَّـتِـهِ،
سلام بر آن کسى که امامان از نسل اویند،

أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خاتَمِ الاْ نْبِیآءِ،
سلام بر فرزند خاتم پیامبران،

أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سَیِّدِ الاْوْصِیآءِ،
سلام بر فرزند سرور جانشینان،

أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ فاطِمَهَ الزَّهْرآءِ،
سلام بر فرزند فاطمه زهرا،

أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خَدیجَهَ الْکُبْرى،
سلام بر فرزند خدیجه کبرى،

أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سِدْرَهِ الْمُنْتَهى، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ جَنَّهِ الْـمَـأْوى، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ زَمْـزَمَ وَ الصَّـفا،
سلام بر فرزند سدره المنتهى، سلام بر فرزند جنه المأوى، سلام بر فرزند زمزم و صفا،

أَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّمآءِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْتُوکِ الْخِبآءِ، أَلسَّلامُ عَلى خامِسِ أَصْحابِ الْکِسْآءِ،
سلام بر آن آغشته به خون، سلام بر آن‌که (حُرمت) خیمه گاهش دریده شد، سلام بر پنجمینِ اصحاب کساء،

أَلسَّلامُ عَلى غَریبِ الْغُرَبآءِ، أَلسَّلامُ عَلى شَهیدِ الشُّهَدآءِ، أَلسَّلامُ عَلى قَتیلِ الاْدْعِیآءِ،
سلام بر غریب غریبان، سلام بر شهید شهیدان، سلام بر مقتول دشمنان،

أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَکَتْهُ مَلائِکَهُ السَّمآءِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ذُرِّیَّتُهُ الاْزْکِیآءُ،
سلام بر ساکن کربلا، سلام بر آن کسى که فرشتگان آسمان بر او گریستند، سلام بر آن کسى که خاندانش پاک و مطهرند،

أَلسَّلامُ عَلى یَعْسُوبِ الدّینِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنازِلِ الْبَراهینِ، أَلسَّلامُ عَلَى الاْئِمَّهِ السّاداتِ،

سلام بر پیشواى دین، سلام بر آن جایگاههاى براهین و حجج الهى، درود بر آن پیشوایانِ سرور،

أَلسَّلامُ عَلَى الْجُیُوبِ الْمُضَرَّجاتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذّابِلاتِ، أَلسَّلامُ عَلَى النُّفُوسِ الْمُصْطَلَماتِ،
سلام بر آن گریبآن‌هاى چـاک شده، سلام بر آن لب‌هاى خشکیده، سـلام بر آن جآن‌هاى مستأصل و ناچار،

أَلسَّلامُ عَلَى الاَْرْواحِ الْمُخْتَلَساتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسادِ الْعارِیاتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْجُسُومِ الشّاحِباتِ،
سـلام بر آن ارواحِ (از کالبد) خارج شده، سلام بر آن جسـدهاى عـریان و برهـنه، سـلام بر آن بدن‌هاى لاغر و نحیف،

أَلسَّلامُ عَلَى الدِّمآءِ السّآئِلاتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعاتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُشالاتِ،
سلام بر آن خون هاى جارى، سلام بر آن اعضا قطعه قطعه شده، سلام بر آن سرهاى بالا رفته (بر نیزه ها)،

أَلسَّلامُ عَلَى النِّسْوَهِ الْبارِزاتِ، أَلسَّلامُ عَلى حُجَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ،
سلام برآن بانوانِ بیرون آمده (از خیمه ها)، سلام بر حجت پروردگار جهانیان،

أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلى ابآئِک َ الطّاهِرینَ،
سلام برتو (اى حسین بن على) و بر پدران پاک و طاهرت،

أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلى أَبْنآئِکَ الْمُسْتَشْهَدینَ،
سلام بر تو و بر فرزندان شهیدت،

أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلى ذُرِّیَّتـِک َ النّـاصِرینَ،
سلام بر تو و بر خاندان یارى دهنده ات (به دین الهى)،

أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلَى الْمَلآئِکَهِ الْمُضاجِعینَ،
سلام بر تو و بر فرشتگان ملازمِ آرامگاهت،

أَلسَّلامُ عَلَى الْقَتیلِ الْمَظْلُومِ،
سلام بر آن کشته مظلوم،

أَلسَّلامُ عَلى أَخیهِ الْمَسْمُومِ،
سلام بر برادر مسمومش،

أَلسَّلامُ عَلى عَلِىّ الْکَبیرِ،
سلام بر على اکبر،

أَلسَّلامُ عَلَى الرَّضیـعِ الصَّغیرِ،
سلام بر آن شیر خوار کوچـک،

أَلسَّلامُ عَـلَى الاَْبْدانِ السَّلیبَهِ،
سلام بر آن بدن‌هاى برهـنه شده،

أَلسَّلامُ عَلَى الْعِتْرَهِ الْقَریبَهِ،
سلام بر آن خانواده اى که نزدیک (و همراه سَرورشان) بودند،

أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَدَّلینَ فِى الْفَلَواتِ،
سلام بر آن به خاک افتادگان در بیابآن‌ها‌،

أَلسَّلامُ عَلَى النّازِحینَ عَنِ الاَْوْطانِ،
سلام بر آن دور افتادگان از وطن‌ها،

أَلسَّلامُ عَلَى الْمَدْفُونینَ بِلا أَکْفان،
سلام بر آن دفن شدگان بدون کفن،

أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَهِ عَنِ الاَْبْدانِ،
سلام بر آن سرهاى جدا شده از بدن،

أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحْتَسِبِ الصّابِرِ،
سلام بر آن حسابگر (اعمال خویش براى خدا) و شکیبا،

أَلسَّلامُ عَلَى الْمَظْلُومِ بِلا ناصِر،
سلام بر آن مظلومِ بى یاور،

أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ التُّرْبَهِ الزّاکِیَهِ،
سلام بر آن جاى گرفته در خاک پاک،

أَلسَّلامُ عَلى صاحِبِ الْقُبَّهِ السّامِیَهِ،
سلام بر صاحـب آن بارگـاه عالى رتبه،

أَلسَّلامُ عَلى مَنْ طَهَّرَهُ الْجَلیلُ،
سلام بر آن کسى که رب جلیل او را پاک و مطهر گردانید،

أَلسَّلامُ عَلى مَنِ افْتَـخَرَ بِهِ جَبْرَئیلُ،
سلام بر آن کسى که جبرئیل به او مباهات مى نمود،

أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ناغاهُ فِی الْمَهْدِ میکآئیلُ،
سلام بر آن کسى که میکائیل در گهواره با او تکلم مى نمود،

أَلسَّلامُ عَلى مَنْ نُکِثَتْ ذِمَّـتُهُ،
سلام بر آن کسى که عهد و پیمانش شکسته شد،

أَلسَّلامُ عَلى مَنْ هُتِکَتْ حُرْمَتُهُ،
سلام بر آن کسى که پرده حُرمتش دریده شد،

أَلسَّلامُ عَلى مَنْ اُریقَ بِالظُّـلْمِ دَمُهُ،
سلام بر آن کسى که خونش به ظلم ریخته شد،

أَلسَّلامُ عَلَى الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ،
سلام بر آن‌که با خون زخم هایش شست و شو داده شد،

أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَـرَّعِ بِکَأْساتِ الرِّماحِ
سلام بر آن‌که از جام‌هاى نیزه‌ها جرعه نوشید،

أَلسَّلامُ عَلَى الْمُضامِ الْمُسْتَباحِ،
سلام بر آن مظلومى که خونش مباح گردید،

أَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْحُورِ فِى الْوَرى،
سلام بر آن‌که در ملا عام سرش بریده شد،

أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى،
سلام بر آن‌که اهل قریه‌ها دفنش نمودند،

أَلسَّلامُ عَلَى الْمَقْطُوعِ الْوَتینِ،
سلام بر آن‌که شاهرگش بریده شد،

أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحامی بِلا مُعین،
سلام بر آن مدافع بى‌یاور،

أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ،
سلام بر آن محاسن بخون خضاب شده،

أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ،
سلام بر آن گونه خاک آلوده،

أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ،
سلام بر آن بدن جامه به غنیمت رفته،

أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ،
سلام بر آن دندآن‌هایی که با چوب خیزران زده شده،

أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ،
سلام برآن سر بالاى نیزه رفته،

أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسامِ الْعارِیَهِ فِى الْفَلَواتِ، تَنْـهَِشُهَا الذِّئابُ الْعادِیاتُ، وَ تَخْتَلِفُ إِلَیْهَا السِّباعُ الضّـارِیاتُ،
سلام بر آن بدن‌هاى برهنه و عریانى که در بیابآن‌ها(ىِ کربلاء) گرگ‌هاى تجاوزگر به آن دندان مى آلودند، و درندگان خون‌خوار بر گرد آن مى گشتند،

أَلسَّلامُ عَلَیْک َ یا مَوْلاىَ وَ عَلَى الْمَلآ ئِکَهِ الْمُرَفْرِفینَ حَوْلَ قُبَّتِک َ، الْحافّینَ بِتُرْبَتِک َ، الطّـآئِفینَ بِعَرْصَتِک َ، الْوارِدینَ لِزِیارَتِک َ،
سلام بر تو اى مولاى من و بر فرشتـگانى که بر گِرد بارگاه تو پر مى کشند، و اطراف تربتـت اجتماع کرده‌اند،  و در آستان تو طواف مى کنند، و براى زیارت تو وارد مى شوند،

أَلسَّلامُ عَلَیْک َ فَإِنّی قَصَدْتُ إِلَیْک َ، وَ رَجَوْتُ الْفَوْزَ لَدَیْک َ،
سلام بر تو من به سوى تو رو آورده‌ام، وبه رستگارى درپیشگاه تو امید بسته ام،

أَلسَّلامُ عَلَیْک َ سَلامَ الْعارِفِ بِحُرْمَتِک َ، الْمُخْلِصِ فی وَِلایَـتِک َ، الْمُتَقَرِّبِ إِلَى اللهِ بِمَحَبَّـتِک َ، الْبَرىءِ مِنْ أَعْدآئِـک َ،
سلام بر تو، سلام آن کسى که به حُرمت تو آشناست، و در ولایت و دوستى تو مخلص و بى ریا است، و به سبب محبت و ولاى تو به خدا تقرب جسته، و از دشمنانت بیزار است،

سَلامَ مَنْ قَلْبُهُ بِمُصابِک َ مَقْرُوحٌ، وَ دَمْعُهُ عِنْدَ ذِکْرِک َ مَسْفُوحٌ،
سلامِ کسی‎که قلبش از مصیبت تو جریحه‌دار، و اشکش به هنگام یاد تو جارى است،

سَلامَ الْمَفْجُوعِ الْحَزینِ، الْوالِهِ الْمُسْتَکینِ،
سلامِ کسی‌که دردناک و غمگین و شیفته و فروتن است،

سَلامَ مَنْ لَوْ کانَ مَعَکَ بِالطُّفُوفِ، لَوَقاک َ بِنَفْسِهِ حَدَّ السُّیُوفِ، وَ بَذَلَ حُشاشَتَهُ دُونَکَ لِلْحُتُوفِ، وَ جاهَدَ بَیْنَ یَدَیْک َ، وَ نَصَرَک َ عَلى مَنْ بَغى عَلَیْک َ، وَ فَداک َ بِرُوحِهِ وَ جَسَدِهِ وَ مالِهِ وَ وَلَدِهِ، وَ رُوحُهُ لِرُوحِک َ فِدآءٌ، وَ أَهْلُهُ لاَِهْلِک َ وِقآءٌ،
سلام کسی‌که اگر با تو در کربلا مى بود، با جانش (در برابرِ) تیزىِ شمشیرها از تو محافظت مى‌نمود، و نیمه جانش را به خاطر تو به دست مرگ مى‌سپرد، و در رکاب تو جهاد می‌کرد، و تو را بر علیه ستمکاران یارى داده، جان و تن و مال و فرزندش را فداى تو مى‌نمود، و جانش فداى جان تو، و خانواده‌اش سپر بلاى اهل بیت تو مى‌بود،

فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِى الدُّهُورُ، وَ عاقَنی عَنْ نَصْرِک َ الْمَقْدُورُ، وَ لَمْ أَکُنْ لِمَنْ حارَبَک َ مُحارِباً، وَ لِمَنْ نَصَبَ لَک َ الْعَداوَهَ مُناصِباً، فَلاََ نْدُبَنَّک َ صَباحاً وَ مَسآءً، وَ لاََبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً، حَسْرَهً عَلَیْک َ، وَ تَأَسُّفاً عَلى ما دَهاک َ وَ تَلَهُّفاً، حَتّى أَمُوتَ بِلَوْعَهِ الْمُصابِ، وَ غُصَّهِ الاِکْتِیابِ،
اگرچه زمانه مرا به تأخیر انداخت، و مقدرات الهى مرا از یارى تو بازداشت، و نبودم تا با آنان‌ که با تو جنگیدند بجنگم، و با کسانی‌که با تو اظهار دشمنى کردند خصومت نمایم، (درعوض) صبح و شام بر تو مویه می‌کنم، و به جاى اشک براى تو خون گریه می‌کنم، از روى حسرت و تأسف و افسوس بر مصیبت‌هائى که بر تو وارد شد، تا جائى که از فرط اندوه، مصیبت و غم و غصه و شدت حزن جان سپارم،

أَشْهَدُ أَنَّک َ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلوهَ، وَ اتَیْتَ الزَّکوهَ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْعُدْوانِ، وَ أَطَعْتَ اللهَ وَ ما عَصَیْتَهُ، وَ تَمَسَّکْتَ بِهِ وَ بِحَبْلِهِ فَأَرْضَیْتَهُ، وَ خَشیتَهُ وَ راقَبْتَهُ وَ اسْتَجَبْتَهُ، وَ سَنَنْتَ السُّنَنَ، وَ أَطْفَأْتَ الْفِتَنَ، وَ دَعَوْتَ إِلَى الرَّشادِ، وَ أَوْضَحْتَ سُبُلَ السَّدادِ، وَ جاهَدْتَ فِى اللهِ حَقَّ الْجِهادِ،
گواهى می‌دهم که تو نماز را به پا داشتى، و زکات دادى، و امر به معروف کردى، و از منکر و عداوت نهى نمودى، و اطاعت خدا کردى و نافرمانى وى ننمودى، و به خدا و ریسمان او چنگ زدى تا وى را راضى نمودى، و از وى در خوف و خشیت بودی، نظاره گر ِاو بودى، و او را اجابت نمودى، و سنت‌هاى نیکو به وجود آوردى، و آتش‌هاى فتنه را خاموش نمودى، و دعوت به هدایت و استقامت کردى، و راه‌هاى صواب و حق را روشن و واضح گرداندى، و در راه خدا به حق جهاد نمودى،

وَ کُنْتَ للهِِ طآئِعاً، وَ لِجَدِّک َ  محمد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ تابِعاً، وَ لِقَوْلِ أَبـیک َ سامِعاً، وَ إِلى وَصِیَّهِ أَخیک َ مُسارِعاً،
وفرمانبردارِ خداوند، و پیرو جدت محمدبن عبدالله بودى، و شنواى کلام پدرت على بودى، و پیشى گیرنده به (انجام) سفارش برادرت امام حسن بودى،

وَ لِعِمادِ الدّینِ رافِعاً، وَ لِلطُّغْیانِ قامِعاً، وَ لِلطُّغاهِ مُقـارِعاً، وَ لِلاُْ مَّهِ ناصِحاً، وَ فی غَمَراتِ الْمَوْتِ سابِحاً، وَ لِلْفُسّاقِ مُکافِحاً، وَ بِحُجَجِ اللهِ قآئِماً، وَ لِـلاِْسْلامِ وَ الْمُسْلِمینَ راحِماً،

و رفعت دهنده پایه شرافت دین،و خوار و سرکوب کننده طغیان، و کوبنده سرکشان، و خیرخواه و نصیحت‌گر امت بودى، در هنگامى که در شدائد مرگ دست و پا میزدى،و مبارزه کننده با فاسقان بودى، و قیام کننده باحجج و براهین الهى، و ترحم کننده بر اسلام ومسلمین بودى،

وَ لِلْحَقِّ ناصِراً، وَ عِنْدَ الْبَلآءِ صابِراً، وَ لِلدّینِ کالِئاً، وَ عَنْ حَوْزَتِهِ مُرامِیاً،
یارى‌گر حق بودى، در هنگام بلا شکیبا و صابر، حافظ و مراقب دین، و مدافع حریم آئین بودى،

تَحُوطُ الْهُدى وَ تَنْصُرُهُ، وَ تَبْسُطُ الْعَدْلَ وَ تَنْشُرُهُ، وَ تَنْصُرُ الدّینَ وَ تُظْهِرُهُ، وَ تَکُفُّ الْعابِثَ وَ تَزْجُرُهُ، وَ تَأْخُذُ لِلدَّنِىِّ مِنَ الشَّریفِ، وَ تُساوی فِى الْحُکْمِ بَیْنَ الْقَوِىِّ وَ الضَّعیفِ،
(طریقِ) هدایت را حفظ نمودی و یارى کردی، عدل و داد را گسترش دادی و وسعت مى‌بخشیدى، دین و آئین الهى را یارى و آشکار مى‌نمودى، یاوه‌گویان را (از ادامه راه) باز می‌داشتی، حق ضعیف را از قوى باز میستاندى، در قضاوت و داورى بین ضعیف و قوى برابر حکم می‌نمودى،

کُنْتَ رَبیعَ الاَْیْتامِ، وَ عِصْمَهَ الاَْ نامِ، وَ عِزَّ الاِْسْلامِ، وَ مَعْدِنَ الاَْحْکامِ، وَ حَلیفَ الاِْنْعامِ،
تو بهار سرسبز یتیمان بودى، نگاهبان و حافظ مردم بودى، مایه عزت و سرافرازى اسلام، معدن احکام الهى، هم‌پیمان نیکى و احسان بودى،

سالِکاً طَرآئِقَ جَدِّک َ وَ أَبیک َ، مُشْبِهاً فِى الْوَصِیَّهِ لاَِخیـک َ، وَفِىَّ الذِّمَـمِ، رَضِىَّ الشِّیَمِ، ظاهِرَ الْکَرَمِ، مُتَهَجِّداً فِى الظُّلَمِ، قَویمَ الطَّرآئِقِ، کَریمَ الْخَلائِقِ، عَظیمَ السَّوابِقِ، شَریفَ النَّسَبِ، مُنیفَ الْحَسَبِ، رَفیعَ الرُّتَبِ، کَثیرَ الْمَناقِبِ، مَحْمُودَ الضَّرآئِبِ، جَزیلَ الْمَواهِبِ، حَلیمٌ رَشیدٌ مُنیبٌ، جَوادٌ عَلیمٌ شَدیدٌ، إِمامٌ شَهیدٌ، أَوّاهٌ مُنیبٌ، حَبیبٌ مَهیبٌ،
پوینده طریقه جد و پدرت و در سفارشات و وصایا همسان برادرت بودى، وفادار به پیمآن‌ها، داراى سجایاى پسندیده، و با جود و کرم آشکار بودى، شب زنده دار (به عبادت) در دل شب‌هاى تاریک، معتدل و میانه رو در روش‌ها، با سجایا و اخلاق کریمانه، داراى سوابق باعظمت و ارزشمند، داراى نسب شریف و حسب والا، با درجات و رتبه‌هاى رفیع و عالى، مناقب وفضائل بسیار، سرشت‌ها و طبیعت‌هاى مورد ستایش، و با عطایا و مواهب بزرگ بودى، حلیم و صبور، هدایت‌شده، بازگشت‌کننده به سوى خدا، با جود و سخاوت، توانا و قاطع، پیشواى شهید، بسیارنالان و گریان در پیشگاه خداوند و محبوب و با هیبت بودى،

کُنْتَ لِلرَّسُولِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ وَلَداً، وَ لِلْقُرْءانِ سَنَداً مُنْقِذاً  وَ لِلاُْ مَّهِ عَضُداً، وَ فِى الطّاعَهِ مُجْتَهِداً،
تو براى پیامبر که درود خدا بر او و آل او باد فرزند، و براى قرآن پشتوانه نجات‌دهنده، و براى امت اسلام بازوى توانا، و در طاعت حق کوشا بودى،

حافِظاً لِلْعَهْدِ وَالْمیثاقِ، ناکِباً عَنْ سُبُلِ الْفُسّاقِ وَ  باذِلاً لِلْمَجْهُودِ، طَویلَ الرُّکُوعِ وَ السُّجُودِ،
تو حافظ عهد و پیمان الهى، دورى‌کننده از طرق فاسقان بودى، و تو آن‌چه در توان داشتى (براى اعلاء کلمه حق) بذل نمودى، داراى رکوع و سجود طولانى بودى،

زاهِداً فِى الدُّنْیا زُهْدَ الرّاحِلِ عَنْها، ناظِراً إِلَیْها بِعَیْنِ الْمُسْتَوْحِشینَ مِنْها، امالُک َ عَنْها مَکْفُوفَهٌ، وَ هِمَّتُک َ عَنْ زینَتِها مَصْرُوفَهٌ، وَ أَلْحاظُک َ عَنْ بَهْجَتِها مَطْرُوفَهٌ، وَ رَغْبَتُک َ فِى الاْخِرَهِ مَعْرُوفَهٌ، حَتّـى إِذَا الْجَوْرُ مَدَّ باعَهُ، وَ أَسْفَرَ الظُّلْمُ قِناعَهُ، وَ دَعَا الْغَىُّ أَتْباعَهُ،
تو مانند کسی ‌که از دنیا رخت برخواهد بست از آن روگردان بودى، و مانند کسانی‌که از دنیا در وحشت و هراس به سر می‌برند به آن نگاه می‌کردى، آرزوهایت از (تعلّق به) دنیا باز داشته شده بود، و همت و کوششت از زیور دنیا رو گردانده بود، دیدگانت از بهجت و سرور دنیا بربسته، و اشتیاق و میلت به آخرت شهره آفاق است، تا آن‌که جور و ستم دست تعدى دراز نمود، و ظلم و سرکشى نقاب از چهره برکشید، وضـلالت و گمـراهى پیروان خویش را فرا خواند،

وَ أَنْتَ فی حَرَمِ جَدِّک َ قاطِنٌ، وَ لِلظّـالِمینَ مُبایِنٌ، جَلیسُ الْبَیْتِ وَ الْمِحْـرابِ، مُعْتَزِلٌ عَنِ اللَّـذّاتِ وَ الشَّـهَواتِ، تُنْکِـرُ الْمُنْکَـرَ بِقَلْبِـک َ وَ لِسانِک َ، عَلى حَسَبِ طاقَتِـک َ وَ إِمْکانِـک َ، ثُمَّ اقْتَضاک َ الْعِلْمُ لِـلاِْنْکارِ، وَ لَزِمَک َ أَلْزَمَک َ أَنْ تُـجـاهِدَ الْـفُجّـارَ

با آن‌که تو در حرم جدت متوطن بودى، و از ستمکاران فاصله گرفته بودى، و ملازم منزل و محراب عبادت بودی، واز لذت‌ها و شهوات دنیوى کناره‌گیر بودى، و برحسب طاقت و توانت منکَر را با قلب و زبانت انکار مى‌نمودى، پس از آن علم و دانشت اقتضاى انکار آشکار نمود، و برتو لازم گشت، لازم نمود با بدکاران رویاروى جهاد کنى،

، فَـسِـرْتَ فـی أَوْلادِکَ وَ أَهـالیـک َ، وَ شیعَـتِک َ وَ مَوالیک َ وَ صَدَعْتَ بِالْحَـقِّ وَ الْبَـیّـِنَـهِ، وَ دَعَوْتَ إِلَى اللهِ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ، وَ أَمَرْتَ بِإِقامَهِ الْحُدُودِ، وَ الطّاعَهِ لِلْمَعْبُودِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْخَبآئِثِ وَ الطُّـغْیانِ،
بنابراین در میان فرزندان و خانواده‌ات، و پیروان و دوستانت روانه شدى، و حق و برهان را آشکارنمودى، و با حکمت و پند و اندرز نیکو (مردم را) به سوى خدا فراخواندى، و به برپادارى حدود الهى، و طاعت معبود امر نمودى، و از پلیدى‌ها و سرکشى نهى فرمودى

وَ واجَهُـوک َ بِالظُّـلْمِ وَ الْعُـدْوانِ،
ولى آن‌ها به ستم و دشمنى رویاروىِ تو قرار گرفتند،

فَجاهَدْتَهُمْ بَعْدَ الاْیعازِ لَهُمْ الاْیعادِ إِلَیْهِمْ،
پس تو نیزبا آنان به جهاد برخاستى پس از آن ‌که (حقّ را) به آنان گوشزد نمودى آن‌ها رابه عـذاب الهى تهدید نمودى،

وَ تَأْکیدِ الْحُجَّهِ عَلَیْهِمْ،
و حجّت را بر آن‌ها مؤکد فرمودى،

فَنَکَثُوا ذِمامَک َ وَ بَیْعَتَک َ،
ولى عهد و پیمان و بیعت تو را شکستند،

وَ أَسْخَطُوا رَبَّک َ وَ جَدَّک َ،
و پروردگار تو جدت را به خشم آوردند

وَ بَدَؤُوک َ بِالْحَرْبِ،
و با تو ستیز آغاز کردند،

فَثَبَتَّ لِلطَّعْنِ وَالضَّرْبِ،
پس تو به جهت زد و خورد و پیکار استوار شدى،

وَ طَحَنْتَ جُنُودَ الْفُـجّارِ،
و لشکریان فاجر را خورد و آسیاب نمودى،

وَاقْتَحَمْتَ قَسْطَلَ الْغُبارِ،
و در گرد و غبار نبرد فرو رفتى،

مُجالِداً بِذِى الْفَقارِ، کَأَنَّک َ عَلِىٌّ الْمُخْتارُ،
و چنان با ذوالفقار جنگیدى، که گویا على مرتضى هستى،

فَلَمّا رَأَوْک َ ثابِتَ الْجاشِ، غَیْرَ خآئِف وَ لا خاش، نَصَبُوا لَک َ غَوآئِلَ مَکْرِهِمْ،
پس چون تو را با قلبى مطمئن، بدون ترس و هراس یافتند، شرور مکر و حیله شان را بر تو برافراشتند

وَ قاتَلُوکَ بِکَیْدِهِمْ وَ شَرِّهِمْ،
و از درِ نیـرنگ و فساد با تو قتال نمودند،

وَ أَمَرَ اللَّعینُ جُنُودَهُ، فَمَنَعُوک َ الْمآءَ وَ وُرُودَهُ،
و آن ملعون لشکریانش را فرمان داد، تا تو را از آب و استفاده آن منع نمودند،

وَ ناجَزُوک َ الْقِتالَ، وَ عاجَلُوک َ النِّزالَ، وَ رَشَقُوک َ بِالسِّهامِ وَ النِّبالِ،وَ بَسَطُوا إِلَیْک َ أَکُفَّ الاِصْطِلامِ، وَ لَمْ یَرْعَوْا لَک َ ذِماماً، وَ لاراقَبُوا فیک َ أَثاماً، فی قَتْلِهِمْ أَوْلِیآءَک َ، وَ نَهْبِهِمْ رِحالَک َ،
و با تو قتال نمودند، و به جنگ و مبارزه با تو شتافتند، و تیرها و خدنگ‌ها به سوى تو پرتاب نمودند، و براى استیصال و ناچار نمودن تو دست دراز کردند، و حُرمتى براى تو مراعات نکردند، و از هیچ گناهى در مورد تو خوددارى ننمودند، چه در کشتن آن‌ها و دوستانت را، و چه در غارت اثاثیه خیمه هایت،

وَ أَنْتَ مُقَدَّمٌ فِى الْهَبَواتِ، وَ مُحْتَمِلٌ لِلاَْذِیّاتِ،
تو در گرد و غبارهاى جنگ پیش تاختى، وآزار و اذیت‌هاى فراوانى تحمل نمودى،

قَدْ عَجِبَتْ مِنْ صَبْرِک َ مَلآئِکَهُ السَّماواتِ،
آن‌چنان ‌که فرشتگان آسمآن‌ها از صبر و شکیبائى توبه شگفت آمدند،

فَأَحْدَقُوا بِک َ مِنْ کُلّ ِالْجِهاتِ، وَ أَثْخَنُوک َ بِالْجِراحِ،
پس دشمنان از همه طرف به تو هجوم آوردند، و تو را به سبب زخم‌ها و جراحت‌ها ناتوان نمودند،

وَ حالُوا بَیْنَک َ وَ بَیْنَ الرَّواحِ، وَ لَمْ یَبْقَ لَک َ ناصِرٌ،
و راه خلاص و رفتن بر تو بستند، تا آن‌که هیچ یاورى برایت نماند،

وَ أَنْتَ مُحْتَسِبٌ صابِرٌ، تَذُبُّ عَنْ نِسْوَتِک َ وَ أَوْلادِک َ، حَتّى نَکَسُوکَ عَنْ جَوادِک َ،
ولى توحسابگر(عمل خویش براى خدا) و صبور بودى، از زنان و فرزندانت دفاع و حمایت مینمودى، تا آن‌که تو را از اسبِ سوارى‌ات سرنگون نمودند،

فَهَوَیْتَ إِلَى الاَْرْضِ جَریحاً، تَطَؤُک َ الْخُیُولُ بِحَوافِرِها، وَ تَعْلُوکَ الطُّغاهُ بِبَواتِرِها، قَدْ رَشَحَ لِلْمَوْتِ جَبینُک َ،وَ اخْتَلَفَتْ بِالاِنْقِباضِ وَ الاِنْبِساطِ شِمالُک َ وَ یَمینُک َ،
پس با بدن مجروح بر زمین سقوط کردى، در حالی‌که اسب‌ها تو را با سم‌هاى خویش کوبیدند، و سرکشان با شمشیرهاى تیزشان به بالای سرت آمدند، پیشانى تو به عرق مرگ مرطوب شد، و دستان چپ و راستت به باز و بسته شدن در حرکت بود،

تُدیرُ طَرْفاً خَفِیّاً إِلى رَحْلِک َ وَ بَیْتِک َ، وَ قَدْ شُغِلْتَ بِنَفْسِک َ عَنْ وُلْدِک َ وَ أَهالیک َ،
پس گوشـه نظرى به جانب خیمه‌ها و حرمت گرداندى، در حالیکه از زنان و فرزندانت (روی گردانده) به خویش مشـغول بودى،

وَ أَسْرَعَ فَرَسُک َ شارِداً، إِلى خِیامِک َ قاصِداً، مُحَمْحِماً باکِیاً،
اسبِ سوارى‌ات با حال نفرت شتافت، شیـهه‌کشان و گریـان، به جانب خیمه‌ها رو نمود،

فَلَمّا رَأَیْنَ النِّـسآءُ جَوادَک َ مَخْزِیّاً، وَ نَظَرْنَ سَرْجَک َ عَلَیْهِ مَلْوِیّاً، بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ، ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات، وَ بِالْعَویلِ داعِیات، وَ بَعْدَالْعِزِّ مُذَلَّلات، وَ إِلى مَصْرَعِک َ مُبادِرات،
پس چون بانوان حرم اسب تیز پاى تو را خوار و زبون دیدند، و زین تو را بر او واژگون یافتند، از پسِ پرده ها(ىِ خیمه) خارج شدند، در حالی‌که گیسوان برگونه‌ها پراکنده نمودند، بر صورت‌ها طپآن‌چه مى‌زدند و نقاب از چهره‌ها افکنده بودند، و به صداى بلند شیون می‌زدند، و از اوج عزت به حضیض ذلت در افتاده بودند، و به سوى قتلگاه تو مى شتافتند،

وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ،
در همان حال شمر ملعون بر سینه مبارکت نشسته،

وَ مُولِـغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِک َ،
و شمشیر خویش را بر گلـویت سیراب می‌نمود،

قابِضٌ عَلى شَیْبَتِک َ بِیَدِهِ،
با دستى محاسن شریفت را در مشت میفشرد،

ذابِـحٌ لَک َ بِمُهَنَّدِهِ،
(و با دست دیگر) با تیغ آخته‌اش سر از بدنت جدا مى‌کرد،

قَدْ سَکَنَتْ حَوآسُّک َ،
تمام اعضا و حواست از حرکت ایستاد،

وَ خَفِیَتْ أَنْفاسُک َ،
نفس‌هاى مبارکت در سینه پنهان شد،

وَ رُفِـعَ عَلَى الْقَناهِ رَأْسُک َ،
و سر مقدست بر نیزه بالا رفت،

وَ سُبِىَ أَهْلُک َ کَالْعَبیدِ،
اهل و عیالت چون بردگان به اسیرى رفتند،

وَ صُفِّدُوا فِى الْحَدیدِ، فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِیّاتِ، تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ، یُساقُونَ فِى الْبَراری وَالْفَلَواتِ، أَیْدیهِمْ مَغلُولَهٌ إِلَى الاَْعْناقِ، یُطافُ بِهِمْ فِى الاَْسْواقِ،
ودر غل و زنجیر آهنین برفراز جهاز شتران در بند شدند، گرماى نیمروز چهره‌هاشان مى‌سوزاند، درصحراها و بیابآن‌ها کشیده می‌شدند، دستان‌شان به گردن‌ها زنجیر شده، در میان بازارها گردانده می‌شدند،

فَالْوَیْلُ لِلْعُصاهِ الْفُسّاقِ،
اى واى براین سرکشان گناهکار!،

لَقَدْ قَتَلُوا بِقَتْلِک َ الاِْسْلامَ،
چه این‌که با کشتن تو اسلام را کشتند،

وَ عَطَّلُوا الصَّلوهَ وَ الصِّیامَ،
و نماز و روزه (خدا) را بدون یاور رها نمودند،

وَ نَقَضُوا السُّنَنَ وَ الاَْحْکامَ،
و سنت‌ها و احکام (دین) را از بین بردند و شکستند،

وَ هَدَمُوا قَواعِدَ الاْیمانِ،
و پایه‎هاى ایمان را منهدم نمودند،

وَ حَرَّفُوا ایاتِ الْقُرْءانِ،
و آیات قرآن را تحریف کردند،

وَ هَمْلَجُوا فِى الْبَغْىِ وَالْعُدْوانِ،
در (وادىِ) جنایت و عداوت پیش تاختند،

لَقَدْ أَصْبَحَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِوَ الِهِ مَوْتُوراً،
به راستى رسول خدا که درود خدا بر او و آل او باد (با شهادت تو) تنهاماند!،

وَ عادَ کِتابُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ مَهْجُوراً،
وکتاب خداوند عز و جل متروک گردید،

وَ غُودِرَ الْحَقُّ إِذْ قُهِرْتَ مَقْهُوراً،
و آن‌گاه که تو مقهور و مغلوب گشتى، حق وحقیقت مورد خیانت واقع شد،

وَ فُقِدَ بِفَقْدِکَ التَّکْبیرُ وَالتَّهْلیلُ، وَالتَّحْریمُ وَالتَّحْلیلُ، وَالتَّنْزیلُ وَالتَّأْویلُ،
وبه فقدان تو تکبیر خدا و کلمه توحید، حرام و حلال دین، و تنزیل و تأویل قرآن همگی ازبین رفت،

وَ ظَهَرَ بَعْدَکَ التَّغْییرُ وَالتَّبْدیلُ، وَ الاِْلْحادُ وَالتَّعْطیلُ، وَ الاَْهْوآءُ وَ الاَْضالیلُ، وَ الْفِتَنُ وَ الاَْباطیلُ،
و پس از تو تغییر و تبدیل (احکام)، کفر و الحاد و بى‌سرپرستىِ دین، هوا و هوس‌ها و گمراهی‌ها، فتنه‌ها و باطل‌ها همگی (بر صفحه روزگار) ظاهرشد،

فَقامَ ناعیک َ عِنْدَ قَبْرِ جَدِّک َ الرَّسُولِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ، فَنَعاک َ إِلَیْهِ بِالدَّمْعِ الْهَطُولِ، قآئِلا یا رَسُولَ اللهِ قُتِلَ سِبْطُک َ وَ فَتاک َ، وَ اسْتُبیحَ أَهْلُک َ وَ حِماک َ، وَ سُبِیَتْ بَعْدَک َ ذَراریک َ، وَ وَقَعَ الْمَحْذُورُ بِعِتْرَتِک َ وَ ذَویک َ،
پس پیکِ مرگ نزد قبر جدت رسول خدا که رحمت بى‌پایان خداوندى بر او و آل او باد، ایستاد، و با اشکِ ریزان خبر مرگ تو را به وى داد، و این‌گونه گفت که: «اى رسولِ خدا! دخترزاده جوانمردت شهید شد، خاندان و حَریمت مباح گردید، پس از تو فرزندانت به اسیرى رفتند، و وقایع ناگوارى به عترت و خانواده‌ات وارد شد،

فَانْزَعَجَ الرَّسُولُ، وَ بَکى قَلْبُهُ الْمَهُولُ، وَ عَزّاهُ بِک َ الْمَلآئِکَهُ وَ الاَْنْبِیآءُ،
پس (از شنیدن این خبر) رسول خدا مضطرب وپریشان گردید، و قلب هراسناکش بگریست، و فرشتگان و انبیاء (بخاطـر مصیبت تو) او را تسلـیت و تعـزیت گفـتند،

وَ فُجِعَتْ بِک َ اُمُّک َ الزَّهْرآءُ،
و مادرت زهـرا (از انـدوه مصیبـت تو) دردنـاک شد،

وَ اخْتَلَفَتْ جُنُودُ الْمَلآئِکَهِ الْمُقَرَّبینَ،
و دستـه‌هاى ملائکه مقـربین در آمد و شد بودند،

تُعَزّی أَباک َ أَمیرَالْـمُـؤْمِنینَ،
پـدرت امیرمؤمنـان را تعزیت می‌گفتند،

وَ اُقیمَتْ لَک َ الْمَـاتِمُ فی أَعْلا عِلِّیّینَ،
مجالس ماتم و سوگوارى براى تو در اعلا علیین برپا شد،

وَ لَطَمَتْ عَلَیْک َ الْحُورُ الْعینُ،
و حورالعین به جهت تو به سر و صورت زدند،

وَ بَکَتِ السَّمآءُ وَ سُکّآن‌ها، وَ الْجِنانُ وَ خُزّآن‌ها، وَ الْهِضابُ وَ أَقْطارُها، وَ الْبِحارُ وَ حیتآن‌ها، وَ مَکَّهُ وَ بُنْیآن‌ها، :خل وَ الْجِنانُ وَ وِلْدآن‌ها، وَ الْبَیْتُ وَ الْمَقامُ، وَ الْمَشْعَرُ الْحَرامُ، وَ الْحِـلُّ وَ الاِْحْرامُ،
آسمان و ساکنانش، بهشت‌ها و نگـهبانانش، کوه‌ها و کوهپایه‌ها، دریا‌ها و ماهیانش، شهر مکه و پایه هایش، فردوس‌ها و جوانانش، خانه کعبه و مقام ابراهیم، و مشعرالحرام، و حلّ و حَرم جملـگى گریستند،

أَللّـهُمَّ فَبِحُرْمَهِ هذَا الْمَکانِ الْمُنیفِ، صَلِّ عَلى  محمد وَ الِ  محمد، وَاحْشُرْنی فی زُمْرَتِهِمْ، وَ أَدْخِلْنِى الْجَنَّهَ بِشَفاعَتِهِمْ،
بار خدایا! به حُرمت این مکـان رفـیع، بر محمد و آل او رحـمت فرست، و مرا در زمره آنان محـشور فرما، و به شفـاعت و وساطت آن‌ها مرا داخل بهشت گردان،

أَللّهُمَّ إِنّی أَتَوَسَّلُ إِلَیْک َ یا أَسْرَعَ الْحاسِبینَ، وَ یاأَکْرَمَ الاَْکْرَمینَ، وَ یاأَحْکَمَ الْحاکِمینَ، بِ محمدخاتَِمِ النَّبِیّینَ، رَسُولِک َ إِلَى الْعالَمینَ أَجْمَعینَ، وَ بِأَخیهِ وَابْنِ عَمِّهِ الاَْنْزَعِ الْبَطینِ، الْعالِمِ الْمَکینِ، عَلِىّ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ، وَ بِفاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسآءِ الْعـالَمینَ، وَ بِالْحَسَنِ الزَّکِىِّ عِصْمَهِ الْمُتَّقینَ، وَ بِأَبی عَبْدِاللهِ الْحُسَیْنِ أَکْرَمِ الْمُسْتَشْهَدینَ، وَ بِأَوْلادِهِ الْمَقْتُولینَ، وَ بِعِتْرَتِهِ الْمَظْلُومینَ، وَ بِعَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ زَیْنِ الْعابِدینَ، وَ بِ محمد بْنِ عَلِىّ قِبْلَهِ الاَْوّابینَ، وَ جَعْفَرِ بْنِ  محمد أَصْدَقِ الصّادِقینَ، وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَر مُظْهِرِ الْبَراهینِ، وَ عَلِىِّ بْنِ مُوسى ناصِرِالدّینِ، وَ  محمدبْنِ عَلِىّ قُدْوَهِ الْمُهْتَدینَ، وَ عَلِىِّ بْنِ  محمد أَزْهَدِ الزّاهِدینَ، وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىّ وارِثِ الْمُسْتَخْلَفینَ، وَالْحُجَّهِ عَلَى الْخَلْقِ أَجْمَعینَ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى  محمدوَالِ  محمدالصّادِقینَ الاَْبَرّینَ، الِ طه وَ یس،
بار خدایا! من به تو توسل مى جویم اى سریع‌ترینِ حساب‌گران، و اى بخشـنده‌ترینِ کـریمان، و اى فرمانـرواى حـاکمان، به (حقِ) محمد، آخرین پیامبران، و فرستاده تو به سوى تمامِ جهان‎ها، و به برادرش و پسرعمویش، آن بلند پیشانىِ میان‌پر، آن دانشمند عالى مرتبه، یعنى على فرمانـرواى مؤمنان، و به فاطمه سـرور بانوان جهانیان، و به حسـن مجتـبى که پاک و مبرا و پناهگـاه متقین اسـت، و به  أبی عبدالله الحسین گـرامی‌ترین شهدا، و به فرزنـدانِ مقتولش، و خانـواده مظـلومش، و به على بن الحسـین زیور عابدان، و به محمد بن علـى قبـله توبه‌کنندگان، و جعفر بن محمد راستگـوترین صادقان، و موسى بن جعفر آشکار‌کننده دلائل و براهین، و على بن موسى یاور دین، و  محمد بن على اُسوه و الگوى هدایت‌شونـدگان، و على بن  محمد زاهـدترین پارسایان، و حسـن بن على وارث جانشینان، و حجّت خدا بر تمام آفریدگان، این‌که درود فرستى بر  محمد و آل او، آن راستـگویان نیـکوکار، هـمان آل طه و یس،

وَ أَنْ تَجْعَلَنی فِى الْقِیامَهِ مِنَ الاْمِنینَ الْمُطْمَئِنّینَ، الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ،
و این‌که مرا در قیامت از کسانى قرار دهى که (از عذاب تو) ایمن و با آرامش خاطر و رستگار و مسرور و بشارت یافـته‌اند،

أَللّهُمَّ اکْتُبْنی فِى الْمُسْلِمینَ، وَ أَلْحِقْنی بِالصّالِحینَ،
بارخدایا!(نامِ) مـرا در زمـره مسلـمین نگاشته، و مرا به صالـحین ملـحق فرما،

وَاجْعَلْ لی لِسانَ صِدْق فِى الاْخِرینَ، وَانْصُرْنی عَلَى الْباغینَ،وَاکْفِنی کَیْدَ الْحاسِدینَ، وَاصْرِفْ عَنّی مَکْرَ الْماکِرینَ، وَاقْبِضْ عَنّی أَیْدِىَ الظّالِمینَ، وَاجْمَعْ بَیْنی وَ بَیْنَ السّادَهِ الْمَیامینِ فی أَعْلا عِلِّیّینَ،مَعَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیّینَ وَالصِّدّیقینَ وَالشُّهَدآءِ وَالصّالِحینَ، بِرَحْمَتِک َ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ،
و نام مرا بر زبان امت‌هاى آتیه نیکو قرار ده، و مـرا بر علـیه ظالمین یارى ده، و از مکر حسـودان حفـظ فرما، و (نیـز) حیله حیـله‌گران را از من برگـردان، و دست ستمـکاران را از مـن (دور) نگهدار، و بین من و آن سـروران با میمنت در اعلا علیّین جمع بفرما، همراه با کسانی‌که بر آن‌ها اِنعام فرمودى یعنى پیامبران، و راستگویانِ در عمل و گفتار و شهداء و نیکویان، به رحمتت اى مهربان‌ترین مهربانان،

أَللّهُمَّ إِنّی اُقْسِمُ عَلَیْک َ بِنَبِیِّک َ الْمَعْصُومِ، وَ بِحُکْمِک َ الْمَحْتُومِ، وَنَهْیِک َ الْمَکْتُومِ، وَ بِهذَا الْقَبْرِ الْمَلْمُومِ، الْمُوَسَّدِ فی کَنَفِهِ الاِْمامُ الْمَعْصُومُ، الْمَقْتُولُ الْـمَظْلُومُ، أَنْ تَکْشِفَ ما بی مِنَ الْغُمُومِ، وَ تَصْرِفَ عَنّی شَرَّ الْقَدَرِ الْمَحْتُومِ، وَ تُجیرَنی مِنَ النّارِ ذاتِ السَّمُومِ،
بارخدایا!تو را سوگند می‌دهم به حق پیامبر معصومت، و به حق حکم حتمى و قطعى‌ات، و به حق نهى پنهانى‌ات، و به حق این آرامگاهى که (مردم از هر طرف به جهت زیارت) بر او گرد مى آیند، و این امام معصوم مقتول مظلومِ در جانب آن تکیه زده، این‌که غم و غصه‌ها را از من برطرف فرمائى، و شرور قضا و قدرِ حتمى را از من برگردانى، و مرا از آتش (عذابت) که داراى بادهاى سوزان است پناه دهى (و نگاه دارى)،

أَللّــهُمَّ جَلِّلْنی بِنِعْمَتِک َ، وَ رَضِّنی بِقَسْمِک َ، وَ تَغَمَّدْنی بِجُودِک َ وَ کَرَمِک َ، وَ باعِدْنی مِنْ مَکْرِک َ وَ نِقْمَتِک َ،
بارخدایا!مرا با نعمت خود جلالت بده، و به عطایاى خود راضى وخوشحال فرما، و به جود و کرمت مرا بپوشان، و از مکر و انتقام خود دورم ساز،

أَللّهُمَّ اعْصِمْنی مِنَ الزَّلَلِ، وَ سدِّدْنی فِى الْقَوْلِ وَالْعَمَلِ، وَافْسَحْ لی فی مُدَّهِ الاَْجَلِ، وَ أَعْفِنی مِنَ الاَْوْجاعِ وَالْعِلَلِ، وَ بَلِّغْنی بِمَوالِىَّ وَ بِفَضْلِک َ أَفْضَلَ الاَْمَلِ،
بارخدایا مرا از لغزش و خطا حفظ فرما، و در گفتار و کردار به راه صحیح هدایتم فرما، و در مدت زندگى‌ام وسعت ده، و مرا از دردها و بیمار‌ی‌ها عافیت بخش، ومرابه موالى و سرورانم برسان و به فضل (و کرم) خویش مرا به بالاترین آرزوها نائل فرما،

أَللّهُمَّ صَلِّ عَلى  محمد وَ الِ  محمد وَاقْبَلْ تَوْبَتی، وَارْحَمْ عَبْرَتی، وَ أَقِلْنی عَثْرَتی، وَ نَفِّسْ کُرْبَتی، وَاغْفِرْلی خَطیئَتی، وَ أَصْلِـحْ لی فی ذُرِّیَّتی،
بارخدایا بر محمد و آل او رحمت فرست و توبه مرا قبول فرما، و بر اشک چشمم ترحم نما، و لغزش مرا چشم پوشى فرما، و حزن واندوه مرا زائل کن، و گناهم را برمن ببخشاى، و خاندان و نسل مرا برایم اصلاح فرما،

أَللّـهُمَّ لاتَدَعْ لی فی هذَاالْمَشْهَدِ الْمُعَظَّمِ، وَالْمَحَلِّ الْمُـکَرَّمِ ذَنْباً إِلاّ غَفَرْتَهُ، وَ لاعَیْباً إِلاّ سَتَرْتَهُ، وَ لاغَمّاً إِلاّ کَشَفْتَهُ، وَ لارِزْقاً إِلاّ بَسَطْتَهُ، وَ لاجاهاً إلاّ عَمَرْتَهُ، وَ لافَساداً إِلاّ أَصْلَحْتَهُ، وَ لاأَمَلا إِلاّ بَلَّغْتَهُ، وَ لادُعآءً إِلاّ أَجَبْتَهُ، وَ لامَضیقاً إِلاّ فَرَّجْتَهُ، وَ لاشَمْلا إِلاّ جَمَعْتَهُ، وَ لاأَمْراً إِلاّ أَتْمَمْتَهُ، وَ لامالا إِلاّ کَثَّرْتَهُ، وَ لاخُلْقاً إِلاّ حَسَّنْتَهُ، وَ لاإِنْفاقاً إِلاّ أَخْلَفْتَهُ، وَ لاحالا إِلاّ عَمَرْتَهُ، وَ لاحَسُوداً إِلاّ قَمَعْتَهُ، وَ لاعَدُوّاً إِلاّ أَرْدَیْتَهُ، وَ لاشَرّاً إِلاّ کَفَیْتَهُ، وَ لامَرَضاً إِلاّ شَفَیْتَهُ، وَ لابَعیداً إِلاّ أَدْنَیْتَهُ، وَ لاشَعَثاً إِلاّ لَمَمْتَهُ، وَ لا سُؤالا سُؤْلا إِلاّ أَعْطَیْتَهُ،
بارخدایا در این مشهدِ والا مقام و در این محل گرامى، برایم گناهی را باقی مگذار مگر آن‌که ببخشى، و نه عیبى را مگر آن‌که مستور نمائى، و نه غم و غصه‌اى را مگر بر طرف فرمائى، و نه رزقى را مگر گسترش دهى، ونه قدر و منزلتى را مگر باقى بدارى، و نه فسادى را مگر اصـلاح فـرمائى، و نه آرزویى را مگر نائل کنى، و نه دعائى را مگر اجابت فرمائى، و نه تنگنایى را مگر بگشایی، و نه امور متشتتى را مگر جمع و برقرار نمائى، و نه امرى را مگر تمام فرمائى، و نه مالى را مگر فراوانى بخشى، و نه خلق و صفتى را مگر نیکو گردانى، و نه انفاقى را مگرجایگزین فرمایى، و نه حالى را مگر آباد فرمائى، و نه حسودى را مگر ذلیل نمائى، و نه دشمنى را مگر هلاک گردانى، و نه شرى را مگر منع فرمائى، و نه بیماری‌ای رامگر شفا بخشى، و نه (امرِ) دورى را مگر نزدیک فرمائى (و در دسترسم قرار دهى)، ونه تفرق واختلالى را مگر جمع (و اصلاح) نمائى، و نه خواهشى خواسته‌اى را مگر عطا فرمائى،

أَللّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُک َ خَیْرَ الْعاجِلَهِ، وَ ثَوابَ الاْجِلَهِ، أَللّهُمَّ أَغْنِنی بِحَلالِک َ عَنِ الْحَرامِ، وَ بِفَضْلِک َ عَنْ جَمیعِ الاَْنامِ، أَللّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُک َ عِلْماً نافِعاً،وَ قَلْباً خاشِعاً، وَ یَقیناً شافِیاً، وَ عَمَلا زاکِیاً، وَ صَبْراً جَمیلا، وَ أَجْراً جَزیلا،
بار خدایا! من از تو درخواست می‌کنم خیر دنیا و ثواب آخرت را، بارخدایا!مرا به سبب حلالت از حرام مستغنى کن، و به فضل و احسانـت از جمیع خلق بى‌نیاز فرما، بارخدایا!از تو درخواست می‌کنم دانشى مفید، قلبى خاشع، یقینى سلامت بخش، عملى صالح و پاک، صبرى زیبا، و اجرى عظیم را،

أَللّهُمَّ ارْزُقْنی شُکْرَ نِعْمَتِک َ عَلَىَّ، وَ زِدْ فی إِحْسانِک َ وَ کَرَمِک َ إِلَىَّ، وَاجْعَلْ قَوْلی فِى النّاسِ مَسْمُوعاً، وَ عَمَلی عِنْدَک َ مَرْفُوعاً، وَ أَثَری فِى الْخَیْراتِ مَتْبُوعاً، وَ عَدُوّی مَقْمُوعاً،
بارالها! شکر نعمتت را روزی من کن، و احسان و کرمت بر من زیاد فرما، و گفته مرا در میان مردم شنوده نما، و عمل مرا به نزد خویش بالا بر، و سنت باقی‌مانده مرا در امور خیر مورد پیروى قرارده، و دشمنم را خوار و ذلیل گردان،

أَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى  محمد وَ الِ  محمدالاَْخْیارِ، فی اناءِ اللَّیْلِ وَ أَطْرافِ النَّهارِ، وَاکْفِنی شَرَّ الاَْشْرارِ، وَ طَهِّرْنی مِنَ الــذُّنُوبِ وَ الاَْوْزارِ، وَ أَجِرْنی مِنَ النّـارِ، وَ أَحِلَّنی دارَالْقَرارِ، وَ اغْفِرْلی وَ لِجَمیعِ إِخْوانی فیک َ وَ أَخَواتِىَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ، بِرَحْمَتِک َ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ
بارخدایا! بر محمد و آل او که نیکانند، در تمامى لحظات شبانه روز رحمت فرست، و مرا از شر بَدان محفوظ بدار، و از (کثافاتِ) گناهان و سنگینى وزر و و بال پاک و مبرا گردان، و از آتش (عذابت) پناهم ده، و در سراى جاوید وارد فرما، و (گناهانِ) مرا و تمامى خواهران و برادران مؤمنِ مرا ببخش، به رحمتت اى مهربان‌ترین مهربانان.

پس از تمام شدن زیارت، رو به قبله کن و دو رکعت نماز بجاى آور به این ترتیب که در رکعت اول بعد از حمد سوره انبیا، و در رکعت دوم بعد از حمد سوره حشر را بخوان و آنگاه در قنوت نماز بگو:

لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْحَلِیمُ الْکَرِیمُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ رَبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ مَا فِیهِنَّ وَ مَا بَیْنَهُنَّ خِلَافاً لِأَعْدَائِهِ وَ تَکْذِیباً لِمَنْ عَدَلَ بِهِ وَ إِقْرَاراً لِرُبُوبِیَّتِهِ وَ خُضُوعاً لِعِزَّتِهِ الْأَوَّلُ بِغَیْرِ أَوَّلٍ وَ الْآخِرُ إِلَى غَیْرِ آخِرٍ الظَّاهِرُ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ بِقُدْرَتِهِ الْبَاطِنُ دُونَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ بِعِلْمِهِ وَ لُطْفِهِ لَا تَقِفُ الْعُقُولُ عَلَى کُنْهِ عَظَمَتِهِ وَ لَا تُدْرِکُ الْأَوْهَامُ حَقِیقَهَ مَاهِیَّتِهِ وَ لَا تَتَصَوَّرُ الْأَنْفُسُ مَعَانِیَ کَیْفِیَّتِهِ مُطَّلِعاً عَلَى الضَّمَائِرِ عَارِفاً بِالسَّرَائِرِ یَعْلَمُ خَائِنَهَ الْأَعْیُنِ وَ مَا تُخْفِی الصُّدُورُ اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ عَلَى تَصْدِیقِی رَسُولَکَ ص وَ إِیمَانِی بِهِ

هیچ معبودى جز خداوندِ شکیبا و کریم نیست، هیچ خدائى جز خداوندِ بزرگوار و عظیم نیست، هیچ معبودى نیست جز خداوندى که پروردگار آسمان‌ها و زمین‌هاى هفت‌گانه و موجوداتى که در آن‌ها و میان آن‌هاست مى باشد، (به این توحید معتقدم) برخلاف دشمنانِ حق، و به جهت تکذیب کسانى که به خداوند شرک ورزیدند، و (به این توحید معتقدم) بخاطر اعتراف نمودن به ربوبیت او، و خضوع و خشوع درمقابل عزت و شرافت وى، (اوست خدائى که) اول است بدون اول، و آخر است تا بى‌نهایت،با قدرتش بر تمام اشیاء غلبه نموده، و به دانش و لطف و مرحمتش در ه رچیز نفوذ کرده، عقول بشرى بر حقیقت بزرگى او مطّلع نخواهدشد، و اوهام و خیالات عمق ذات او را درک نمى‌کند، و معانىِ کیفیت او را هیچ ذهنى تصور نمى‌تواند کرد، (اوست) مطلع و آگاه بر باطن اشخاص، و آشنا به تمام امور پنهان، خیانت چشم‌ها و پنهانى دل‌ها را خبر دارد، بارخدایا! تورا گواه می‌گیرم که رسولتصلَّى الله علیه و آله را تصدیق مى‌کنم و به او ایمان دارم

وَ عِلْمِی بِمَنْزِلَتِهِ وَ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ النَّبِیُّ الَّذِی نَطَقَتِ الْحِکْمَهُ بِفَضْلِهِ وَ بَشَّرَتِ الْأَنْبِیَاءُ بِهِ وَ دَعَتْ إِلَى الْإِقْرَارِ بِمَا جَاءَ بِهِ وَ حَثَّتْ عَلَى تَصْدِیقِهِ بِقَوْلِهِ تَعَالَى‏ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراهِ وَ الْإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ‏ فَصَلِّ عَلَى  محمد رَسُولِکَ إِلَى الثَّقَلَیْنِ وَ سَیِّدِ الْأَنْبِیَاءِ الْمُصْطَفَیْنَ وَ عَلَى أَخِیهِ وَ ابْنِ عَمِّهِ الَّذِینَ لَمْ یُشْرِکَا بِکَ طَرْفَهَ عَیْنٍ أَبَداً وَ عَلَى فَاطِمَهَ الزَّهْرَاءِ سَیِّدَهِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ عَلَى سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ صَلَاهً خَالِدَهَ الدَّوَامِ عَدَدَ قَطْرِ الرِّهَامِ وَ زِنَهَ الْجِبَالِ وَ الْآکَامِ وَ مَا أَوْرَقَ السَّلَامُ وَ اخْتَلَفَ‏ الضِّیَاءُ وَ الظَّلَامُ وَ عَلَى آلِهِ الطَّاهِرِینَ الْأَئِمَّهِ الْمُهْتَدِینَ الذَّائِدِینَ عَنِ الدِّینِ عَلِیٍّ وَ  محمد وَ جَعْفَرٍ وَ مُوسَى وَ عَلِیٍّ وَ  محمد وَ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُجَّهِ الْقُوَّامِ بِالْقِسْطِ وَ سُلَالَهِ السِّبْطِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ هَذَا الْإِمَامِ فَرَجاً قَرِیباً وَ صَبْراً جَمِیلًا وَ نَصْراً عَزِیزاً وَ غِنًى عَنِ الْخَلْقِ وَ ثَبَاتاً فِی الْهُدَى وَ التَّوْفِیقِ لِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى وَ رِزْقاً وَاسِعاً حَلَالًا طَیِّباً مَرِیئاً دَاراً سَائِغاً فَاضِلًا مُفْضِلًا صَبّاً صَبّاً مِنْ غَیْرِ کَدٍّ وَ لَا نَکَدٍ وَ لَا مِنَّهٍ مِنْ أَحَدٍ وَ عَافِیَهً مِنْ کُلِّ بَلَاءٍ وَ سُقْمٍ وَ مَرَضٍ وَ الشُّکْرَ عَلَى الْعَافِیَهِ وَ النَّعْمَاءِ وَ إِذَا جَاءَ الْمَوْتُ فَاقْبِضْنَا عَلَى أَحْسَنِ مَا یَکُونُ لَکَ طَاعَهً عَلَى مَا أَمَرْتَنَا مُحَافِظِینَ حَتَّى تُؤَدِّیَنَا إِلَى جَنَّاتِ النَّعِیمِ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى  محمد وَ آلِ  محمد وَ أَوْحِشْنِی مِنَ الدُّنْیَا وَ آنِسْنِی بِالْآخِرَهِ

و آگاه به قدر و منزلت اویم، و به راستى شهادت می‌دهم که اوست پیامبرى که حکمت به فضیلت و برترى او سخن راند، و تمامى پیامبران (گذشته) بشارتِ (آمدنِ) او را دادند، و (مردم را) به گرویدن به دین او دعوت نمودند، و بر تصدیق او برانگیختند، چنآن‌چه خودت در قرآن میفرمائى: «او پیامبرى است که نام وى را در تورات و انجیل خودشان نگاشته مى‌یابند، او آن‌ها را به نیکوئى امر مى‌کند و از زشتى نهى مى‌فرماید، نعمت‌هاى پاک و طیب را برایشان حلال و خبائث و پلیدی‌ها را بر آن‌ها حرام و ممنوع می‌گرداند، و سنگینى و مشقت‌هایى که در ادیان سابق چون زنجیر برگردن آن‌ها بود همه را برمیدارد»، پس درود فرست بر  محمد فرستاده‌ات به سوى جن و انس، و سَرور پیامبرانِ برگزیده، و بر برادرش و پسرعمویش، آنانى که هیچگاه به قدرِ چشم برهم زدنى به تو شرک نورزیدند، و بر فاطمه زهرا سَرور تمامى زنان جهانیان، و بر دو آقاى جوانان اهل بهشت یعنى حسن و حسین، درودى جاویدان و همیشگى، به عدد قطرات باران‌ها، و هم اندازه کوه‌ها و تپه‌ها، تا آن زمان که درخت «سلام» برگ می‌دهد، و روشنى و تاریکى شبانه روز در رفت و آمدند، و بر خاندان طاهر حسین، آن پیشوایان هدایت‌یافته، آن‌ها که از حریم دین و آئین دفاع نمودند، یعنى على و محمد و جعفر و موسى و على و محمد و على و حسن و حضرت حجّت، آن‌که عدل و داد را برپا می‌دارد و فرزند دخترزاده پیامبر است، بارخدایا! از تو درخواست می‌کنم به حق این امام بزرگوار، گشایشى نزدیک را، و صبرى نیکو را، و پیروزى‌اى توام با عزت را، و بى‌نیازى از خلایق را، و دوام و استمرار در طریـق هدایت را، و توفیق را بر آن‌چه تو دوست دارى و رضایت تو در آن است، و روزى‌اى را که وسیع و حلال و پاک، و گوارا و ریزان و خوش‌گوار، فراوان و برتر و پى در پى باشد، بدون هیچ زحمت و مشقّتى، و خالى از هرگونه منتى از احدى، و (نیز درخواست می‌کنم) تندرستى از هر بلا و ناخوشى و بیمارى را، و شکرگزارى بر هر عافیت و نعمتى را، و هنگامى که مرگ ما فرا رسید بر نیکوترین حال طاعت ما را قبض روح فرمائى، و در حالتى که نگاهبان دستورات تو باشیم، تا آن‌که ما را به بهشت هاى پر نعمت برسانى، به رحمتت اى مهربان‌ترین مهربانان، بارخدایا! بر محمد و آل او رحمت فرست، و مرا از دنیا در وحشت و هراس قرار ده و به آخرت انیس فرما،

فَإِنَّهُ لَا یُوحِشُ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا خَوْفُکَ وَ لَا یُؤْنِسُ بِالْآخِرَهِ إِلَّا رَجَاؤُکَ اللَّهُمَّ لَکَ الْحُجَّهُ لَا عَلَیْکَ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى لَا مِنْکَ فَصَلِّ عَلَى  محمد وَ آلِهِ وَ أَعِنِّی عَلَى نَفْسِیَ الظَّالِمَهِ الْعَاصِیَهِ وَ شَهْوَتِیَ الْغَالِبَهِ وَ اخْتِمْ بِالْعَافِیَهِ اللَّهُمَّ إِنَّ اسْتِغْفَارِی إِیَّاکَ وَ أَنَا مُصِرٌّ عَلَى مَا نُهِیتُ قِلَّهُ حَیَاءٍ وَ تَرْکِیَ الِاسْتِغْفَارَ مَعَ عِلْمِی بِسَعَهِ حِلْمِکَ تَضْیِیعٌ لِحَقِّ الرَّجَاءِ اللَّهُمَّ إِنَّ ذُنُوبِی تُؤْیِسُنِی أَنْ أَرْجُوَکَ وَ إِنَّ عِلْمِی بِسَعَهِ رَحْمَتِکَ یَمْنَعُنِی أَنْ أَخْشَاکَ فَصَلِّ عَلَى  محمد وَ آلِ  محمد وَ صَدِّقْ رَجَائِی لَکَ وَ کَذِّبْ خَوْفِی مِنْکَ وَ کُنْ لِی عِنْدَ أَحْسَنِ ظَنِّی بِکَ یَا أَکْرَمَ الْأَکْرَمِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى  محمد وَ آلِ  محمد وَ أَیِّدْنِی بِالْعِصْمَهِ وَ أَنْطِقْ لِسَانِی بِالْحِکْمَهِ وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ یَنْدَمُ عَلَى مَا ضَیَّعَهُ فِی أَمْسِهِ وَ لَا یُغْبَنُ حَظَّهُ فِی یَوْمِهِ وَ لَا یَهُمُّ لِرِزْقِ غَدِهِ اللَّهُمَّ إِنَّ الْغَنِیَّ مَنِ اسْتَغْنَى بِکَ وَ افْتَقَرَ إِلَیْکَ وَ الْفَقِیرُ مَنِ اسْتَغْنَى بِخَلْقِکَ عَنْکَ فَصَلِّ عَلَى  محمد وَ آلِ  محمد وَ أَغْنِنِی عَنْ خَلْقِکَ بِکَ وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ لَا یَبْسُطُ کَفّاً إِلَّا إِلَیْکَ اللَّهُمَّ إِنَّ الشَّقِیَّ مَنْ قَنَطَ وَ أَمَامَهُ التَّوْبَهُ وَ وَرَاءَهُ الرَّحْمَهُ وَ إِنْ کُنْتُ ضَعِیفَ الْعَمَلِ فَإِنِّی فِی رَحْمَتِکَ قَوِیُّ الْأَمَلِ فَهَبْ لِی ضَعْفَ عَمَلِی لِقُوَّهِ أَمَلِی اللَّهُمَّ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّ مَا فِی عِبَادِکَ مَنْ هُوَ أَقْسَى قَلْباً مِنِّی وَ أَعْظَمُ مِنِّی ذَنْباً فَإِنِّی أَعْلَمُ أَنَّهُ لَا مَوْلَى أَعْظَمُ مِنْکَ طَوْلًا وَ أَوْسَعُ رَحْمَهً وَ عَفْواً فَیَا مَنْ هُوَ أَوْحَدُ فِی رَحْمَتِهِ اغْفِرْ لِمَنْ لَیْسَ بِأَوْحَدَ فِی خَطِیئَتِهِ اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَمَرْتَنَا فَعَصَیْنَا وَ نَهَیْتَ فَمَا انْتَهَیْنَا وَ ذَکَرْتَ فَتَنَاسَیْنَا وَ بَصَّرْتَ فَتَعَامَیْنَا وَ حَذَّرْتَ فَتَعَدَّیْنَا وَ مَا کَانَ ذَلِکَ جَزَاءَ إِحْسَانِکَ إِلَیْنَا

چراکه فقط خوف تو از دنیا وحشت‌زا است، و فقط امید و دلبندى به تو به آخرت انس‌بخش است، بارالها! حجّت و دلیل با توست نه بر علیه تو، و شکایت و گلایه باید به سوى تو باشد نه از تو، پس بر محمد و آل او درود فرست و مرا بر علیه نفس ستمکار و سرکش خویش، و بر شهوت غالب خودم یارى فرما، و پایان کارم را با عافیت قرار ده، بارخدایا! این کم حیائىِ من است که (از طرفى) درِ خانه تو استغفار می‌کنم و (از طرف دیگر) بر مناهى تو پا فشارى می‌ورزم، چنآن‌چه اگر استغفار نکنم با این‌که وسعت حلمِ تو را آگاهم، این تباه نمودنِ حق امیدوارى است، بارالها! (کثرت) گناهانم مرا از امیدوارى به تو مأیوس می‌کند، و آگاهیم به وسعت رحمت تو مرا از ترس و هراس از تو باز می‌دارد، پس بر محمد و آلش رحمت فرما، و امید و دلبندىِ مرا به خودت پا برجا نما، و ترس و وحشتِ مرا از خودت تکذیب فرما، و براى من آن‌چنان باش که به تو حُسن ظن دارم، اى بخشنده‌ترین کریمان، بارخدایا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا به حفظ (از گناه) مؤید فرما، و زبانم را به حکمت گویا فرما، و مرا از کسانى قرار ده که بر تباهى‌هاى گذشته خویش نادِم و پشیمانند، و بهره خویش را اکنون ناقص و ضایع نکنند، و اهتمام بر روزى فرداى خود ننمایند، بارالها! غنى آن کسى است که به سبب تو بى‌نیازى جوید و به سوى تو محتاج باشد، و فقیر و درمانده کسى است که از تو (روگردان شده) به جانب مخلوقت بى‌نیازى طلبد، پس رحمت نما بر محمد و آل او، و مرا از خلق خودت به سبب خودت بى‌نیاز فرما، و مرا چنان قرار ده که هیچ‌گاه دستى جز به سوى تو دراز نکنم، بارالها! بدبخت کسى است که با این‌که توبه و بازگشت راه مقابل او و رحمت تو پشتیبانِ اوست ناامید شود، اگرچه عملِ من ضعیف و سست است لکن امیدِ رحمتِ تو در من قوى است، پس ضعف عمل مرا در قبال قوت امیدم، برمن ببخشاى، بارخدایا! اگر تو چنان دانى که در میان بندگانت از من سنگدل‌تر و پرگناه‌تر نیست، (درعوض) من هم به یقین میدانم که هیچ مولا و سرپرستى فضل و عطایش از تو بیشتر نیست، و رحمت و عفوش از تو وسیع‌تر نیست، پس اى کسى که در رحمت و مهربانى یگانه‌اى، ببخشاى کسى را که در جرم و گناهش تنها و یگانه نیست، بارخدایا! تو ما را امر فرمودى و ما سرپیچى نمودیم، و ما را بازداشتى ولى ما دست برنداشتیم، ما را یادآورى فرمودى ولى ما خود را به فراموشى زدیم، ما را بینا فرمودى و ما خود را به کورى زدیم، تو ما را تهدید نمودى ولى ما از حد گذراندیم، (آرى!) این در مقابل احسان تو بر ما جزایِ نیکوئى نبود،

وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِمَا أَعْلَنَّا وَ أَخْفَیْنَا وَ أَخْبَرُ بِمَا نَأْتِی وَ مَا أَتَیْنَا فَصَلِّ عَلَى  محمد وَ آلِ  محمد وَ لَا تُؤَاخِذْنَا بِمَا أَخْطَأْنَا وَ نَسِینَا وَ هَبْ لَنَا حُقُوقَکَ لَدَیْنَا وَ أَتِمَّ إِحْسَانَکَ إِلَیْنَا وَ أَسْبِلْ رَحْمَتَکَ عَلَیْنَا اللَّهُمَّ إِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِهَذَا الصِّدِّیقِ الْإِمَامِ وَ نَسْأَلُکَ بِالْحَقِّ الَّذِی جَعَلْتَهُ لَهُ وَ لِجَدِّهِ رَسُولِکَ وَ لِأَبَوَیْهِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ أَهْلِ بَیْتِ الرَّحْمَهِ إِدْرَارَ الرِّزْقِ الَّذِی بِهِ قِوَامُ حَیَاتِنَا وَ صَلَاحُ أَحْوَالِ عِیَالِنَا فَأَنْتَ الْکَرِیمُ الَّذِی تُعْطِی مِنْ سَعَهٍ وَ تَمْنَعُ مِنْ قُدْرَهٍ وَ نَحْنُ نَسْأَلُکَ مِنَ الرِّزْقِ مَا یَکُونُ صَلَاحاً لِلدُّنْیَا وَ بَلَاغاً لِلْآخِرَهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى  محمد وَ آلِ  محمد وَ اغْفِرْ لَنَا وَ لِوَالِدَیْنَا وَ لِجَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ الْأَحْیَاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْوَاتِ وَ آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَهً وَ فِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ

لیک تو به آن‌چه ما آشکار و پنهان نمودیم داناترى، و به اعمالى که به جا آورده و مى‌آوریم آگاه‌ترى، پس رحمت فرما بر محمد و آلش و ما را بر خطاها و فراموشى‎هامان مواخذه نفرما، و حقوق تو را (که ضایع نمودیم) برما ببخش، و احسان و کرم خویش بر ما تمام فرما، و پرده رحمتت بر ما افکن، بار خدایا! ما به تو توسل میجوییم به سبب این امام راستگو، و از تو درخواست می‌کنیم به آن حق و حرمتى که براى او و جد او رسول خودت و براى پدر و مادر او على و فاطمه که اهل بیت رحمتند قرار دادى، این‌که روزى خودت را که قوام زندگى ما به آن وابسته است، و نظام احوال عیال ما در گرو آن است، بر ما پیاپى فرو ریزى، چرا که تویى آن کریمى که از خزانه وسیعت عطا می‌کنى، و با قدرت و توان خویش (آن‌که را بخواهى) محروم میکنى، و ما از تو رزقى را خواهانیم که براى دنیاى ما موجب صلاح، و براى آخرت ما رسا و مایه کفاف باشد، بارخدایا! بر محمد و آلش رحمت فرست، و ببخشاى ما و والدین ما را، و جمیع مومنین و مومنات را، و تمام مسلمین و مسلمات را، چه آنان که در قید حیات‌اند و چه آن‌ها که در گذشته اند، و در دنیا و آخرت به ما حسنه عطا فرما و ما را از عذاب آتش (دوزخ) حفظ فرما.

ثُمَّ تَرْکَعُ وَ تَسْجُدُ وَ تَجْلِسُ وَ تَتَشَهَّدُ وَ تُسَلِّمُ فَإِذَا سَبَّحْتَ فَعَفِّرْ خَدَّیْکَ وَ قُلْ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ أَرْبَعِینَ مَرَّهً وَ اسْأَلِ اللَّهَ الْعِصْمَهَ وَ النَّجَاهَ وَ الْمَغْفِرَهَ وَ التَّوْفِیقَ بِحُسْنِ الْعَمَلِ وَ الْقَبُولَ لِمَا تَتَقَرَّبُ بِهِ إِلَیْهِ وَ تَبْتَغِی بِهِ وَجْهَهُ وَ قِفْ عِنْدَ الرَّأْسِ ثُمَّ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ عَلَى مَا تَقَدَّمَ ثُمَّ انْکَبَّ عَلَى الْقَبْرِ وَ قَبِّلْهُ وَ قُلْ زَادَ اللَّهُ فِی شَرَفِکُمْ وَ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ

وَ ادْعُ لِنَفْسِکَ وَ لِوَالِدَیْکَ وَ لِمَنْ أَرَدْتَ.

پس از تمام شدن قنوت، رکوع و سجود و تشهّد و سلام نماز را انجام ده، پس چون تسبیح حضرت فاطمه زهرا (س) را خواندى، دو طرف صورت را بر خاک بگذار و چهل مرتبه این تسبیحات را بگو:سُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ للهِِ وَ لاإِلهَ إِلاَّ اللهُ وَاللهُ أَکْبَرُ.

سپس خود را به ضریح بچسبان و ببوس و بگو: زادَ اللهُ فی شَرَفِکُمْ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.

سپس براى خود و والدین خود و هر کس که خواهى دعا کن

بحارالانوار جلد۹۸ صفحه ۳۱۸-۳۲۸

نوشته شده در تاریخ:پنجشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۳:۲۷ب٫ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

1 Responses to “متن کامل زیارت ناحیه مقدسه+ نوای سیدمهدی میرداماد”

  1. دل آرا گفت:

    خيلي عالي…

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین