شهید فتوت، شهید خبرنگار لارستانی

(به یاد شهید فتوت، شهید لارستانی صداو سیما در روز خبرنگار):عبدالرحیم تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان کمیل  گذراند و دوره راهنمایی را در مدرسه خیام سپری

کرد. چون به کارهای فنی علاقه داشت تحصیلات متوسطه خود را در هنرستان ابوذر غفاری دنبال کرد. «با شروع انقلاب در راهپیمایی شرکت می نمود و در پخش اعلامیه های حضرت امام (ره) فعالیت داشت و دائما با انتشارات حوزه علمیه قم در تماس بود و ماهانه کتاب دریافت می کرد.»

 –

تحصیلات عالی خود را در دانشکده فنی مهندسی صدا و سیما ادامه داد و مدارک کارشناسی خود را اخذ نمود. سپس مأمور به خدمت در صدا و سیمای مرکز بندرعباس گردید. «در دوران تحصیل در دانشکده داوطلبانه برای ۴ ماه عازم جبهه های غرب (کردستان) شد بدون اینکه حتی خانواده از این جریان اطلاع داشته باشد و خانواده، زمانی فهمیدند که ایشان از جبهه برگشت و به لار آمد.»

سال ۶۵ برای اعزام به جبهه جنوب ثبت نام کرد. «آخرین باری که می خواست عازم جبهه شود اعضای خانواده کنار هم جمع بودند که ایشان را بدرقه کنند. من با چرخاندن عقربه ساعت رومیزی می خواستم رفتن ایشان به تأخیر بیفتد تا چند ساعتی بیشتر کنار ما باشد چون با شوق شهادتی که در او سرغ داشتم مطمئن بودم که خداوند او را مورد لطف خود قرار داده و او دیگر برنخواهد گشت. رحیم با دیدن عقربه ساعت تعجب کرد و در حالی که دست روی قلبش گذاشته بود گفت: برادر جان عقربه این ساعت را چگونه می چرخانی، ساعتی که به عشق امام می تپد و می چرخد.»

«او را با نام مستعار «ماندن» صدا می کردیم. لحظه اعزام ایشان را به نام عبدالرحیم صدا کردم، یکی از برادران که آنجا بود گفت: ایشان را ماندن صدا بزن تا بماند. وی با لبخند جواب داد: ماندن بی ثمر چه فایده ای دارد. چه خوب است که ماندن باثمر باشد و موجب رضای خدا باشد. من به قصد نماندن می روم.»

در عملیات کربلای ۴ شرکت کرد و پس از آن طی عملیات کربلای ۵ در حالی که فرماندهی گروه یکم گروهان المهدی را بر عهده داشت در بیست و دوم بهمن ماه سال ۶۵ در جبهه شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر و سینه به شهادت رسید.

«شهید از پلاکش استفاده نمی کرد و می گفت: باید گمنام باشم.برای همین چون شناسائی نمی شد به عنوان مفقودالاثر معرفی شد.وقتی خانواده برای شناسائی به اهواز رفتند هر چه گشتند جسد وی را پیدا نکردند خواستند برگردند اما پدر گفت: عصر هم می گردیم تا بالاخره شناسائی شد.»

دوستان می گفتند ما تا حالا چندین بار به معراج شهید مراجعه کردیم ولی جسد ایشان را نتوانستیم شناسائی کنیم شما چطور ایشان را شناسائی کردید.در جواب گفتم جسد در وضعیتی قرار داشت که انگار منتظر کسی است.از آن فاصله بدون آنه به جسدهای دیگر حتی نگاه کنم مرا به طرف خود فرا خواند… گرد و غبار جبهه هنوز بر چهره اش نمایان بود و او را به آغوش کشیدم.» طبق وصیت نامه ۱۸۰ جلد کتاب شهید به کتابخانه عمومی هر و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تهران اهداء شد.

«من با یقین به حقانیت راهم،در این راه گام برداشتم که این از آرزوی بزرگان است که در راه خدا جهاد کنند و شهید شوند… خونی که در رگ ماست،این جوانی که ما داریم امانتی است که خداوند به ما سپرده و من کاری نکردم جز آنکه خواستم امانتداری صادق باشم.ای تیرها و ای موشک ها و خمپاره ها بر بدن فرود آئید ما را دریابید که ما سر سپرده حزب ا… و رهروان حسین و پیروان خمینی هستیم.

در پایان به عنوان اصلی ترین قسمت وصیت بر سنگ قبرم بنویسید پیرو ولایت فقیه باشید.»

من آمدم برادر تا ببینمت دوباره بوسه زنم به رویت همچون بهار لاله

گویم به تو زحال زار و حزین مادر کاو را نباشدش خواب اندر فراق لاله

نام و نام خانوداگی : عبدالرحیم فتوت

نام پدر: محمدرضا

تاریخ تولد: ۱۳۴۱

تحصیلات: مهندس فنی صدا و سیما

تاریخ شهادت: ۲۲/۱۰/۱۳۶۵

محل شهادت: شلمچه

نام عملیات: کربلای ۵

سن: ۲۴