انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا در ایالتهای مختلف این کشور برگزار شده و رأیگیری در ایالتها به پایان رسیده است. نتایج اولیه از تقویت اکثریت جمهوریخواهان در مجلس سنای آمریکا دارد…
انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا در ایالتهای مختلف این کشور برگزار شده و رأیگیری در ایالتها به پایان رسیده است. نتایج اولیه از تقویت اکثریت جمهوریخواهان در مجلس سنای آمریکا دارد و همزمان، دموکراتها موافق شدند اکثریت مجلس نمایندگان را از آن خود کنند. یک پرسش مهم این است که آیا نتایج این انتخابات برای ایران تاثیر خاصی به دنبال خواهد داشت یا خیر؟ این پرسش بویژه از این جهت تقویت میشود که برخی در ایران معتقدند دموکراتها سیاستهای نرمتری در قبال ایران دارند و پیروزی آنها میتواند منجر به تغییرات مهم شود. در ادامه به بررسی پاسخ به این پرسش پرداختهایم:
نتایج انتخابات ۲۰۱۸ آمریکا؛ جمهوریخواهان در سنا پیروز شدند و کرسیهای خود را به ۵۱ افزایش دادند
درک دقیق اینکه آیا نتایج انتخابات جاری اثری از حیث لگام زدن بر سیاست خارجی ترامپ، به ویژه سیاستهای او علیه ایران خواهد داشت یا خیر، مستلزم داشتن اطلاعات درباره فرایندهای تصمیمگیری در کنگره (به عنوان قوه مقننه) و رابطه تصمیمات کنگره با اختیارات رئیس دولت آمریکا (در جایگاه قوه مجریه) است.
فرایند قانونگذاری در کنگره و اختیارات ترامپ
مشخص است که کنگره آمریکا در صورتی که انگیزهای برای ایستادن در برابر تصمیمهای ترامپ داشته باشد بایستی این کار را از طریق تصویب طرحهای قانونی انجام دهد.
همانطور که میدانیم کنگره دو شاخه قانونگذاری دارد: مجلس نمایندگان با ۴۳۵ عضو و مجلس سنا با ۱۰۰ عضو. اولین گام برای تصویب هر طرح قانونی معرفی آن در یکی از این دو مجلس است.
در مرحله بعد، طرحهای قانونی ابتدا در کمیتههای تخصصی مورد بررسی قرار گرفته و به تصویب کمیته میرسند. سپس، طرح به صحن علنی مجلس (نمایندگان و سنا) آمده و در آنجا رأیگیری میشود.
مجلس نمایندگان؛ پراکندگی کرسیهای جمهوریخواهان (۱۹۳) ودموکراتها(۲۱۹) در انتخابات سه شنبه
در صورتی که طرح مورد نظر در یکی از مجلسین کنگره (مثلاْ سنا) به تصویب برسد، بایستی طرح متناظر آن در دیگر شاخه کنگره (مثلاْ مجلس نمایندگان) نیز معرفی شده و در صحن عمومی آن مجلس هم به تصویب برسد.
اگر طرح در مجلس دوم به تصویب نرسد، کان لم یکن تلقی میشود، اما اگر به تصویب مجلس دوم هم برسد، کمیتهای مشترک از نمایندگان هر دو مجلس برای یکسانسازی طرح، رفع موارد اختلاف و رسیدن به یک متن مشترک تشکیل میشود؛ این متن مشترک، سپس یک بار دیگر در هر دو مجلس به تصویب میرسد و به مصوبه رسمی کنگره تبدیل میشود.
اما در این مرحله، هنوز مصوبه کنگره قانون نیست و بایستی به امضای رئیسجمهور برسد؛ اما رئیسجمهور از طرف دیگر طبق قانون اساسی میتواند بنا به تشخیص خود و در جهت حفظ منافع ملی مصوبات کنگره را وتو کرده و از تبدیل شدن آن به قانون جلوگیری کند.
هر گاه رئیسجمهوری یک مصوبه کنگره را وتو نماید، نمایندگان مجلس نمایندگان و مجلس سنا میتوانند با یک رای گیری مجدد و تصویب آن مصوبه با دو سوم آرا، وتوی رئیسجمهور را باطل کنند. در چنین صورتی طرح قانونی کنگره لازم الاجرا خواهد شد و رئیسجمهور نمیتواند از تبدیل شدن آن به قانون جلوگیری کند.
انتخابات فعلی و سیاستهای ضد ایرانی ترامپ
اگر به انتخابات میاندورهای فعلی و تلویحات آن برای سیاست خارجی ترامپ به ویژه در قبال ایران برگردیم، معنای آنچه گفته شد این است که قانونگذاران حزب مخالف ترامپ (دموکراتها) اگر ارادهای برای کارشکنی در سیاستهای او در هر زمینهای از جمله ایران داشته باشند بایستی اطمینان داشته باشند که کنترل دو سوم اکثریت مجلسین کنگره را در اختیار دارند.
به عبارت دیگر، برای اینکه ترامپ نتواند مصوبهای که از مسیر پر پیچ و خم فرایند قانونگذاری در کنگره گذشته و به مصوبه تبدیل شده (اگر بگذرد) را با یک حرکت ساده خودکار لغو کند، دموکراتها بایستی ۶۲ کرسی در مجلس سنا و ۲۹۰ کرسی در مجلس نمایندگان را به کنترل خود در میآورند و این اتفاقی است که تا این لحظه رخ نداده و امکان وقوع آن هم عملاً منتفی شده است.
در مجلس نمایندگان، دموکراتها علیرغم آنکه کنترل را به دست گرفتهاند، شانسی برای تصاحب دو سوم کرسیها ندارند و از آن مهمتر اینکه، مجلس سنا کماکان با اکثریت جمهوریخواه به کارش ادامه خواهد داد. بنابراین، اگر خوشبینانه این استدلال را در نظر بگیریم که دموکراتهای مجلس نمایندگان با حسن نیت طرحی را برای مخالفت با سیاستهای ضد ایرانی ترامپ معرفی کرده و به تصویب برسانند با مانع مجلس سنا مواجه خواهد شد و اگر هم چنین نشود، ترامپ میتواند آن را وتو کند و به احتمال قریب به یقین، کنگره از دو سوم آرا برای لغو وتو برخوردار نخواهد بود.
از سوی دیگر برای بحث از سیاستهای آمریکا در قبال ایران در یک لایه زیرینتر بایستی این را در نظر گرفت که دوگانه «دموکرات خوب-جمهوریخواه بد» تا چه اندازه برآمده از واقعیتهای میدانی و تجربی است و با آنها مطابقت دارد.
این استدلال که نمایندگان دموکرات ممکن است ارادهای برای در افتادن با سیاستهای ضد ایرانی ترامپ داشته باشند قاعدتاً از این باور نشأت میگیرد که دشمنیها در آمریکا با ایران نه یک سیاست همهگیر و دامنهدار بلکه یک ذائقه گروهی و مختص به یک حزب است که با تنشزدایی و تعدیل سیاستهای ایران در حوزههایی مانند برنامه هستهای، برنامه موشکی و فعالیتهای منطقهای میتوان به تسریع نابودی آن کمک کرد.
شاهد این استدلال، احتمالاً حمایتهای برخی سیاستمداران و قانونگذاران حزب دموکرات از توافق هستهای برجام، در برابر مخالفتهای اکثریت حزب جمهوریخواه با آن است.
دستکم عملکرد سیاستمداران آمریکا و سخنان آنها در گذشته نشان نمیدهد که حمایت از برجام یا مخالفت با آن بتواند ملاک خوبی برای متمایز کردن ایراندوستی یا ایرانستیزی جریانهای سیاسی در این کشور باشد.
به عنوان مثال، برخی از قانونگذاران آمریکایی که حامی برجام محسوب میشوند از جمله سرسختترین حامیان تحدید برنامه موشکی ایران یا اعمال تحریمهای غیرهستهای علیه ایران به شمار میروند. در کنگره آمریکا کم نیستند نمایندگانی مانند «ریچارد بلومنتال» و «کریس مورفی» که در رأیگیری سال ۲۰۱۵ به برجام رأی مثبت دادند و یک سال بعدتر با نقض تعهدات آمریکا ذیل همین توافق به تمدید «قانون تحریمهای ایران» رأی موافق دادند. یادآوری اینکه این قانون تحریمی با ۹۹ رأی مثبت و بدون رأی منفی در مجلس سنا و با ۴۱۹ رأی موافق در برابر تنها ۱ رأی مخالف در مجلس نمایندگان بهتصویب رسید، احتمالاً نشاندهنده همین واقعیت است.
مضاف بر این، معماران اصلی برجام یعنی «باراک اوباما»، رئیسجمهور آمریکا و «وندی شرمن»، سرپرست تیم مذاکرهکننده هستهای این کشور اهمیت «برجام» را در «فراتر از برجام» تعریف کرده و گفتهاند که همانند مخالفانشان آن را دریچهای برای تغییر نرم معادلات قدرت در سیاست داخلی ایران و استحاله شخصیت نظام جمهوری اسلامی و یک روش بدیل برای دستیابی به این هدفها میبینند.
بر این اساس میتوان نتیجه گرفت که منازعه میان حامیان و مخالفان «برجام» در آمریکا از اختلاف بر سر اینکه سرمنزلِ مقصودِ توافق باید پیش گرفتن راه میانه با ایران باشد یا طریق افراط نشأت نمیگیرد؛ در واقع، دو طرف بر سر راهبردهای کلی مانند براندازی نظام ایران یا توسل به تحریمها برای محدود کردن مؤلفههای قدرت جمهوری اسلامی توافق دارند و موضوع مناقشه میان آنها این است که از رهگذر برجام میتوان این هدف را محقق کرد یا خیر.
در چنین شرایطی، دموکراتها حتی اکثر حائز دو سوم اکثر آرا در کنگره هم میشدند احتمالاً مخالفت چندانی با سیاستهای ترامپ برای تحریم و اعمال فشار بر ایران نداشتند.
منبع: تسنيم