جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۱:۴۶ق.ظ
::آخرین مطلب 11 ساعت پیش | افراد آنلاین: 2

لارستان میدان امام خمینی مرکز شهر لار(دلنوشته ای خطاب به مسئولین شهر لار)

این صحنه هر روز از منظر چشمان من و هزاران نفر عبور می‌کند. قشری زحمتکش که در این تنگنای اقتصادی بیش از بیش اینان را آزرده است. کارگری که به…

این صحنه هر روز از منظر چشمان من و هزاران نفر عبور می‌کند. قشری زحمتکش که در این تنگنای اقتصادی بیش از بیش اینان را آزرده است.

کارگری که به ساعت ۱۲ظهر در گرمای طاقت فرسای لار ناامید از کار با آب پاشی به فکر خنک کردن نشیمن خود است و چه بسیار انسانی که هر روز نگاهشان روزانه به او و بسیاری دیگر می افتد و از کنارشان، تنها گذر میکنند.

این صحنه را سه روز قبل به قاب دوربین خود ثبت کرده ام و خواستم هر بار در رثای آنان و مظلومیتشان قلمم را جاری کنم اما چه بسا کولر اسپلیت ۲۴هزار و مبل راحتی نشیمن من مزه ی درد را از وجودم پر کشاند و چه خوب گفت امام محرومان که آنانی تا آخر خط با ما هستند که درد محرومیت را کشیده باشند

در اثنای نوشتن با ننوشتن بسیار با خود کلنجار رفته که چگونه بنویسم از کم کاری ها و بی تفاوتی ها از پیام های عریض و طویل مسیولین در روز کارگر و جایگاه کارگر در نزد پیامبر.ص…. اما پیام ها و بیانیه ها و تبریک ها چه باری را از دوش آنان برداشته است. هیچ هیچ هیچ…

آدمی نیستم که به کمبودها و اندک سیاهی ها ضریب دهم اما نمیتوانم کم کاری ها رو ببینم و نگویم و فریاد نزنم. بگذریم در نوشتن و ننوشتن هایم و توفیقی که گاهی خدا عنایت میکند تا حداقل بتوانم زبان گویایی برای این قشر باشم … تصمیم خود را گرفتم و *در همان ساعت و همان مکان نشستم و قلمم را با چاشنی درد روان کردم..

 

گرما و عطش تنشگی، عرق ها را از پیشانی ام روانه کرد حال خوشی است که حداقل لحظه ای همگام شوم با اینان گرمای آزار دهنده طاقتم را تاب کرده است. ناچارم پناه بر سایه ی اندک شمشادهای میدان امام کنم. در کنارشان می‌نشینم خستگی و ناامیدی از امروزی که کاری نصیبشان نشده است در چهرها نمایان.

بگذریم بین خودمان بماند و دعا کنید به حق حضرت ابوالفضل که مزه ی شرمندگی را چشیده است هیچ پدری شرمنده ی اولادش نشود …الهی آمین

متن را به درازا نکشانم که نه شما طاقت و حوصله ی متن های زیاد من را دارید نه خودم دیگر در این گرما و عرق هایی که رگباری از پیشانی ام میریزد.. طاقتم تاب شده است و مغزم سوت و عطش تشنگی و زبانم تیز….. توقعی ندارم از همه ی مسولین تنها یک لحظه در این موقعیت قرار بگیرید تا بفهمید درد آنها چیست به والله کف میدان چیز دیگری است.

پیشنهاداتم را سال قبل چندین بار داده ام امیدوارم اندکی بخاطر این قشر زحمتکش جامه ی عمل بپوشانند به وعدها اینقدر بی تفاوتی خوب نیست

یا علی- ساعت ۱۳ – میدان امام خمینی.ره- امین دلخسته

*رونوشت نمی‌زنم برای هر دغدغه مندی خواستید ارسال نمایید*

نوشته شده در تاریخ:پنج شنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۳:۱۴ب.ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

One Response to “لارستان میدان امام خمینی مرکز شهر لار(دلنوشته ای خطاب به مسئولین شهر لار)”

  1. ناشناس گفت:

    خدا قوت

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین