صبح روز چهارشنبه ۷۴/۴/۷ با به صدا در آمدن زنگ تلفن به بيمارستان رفتم حيرت و نگراني سرتاسر فضاي بخش داخلي بيمارستان فرا گرفته بود حضرت آيتالله آيتاللهي امام جمعه…
صبح روز چهارشنبه ۷۴/۴/۷ با به صدا در آمدن زنگ تلفن به بيمارستان رفتم حيرت و نگراني سرتاسر فضاي بخش داخلي بيمارستان فرا گرفته بود حضرت آيتالله آيتاللهي امام جمعه محبوب و صميمي مردم لار به خاطر ناراحتي قلبي نيمه شب به بيمارستان منتقل و اطبا در حالي كه خستگي و بيخوابي از چهره آنها هويدا بود به مراقبت و مداوا مشغول بودند فرماندار و رئيس بيمارستان مدام در حال تماس با تهران و شيراز براي اعزام اكيپ پزشكي بودند.
حضرت حجتالاسلام والمسلمين جناب آقاي نسابه بين اتاق c.c.u و مردمي كه حيرت زده جمع شده بودند در حركت بود، سلام كرده احوالپرسي نمودم و پاسخ دريافت داشتم كه در اين اثنا اكيپ پزشكي متشكل از برادران دكتر رضائيان متخصص قلب، دكتر سلطان محمدي، دكتر امامي، دكتر نيكخو و حاج مسعود امامي كه از شيراز به لار آمده بودند و سريعاً به بيمارستان منتقل شده به اتاق c.c.u وارد شدند، همه قلبها ميتپيد كه چه تصميمي اتخاذ خواهد شد، ناگهان دكتر سلطان محمدي از اتاق بيرون آمدند و با بيمارستان قلب تهران تماس حاصل نموده براي ذخيره كردن محل اقدام كردند، با اين اقدام همه متوجه شدند كه حضرت آيتالله ميبايست به تهران عزيمت نمايد در حالي كه هيچ صدايي از هيچ كس بلند نميشد اما عملاً دستها به آسمان و قلبها به سوي غايت آمال عارفان بلند بود و با زبان بيزباني اظهار ميداشتند خدايا بهبودي عاجل اين ذخيره بزرگت را از تو ميخواهيم.
بالاخره هواپيماي اورژانس با پيگيريهاي متوالي فرماندار، رياست بيمارستان امام سجاد و برخي ديگر از مسئولين درساعت ۱۲ ظهر در فرودگاه لارستان به زمين نشست و حضرت آيتالله را به تهران اعزام نمود.
نكتهاي كه لازم ميدانم در اينجا بازگو كنم وقار، صبر و مآلانديشي مردمي بود كه مضطربانه در اطراف بيمارستان حلقه زده بودند يكي از اطبا متخصص از بيمارستان بيرون آمد و با مردم صحبت كرد كه چند دقيقه ديگر حضرت آيتالله آيتاللهي را به تهران اعزام مينماييم و در حال حاضر بحمدا… حالشان رضايتبخش است اما تقاضاي ما اين است كه همهمه نكنيد و به خاطر حال ايشان حتي بلند صلوات نفرستيد.
سكوت مردم و راه باز كردن آنان براي ورود آمبولانس به محوطه و قرباني كردن نشان ميداد چگونه حضرت آيتاللهي در قلب مردم لارستان جا دارند.
به محض اين كه درهاي آمبولانس بسته شد صداي گريه مردان و زناني كه با تضرع دست به دعا برداشته بودند محوطه بيمارستان را فرا گرفت.
هم اكنون با گذشت كمتر از يك هفته به خواست تعالي و دعاي مردم جان بر كف و طبابت پزشكان ايثارگر بحمدا… حال مزاجي ايشان رضايتبخش و كاملاي رو به بهبودي هستند.
اهالي لارستان از ملاقات حضوري مقام معظم رهبري با ايشان دربيمارستان كمال تشكر دارند و از خداي تعالي براي ان مقام معظم طول عمر باعزت و بركت را خواهانند.
در پايان اين مقال به بيتي از غزل خواجه شيراز كه در مطلع بيان گرديد مترنم شده و از خداي تعالي عاجزانه ميخواهيم كه:
آن سفر كرده كه صد قافله دل همره اوست
هر كجا هست خدايا به سلامت دارش
در حاشيه ناراحتي قلبي حضرت آيتالله آيتاللهي رابطه قلبي رابطهاي است كه زبان از تفسير ان عاجز است اين رابطه هنري است خداپسندانه كه راه عبور آن نهاني و سينه به سينه رفتن است.
در كسالتي كه بر حضرت آيتالله آيتاللهي عارض شد، هر كسي به نحوي احساس خالصانه خويش را به منصه ظهور رساند.واعظ با وعظش، خطيب با خطابهاش ، عموم مردم با دعا و اشكهاي گرم خويش و بالاخره شاعر و هنرمند باشعر و هنر خود، قطعه شعر زير سرودهاي است در قالب مثنوي از هنرمند معاصر همشهري با احساس و دوست فاضل جنابآقاي سيدمصطفي كشفي كه به عنوان نمونه ميآوريم:
يا ابوالفضل اي پناه بيپناه
سوي اين اولاد خود، داري نگاه
آيتاللهي، اميد مرد و زن
آيتاللهي فروغ انجمن
آيتاللهي صفاي گلشن است
قلب ما با صحبت او روشن است
آيتاللهي نشان سرمدي است
سيد و سالار باغ احمدي است
يا ابوالفضل اي درِ صدق و صفا
اي نشان زمزم مهر و وفا
يا ابوالفضل اي به دستت مشك است
از درِ اين خانواده رخ متاب
اي علمدار رشيد كربلا
آبروي پهنه دشت بلا
آن شفا را از تو ميخواهيم ما
چون وفا را از تو ميدانيم ما
دست عاجز بر درت زاري كند
منصب سقائيت ياري كند
عاجزانه دست بر در ميزنيم
سر به درگاه خدايت مينهيم
اي خدا! آقاي ما را باز ده
آن فروغ و رهنما را باز ده!