بازگشايي مدارس وسيلهاي است براي بيان تذكري چند به اولياي محترمي كه فرزندان خويش را جهت تعليم و تربيت به آموزشگاه ميسپارند و آرزو ميكنند كه با موفقيت كامل سال…
بازگشايي مدارس وسيلهاي است براي بيان تذكري چند به اولياي محترمي كه فرزندان خويش را جهت تعليم و تربيت به آموزشگاه ميسپارند و آرزو ميكنند كه با موفقيت كامل سال تحصيلي را سپري نموده و به كلاس بالاتر ارتقا يابند.
۱-مدرسه خانه دوم دانش آموز، و معلم پدر تعليم و تربيت فرزندان اين مرزو بومند. اما ارتباط خانه اول با دوم و رابطه پدر حقيقي با معلم از ضروريات تعالي فرزندان است. به همين خاطر از ديرباز انجمني به نام انجمن اوليا و مربيان تشكيل شده كه وضعيت علمي تربيتي دانش آموز را با حالت خانوادگي او به دقت سنجيده و رفع نقايص ميكند. هر چند متأسفانه در بعضي موارد اين انجمن وظيفه اصلي خويش را فراموش نموده و اوليا از اين تشكيلات وسيلهاي براي جمعآوري اعانات ياد ميكنند. به هر نحو شكي نيست كه ارتباط هماهنگ اوليا و مربيان وسيلهاي جهت رشد بهتر دانش آموزان است.
۲-دانش آموزان امروز مديران فرداي جامعه خواهند بود اگر خانوده براي فرزندان احترام كافي قائل شد و مدرسه نيز در اين مهم با خانواده هماهنگ بود و دانش آموزان در مطالعه دروس و درك مطالب كوشا بودند، مديران آينده لايق و كاردان خواهند بود و اگر خداي ناكرده براي شخصيت فرزندان احترام قائل نشويم و در محيط خانه يا مدرسه برخورد عادلانه و منطقي ننماييم نسبت به خانه يا مدرسه بدبين خواهد شد و اين بدبيني ارتباط مستقيم با زندگي آينده او خواهد داشت.
۳-با توجه به وضعيت درسي دانش آموزان برنامههاي ديد و بازديدها – مهمانيها و… را بايد طوري تنظيم كنيم كه به دانش آموزان ضربه وارد نشود و احساس بيتوجهي به آنان دست ندهد.
۴-سزاوار است براي رشد بهتر آنان از هر گونه منازعه پرهيز شود و در خانواده محيطي شاد، آرام و با روح براي رشد آنان فراهم گردد. اين به معني تنبل كردن بچهها نيست بلكه آرامش روحي وسيلهاي براي رشد آنان خواهد بود.
۵-رسيدگي به مسأله رواني و روحي دانش آموزان هم براي مدرسه و هم براي خانه از اهميت ويژهاي برخوردار است.
داستان پسر بچهاي كه معلمش در كلاس انشا تقاضا ميكند از پدرتان بخواهيد تا در تابستان شما را به ييلاق ببرد و دانش آموز پاسخ ميدهد كه خوب است آقاي آموزگار از پدر من بخواهد كه از اين پس مرا شلاق نزند، نمونه بارز عدم توجه خانواده به روحيه فرزند است. هرچند ميدانيم كه امروزه با گسترش علم و فرهنگ و آگاهي چنين پدراني كمتر هستند اما تذكر ضروري است.
۶-توجه به اين نكته كه فرزندان ما با چه كساني نشست و برخاست ميكنند و دوستان صميمي آنها چه كساني هستند زيرا يك دوست ناباب كافي است كه انسان را از مسير حقيقت منحرف نمايد و يك دوست آگاه كافي كه جلو ناآگاهيها و كاستيهاي بجاي جمعي را بگيرد. بيهوده نيست كه رسول خدا(ص) مثَل همنشين خوب را مثَل عطر ميداند كه اگرچه عطر به تو ندهد ازبوي خوش آن بهرهمند خواهي بود و مثل همنشين بد مثل آتش است كه اگرچه تو را نسوزاند اما جرقههاي آن لباس تو را سوراخ سوراخ خواهد كرد. احتمالاً فردوسي با الهام از كلام پيامبر(ص) ميسرايد.
به عنبر فروشان اگر بگذري
شود جامة تو همه عنبري
اگر بگذري سوي انگِشت گر
از او جز سياهي نيابي دگر