قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ از این جهت که به پیروزی انقلاب اسلامی منجر شددارای اهمیت ویژه ای است در جریان این قیام می توان حضور و دخالت اکثر شهرهارا تعیین…
قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ از این جهت که به پیروزی انقلاب اسلامی منجر شددارای اهمیت ویژه ای است در جریان این قیام می توان حضور و دخالت اکثر شهرهارا تعیین کننده دانست و لارستان از جمله شهرهایی است که در بیشتر نهضت هاو تحولات سیاسی ایران نقش به سزایی ایفا کرده است.
به گزارش میلاد لارستان به نقل از شیرازه؛ با افزایش مخالفتها علیه مفاد تصویبنامه “انجمنهای ایالتی و ولایتی” در سال ۱۳۴۱، امام خمینی(ره) با ارسال پیام از علما، روحانیون و اندیشمندان کشور خواست تا مردم را از اهداف شوم رژیم آگاه کنند که در نهایت این اقدام منجر به گسترش دامنه قیام ۱۵ خرداد در کشور شد.
قیام ۱۵ خرداد ۴۲ از این جهت که به پیروزی انقلاب اسلامی منجر شد دارای اهمیت ویژه ای است در جریان این قیام می توان حضور و دخالت اکثر شهرها را تعیین کننده دانست و فارس از جمله استانهایی است که در بیشتر نهضتها و تحولات سیاسی ایران نقش به سزایی ایفا کرده است.
در جریان مبارزه استان فارس، شهرهای شیراز، لارستان و جهرم بیشترین اثر را داشتند.
لارستان از محدود مناطقی ست که در جریان نهضت پانزده خرداد، حمایت قطعی و علنی خود را با حرکت اعتراضی علیه دستگاه سیاسی وقت نشان داده است. سید یحیی کاظمی در مورد حضور روحانیت و مردم منطقه لارستان در قیام ۱۵ خرداد چنین بیان می کند: «در قیام ۱۵خرداد سال ۱۳۴۲ و ما قبل آن مردم غیور لارستان همگام با مرکز استان و همراه با روحانیت مجاهد و تیز هوش منطقه، حمایت قاطع خود را از نهضت ۱۵خرداد به پیروی از مجاهد نستوه و مجتهد جامع الشرایط زمان خود حضرت آیت الله العظمی امام خمینی (ره) اعلام و با حرکت اعتراضی علیه دستگاه سیاسی و نظام شاهنشاهی، قیام کردند و به وسیله ی روحانیت بیدار منطقه مخصوصاً آسید عبدالعلی آیت اللهی لاری روشنگری لازم صورت گرفت و به وسیله ی ارسال پیک و مکاتبات محرمانه، عشایر غیور مناطق دور و نزدیک لارستان مخصوصاً طایفه ی لر و نفر مسلحانه بر علیه نظام شاهنشاهی و ایادی او در منطقه ی لارستان به مقابله برخاستند» در این راستا، حضرت آیت اللهی مخالفت خود را علیه رژیم پهلوی علنی کرده و با آغاز نهضت امام خمینی در قم، در صدد حمایت جدی و همه جانبه از قیام برآمد.
ایشان در بخشی از خاطرات خود می نویسد: «در سنه ۴۲ که امام قیام نمود، اعلامیه های ایشان و سایر مراجع را در شهر پخش می کردیم و آن چه مقدور بود برای تحرک مردم به عمل می آمد و روی منابر و غیره اعلامیه ها قرائت می شد و با آقایان علمای شیراز، مرحوم آیت الله محلاتی و آیت الله دستغیب در تماس بودند و مکاتبه هایی هم به محضر امام در مورد مبارزه می نمودند و امام هم به خط مبارک خود جواب می دادند و نامه ها به وسیله ی مسافر فرستاده می شد. اجمالاً آن چه در تمکن بود، انجام گرفت که در لار مردم قیام نمایند.»
حضرت آیت اللهی در صدد راه اندازی قیام عمومی در منطقه ی لارستان علیه رژیم پهلوی برآمد و از این رو، ابتدا مخفیانه جلساتی با بزرگان و تجار لار تشکیل داده و قصد خود را اعلام کرد، معارف شهر، از این طرح استقبال چندانی نمی کردند و دلیل اصلی آن این بود که آنان از سال ۱۲۸۵شمسی تا سال ۱۳۳۴ شمسی طی سه مرحله طولانی به زعامت سید عبدالحسین لاری، سیدعبدالمحمد و سید علی اصغر موسوی لاری، علیه حکومت وقت قیام کرده بودند و در هر سه مورد زیان های بسیار واقع شده و چندین بار شهر لار غارت شد و در هر سه مرحله، قیام بدون همکاری و همراهی دیگر نقاط جنوب ایران دچار مشکل شد و بسیاری از مردم تبعید و کشته شدند و در هر سه قیام روحانی شهر را هم از دست داده بودند، سید عبدالحسین به فیروزآباد سپس به جهرم مهاجرت کرد، سید عبدالمحمد به شیراز تبعید شد و سید علی اصغر موسوی لاری بعد از مدت کوتاهی پس از قیام بر اثر صدمات جانی و روحی و شدت تألمات، دار فانی را وداع گفت و به این ترتیب، مردم لارستان از سه قیام عمومی پیش از آن نتیجه ای نگرفته بودند، از طرفی، زلزله ی خانمان سوز سال ۱۳۳۹ شمسی که به ویرانی شهر و کشته شدن بیش از ۳۰۰ نفر از اهالی انجامید، شرایط بسیار سختی برای مردم به وجود آورده بود، آوارگی، گرسنگی، فقر و بی خانمانی، آنان را مستأصل کرده بود و آنان بیش از هر چیزی به فکر بنا کردن سرپناه و آشیانه ای برای اسکان خود بودند و نمی توانستند در یک قیام همگانی شرکت کنند.
علی رغم عدم همراهی تجار لارستان با آیت اللهی که خود را موظف به همراهی با قیام امام می دانست، ابتدا با سران عشایر منطقه ی لارستان تماس گرفت، ارتباط با سران عشایر به وسیله ی مرحوم حاج شاه میرزا رئیس طایفه ی دولخانی که درآن ایام ساکن لار بودند، انجام پذیرفت، آقای محمد کریمی فرزند مرحوم شاه میرزا در این باره می گوید: «حضرت آیت اللهی از مرحوم پدرم خواسته بود تا بعضی نامه ها و اعلامیه ها را به عشایر منطقه برساند و از آنان برای قیام عمومی دعوت به عمل آورد. پدرم نیز با راهدار دولخانی و اکبر فرج پور، دو نفر از سران طایفه ارتباط برقرار کرد و همچنین با یکی از سران طوایف ایزدخواست به نام بابا خان قلات نیز تماس گرفته و پیام حضرت آیت اللهی را به ایشان رسانید، طوایف دولخانی و ایزدخواستی و لر و نفر حاضر به همراهی با حضرت آیت اللهی شدند.»
حضرت آیت اللهی در این مورد می فرماید: «در آن ایام همه ی عشایر لارستان موافقت خود را اعلام کردند و حتی آقای محمد قائدی (رئیس طایفه ی قائدی در بیخه جات لامرد)، نیز حاضر شدند. با یک صد نفر چریک در این قیام شرکت کنند و بارها پیام فرستاد که من و طایفه ام حاضرم علیه دولت قیام کنیم. در این بین، عشایر لارستان مراوده هایی با حقیر می نمودند و اظهار آمادگی می کردند، اما چون قیام عشایر مستلزم بودجه ی سنگین و تبعات طاقت فرسا بود و بعد از قیام کنترل آنان برای حقیر نه تنها مشکل بلکه برای حقیر در آن وضع اختناق آور ناممکن بود، لذا یک نفر روحانی امین به نام جناب ثقه الاسلام آقا سید عبدالرحیم طاهری ۳۶ پسر عموی پدرم که حدود ۷۰ سال یا بیشتر از عمر شریفش گذشته بود به حضور امام و بعضی دیگر از مراجع فرستادم و شرح حال را معروض داشتم.»
حضرت آیت اللهی در این مقطع حساس با توجه به وضعیت عمومی شهر لار و عدم همراهی کامل تجار و با عنایت به این مسئله که ممکن است قیام با مشکلات بسیاری روبرو شود از این رو، در صدد کسب تکلیف از حضرت امام و دیگر مراجع برآمدند. هدف حضرت آیت اللهی متعهد کردن عشایر و ایلات لارستان برای قیام همگانی علیه رژیم ستمگر پهلوی بود.
حضرت آیت اللهی هدف اصلی خود را از این طرح چنین بیان می نماید: «ناگفته نماند، نقشه ی حقیر این بود که همه ی عشایر لارستان را متحد و همدست نماییم و با هم قیام نمایند و ناچار بودیم در نهایت خفا این کار را انجام بدهیم.»
سید عبدالرحیم طاهری نماینده ی حضرت آیت اللهی به محض دریافت پیام از سوی ایشان برای ابلاغ آن به مراجع راهی قم شد. ایشان پیام را به امام و آیت الله شریعتمداری ابلاغ نموده و راجع به انقلاب از آنان کسب تکلیف نموده و امام قیام در مقابل ظلم ظالم و ستم ستمکاران بر عموم مسلمانان ایران واجب دانستند. ۴۰ حضرت آیت اللهی در این مورد می فرماید: «پس از بازگشت سید عبدالرحیم طاهری از قم مطالبی که در جواب استسفار گفته بودند را مخفیانه به اطلاع بنده رسانید که حضرت امام فرموده بودند که قیام در مقابل ظلم ظالم واجب است «و لو بلغ ما بلغ» بنابراین، تصمیم گرفته شد که مردم را تهییج به قیام کنیم.»
محمدحسین نخبةالفقهایی ۴۲ ماجرا را این گونه شرح می دهد: «سید عبدالرحیم طاهری در حضور آیت الله آیت اللهی اعلامیه امام راحل را خواند و جمله ای در آن بود «ولوبلغ ما بلغ» که آن ها از مرحوم طاهری پرسیدند «ولوبلغ ما بلغ» یعنی چه؟ گفتند یعنی «هرچی بادا باد». آیت الله آیت اللهی خواست که یک نفر اعلامیه امام را در میدان عمومی شهر قدیم بخواند، هنوز در مردم چنین جرأتی نبود. آقا فرمود اگر کسی نیست بخواند من خودم میروم در وسط میدان می خوانم. آقای طاهری آن را در میدان قرائت کرد. طاهری واسطه ی بین آیت الله آیت اللهی و امام بود. طوری که خودش اظهار می کرد یک قطعه عکس از امام داشت که از امام خواهش کرد که پشت عکس را امضاء کند و امام هم امضاء کرد.»
آیت الله آیت اللهی با توجه به شناختی که از موقعیت سیاسی و اجتماعی لارستان و سابقه ی قیام های پیشین داشت تصمیم گرفت که با متحد کردن عشایر لارستان قیام را نه در شهر بلکه در مناطق عشایری شکل دهد و مهم ترین نیروهای عشایری منطقه ی لارستان در آن دوره تحت یک پرچم به مبارزه پرداختند.
ف ۱۱۰