من دنیا را از دریچه قلبم و آنگونه که دلم بخواهد میبینم اما بقیه دنیا را آنگونه که هست میبینند، نورِ قرآن روشنایی مسیر زندگی من است و محدودیت را…
من دنیا را از دریچه قلبم و آنگونه که دلم بخواهد میبینم اما بقیه دنیا را آنگونه که هست میبینند، نورِ قرآن روشنایی مسیر زندگی من است و محدودیت را مسؤولین با نادیده گرفتن، بر ما تحمیل کرده اند.
به گزارش میلاد لارستان به نقل از خبرگزاری فارس، در این دنیا افرادی که بصورت مادرزادی و یا بر اثر حوادث نابینا شده اند کم نیستند، اما در این میان بعضی از این افراد تجسم عینی برای این سخن هستند که معلولیت اگرچه محرومیت است اما محدودیت نیست.
خیلی از این افراد ثابت کرده اند که اگر در زندگی همه چیزشان هم بر هم بریزد باز هم امید و توکل وجود دارد و معتقدند اراده و تدبیری فراتر از این دنیا همواره در زندگیشان نقش دارد، اینها سرمشقی هستند برای کسانی که با کوچک ترین گرهی در زندگی چنان ناامید می شوند که انگار دنیا به آخر رسیده باشد.
محمد صالحی حافظ روشندلی از اهالی عمادشهر مرکز بخش صحرای باغ لارستان است، کسی که از نعمت بینایی به صورت مادرزادی محروم بوده اما تصاویر گفتگوی ما با او اثبات میکند که خودش به شخصه محدودیت پذیر نیست و با دیگر حواسش موفقیت را تجربه کرده است، اگرچه محدودیت ها و کم کاری مسؤولان زخمی است بر دلِ محمد!
صالحی که دیدگانش سویی ندارد اما در برق نگاهش بسیار سخن نهفته است در گفتگو با خبرنگار فارس داستان زندگی اش را اینگونه تعریف می کند: اهل عمادشهر مرکز بخش صحرای باغ لارستان، متأهل و دارای دو فرزند دختر هستم. از بدو تولد به صورت مادرزادی نابینا بوده ام ولی این معلولیت را ناتوانی حساب نکرده ام بلکه محدودیتی است که اگر شرایط و امکانات را مساعد کنند ما هم مثل بقیه افراد جامعه توانایی موفق شدن داریم.
وی می گوید: خانوادهام توجه و درک بالایی نسبت به من داشته اند آنقدر به من توجه کرده اند که باور تقاوت نسبت به دیگران را ندارم، خانواده ام عصاهای سفید زندگی من هستند.
با چشم دل به تماشا نشسته ام
محمد درباره تفاوت خودش و دیگر افراد عادی جامعه می گوید: تفاوت من با شما این است که شما دنیا را از دریچه چشم خود می بینید یعنی آنطور که چشمتان می گوید، اما من دنیا را آنطور که دلم میخواهد میبینم، میتوانم زشتی هایش را نبینم اما زیبایی هایش را با چشم دل می بینم، می شنوم و حس میکنم.
قرآن روشنایی قلب و مسیر من است
او که از داشتن نعمت بینایی محروم است ولی توانسته حافظ قرآن شود درباره قرار گرفتنش در مسیر حفظ قرآن می گوید: خیلی به قرآن و حفظ آن علاقه داشته و دارم سال ۸۷ هنگامی که ۱۷ سال داشتم شروع به حفظ قرآن کردم و توانستم در این راه به لطف خدا موفق شوم.
محمد صالحی که تجربه برگزاری کلاسهای حفظ قران را نیز دارد اضافه می کند: تا قبل از شیوع بیماری کرونا،کلاسهای حفظ قران را به صورت حضوری برگزار میکردم اما بعد از شیوع کرونا به صورت مجازی کلاس را ادامه می دهیم.
این جوان ۳۰ ساله اهل عمادشهر درباره شغل و منبع درآمدش گفت : کرونا بساط تمام کسب و کارها را بهم ریخته است از وقتی که پای این ویروس به جهان باز شده است شغل خاصی ندارم ولی قبل از آن به عنوان مؤذن در مسجد قبای عمادشهر مشغول بودم و مدتی هم امامت و مؤذنی مسجد امام محمد غزالی شهرستان خنج را به عهده داشتم و الان هم مدتی است به عنوان مؤذن و امام مسجد در روستای انگوران از توابع هرمزگان مشغول هستم که ممکن است این سؤال در ذهن بقیه ایجاد شود مگر در شهر خودم برایم امکان این فعالیت نیست؟! که جوابش را دقیقتر مسؤولان باید بدهند.
از نبودِ امکانات تحصیل نابینایان در لارستان ناراضی ام
محمدصالحی با دلِ دردمند از نبود امکانات ویژه برای نابینایان به خصوص برای تحصیل این قشر در لارستان گلایه می کند و می افزاید: لارستان یکی از شهرستان های بزرگ استان فارس است اما به طور خاص به قشر معلولین توجه نکرده است، چرا باید میان افراد جامعه این تفاوت ها ایجاد شود؟ چرا برای معلولینی که علاقه به ادامه تحصیل دارند این ظرفیت ها را فراهم نمی کنند؟ امیدوارم مسؤولین لارستان به فکر معلواین هم بیفتند و برایشان با رفع محدودیت، فرصت ایجاد کنند.
محمد با مسؤولین چه سخنی دارد؟
از محمد صالحی این حافظ روشندل جوان خواستیم بی تعارف درخواستش را از مسؤولان بگوید،که گفت: اول از همه دلم میخواهد مسوولان واقعا به قشر معلولین و نابینایان توجه کنند، محدودیت هایی که سر راه قرار دارد را برطرف کنند.
او ابتدا از مدیر بهزیستی لارستان گلایه ای را بیان کرد که بهزیستی متولی اصلی رسیدگی به معلولان است اما معلولین به حال خود رها شده اند گویی که نه معلولی وجود دارد و نه ارگانی برای رسیدگی؟!
صالحی می گوید سال ۹۷ در مجلس شورای اسلامی قانونی به نام حمایت از معلولان در زمینه های مختلف ایجاد اشتغال و درآمد، حضور اجتماعی، بهداشت، حمل و نقل و… تصویب شد اما در عمل هیچ اقدامی برای معلولین نشده است، اما خودم را که بگویم اگر چه مثل من کم نیستند اما هنوز در اندر خم یک خانه مانده ام و در منزل پدری سکونت دارم تا چه رسد به امید تحقق دیگر مفاد این قانون!!
محمد می گوید: از نماینده مردم لارستان، خنج،گراش و اوز در مجلس یک گلایه و یک درخواست دارم گلایه ام این است که مهندس با اکثر اقشار مختلف دیدارهایی داشته اند اما یک بار به دیدار معلولین اختصاص داده نشده است و من خودم نیز پیگیر دیدار با وی شدم که به سرانجامی نرسید، بالاخره ایشان نماینده تمامِ مردم این سه شهرستان هستند نه فقط قشر بینا و افراد عادی.
او افزود: درخواستم این است که با نقش ویژه خود گامی برای حمایت همه جانبه از معلولین بردارند و پیگیر قانون حمایت از معلولان باشند.
دولت سیزدهم به فکر این قشر باشد
این جوان روشندل می گوید: دیگر از شعار برای کمک به معلولین و قانون های نوشته شده اما اجرا نشده خسته شده ایم، امیدوارم با تشکیل دولت سیزدهم این روال برعکس شود چرا که معلول محدود نیست بلکه محدودیت را بر او تحمیل کردهاند.
وی ادامه می دهد: از مسوولین بخش صحرای باغ و شهر خودم میخواهم برای ما نیز زمینه حضور و فعالیت در جامعه را فراهم کنند،گمان نکنند چون از نعمت بینایی بی بهره هستیم توانایی نداریم بلکه بدانند خداوند گر ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری.
صالحی روی سخن را به سمت خیرین می برد و اظهار می دارد: خیرین و نیک اندیشان به ویژه در خطه لارستان کهن بسیار سهم ویژه ای در رونق و شکوفایی داشته اند اما تا بحال چه کسی شنیده است یک پروژه به معلولین اختصاص داده شود؟ چه کسی از افراد بینای جامعه دیده است که در کنار ساخت مدرسه، مسجد و… یک خانه برای یک معلول ساخته شود؟!
حضور در انجمن های ملی و استانی نابینایان
این جوان روشندل درباره شناختش از انجمن های نابینایان کشوری و استانی اظهار کرد: علاوه بر شناخت این انجمن ها،خودم هم در آنها عضو هستم، در سطح ملی عضو انجمن روشندلان اصفهان هستم، در سطح استان نیز عضو بنیاد توانگران کارآفرینان نور شیراز هستم. فضای مجازی را دنبال میکنم و با کتابخوانی مأنوس هستم.
از محمد درباره حضور و استفاده از امکانات مجازی پرسیده شد و با لبخندی گرم پاسخ داد: این روزها فضای مجازی در زندگی همه آدمها حضور دارد، من هم در این فضا هستم. از نرم افزار مخصوص E_speak استفاده می کنم و فعالیتم را در فضای مجازی ادامه می دهم.
وی درباره اوقات فراغتش گفت: بیشتر اوقات فراغتم را به کتابخوانی مشغول هستم، بیشتر هم کتاب های صوتی را گوش میدهم و اخیرا هم کتابی خوانده ام به نام «از زندگی لذت ببر».
نگاه های ترحم آمیزِ مردم خوشایند نیست
محمد در پایان سخن میگوید: متأسفانه مردم در برخورد با معلولان اغلب سردرگم هستند. بعضیها کمک کردن را با دلسوزی اشتباه میگیرند و بعضی دیگر بسیار توهینآمیز برخورد میکنند. در این بخش نیاز به فرهنگسازی داریم. از همدردی، ابراز لطف و محبتشان سپاسگزار هستم اما نگاه های ترحم آمیز برای ما خوشایند نیست.
وی میافزاید: خیلی از مردم، لفظ های نامناسبی را برای نابینایان به کار می برند که این کار ضعیف کردن شخصیت خودشان است، ما در ظاهر متفاوت هستیم اما تفاوت باطن ها صد برابر مهم تر از تفاوت ظاهر است و به قولی صورت زیبای ظاهر هیچ نیست ای برادر سیرت زیبا بیار.
ف ۱۱۰