جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۲:۵۹ق.ظ
::آخرین مطلب 6 ساعت پیش | افراد آنلاین: 2

روایت اهدای انگشتر امام خامنه‌ای به خواهر شهید لارستانی/خواهری که ناجی برادر شد+تصاویر

زینت دینی خواهر شهید جلال دینی، از شهدای ۸ سال دفاع مقدس ماجرای ارسال هدیه انگشتر از سوی دفتر مقام معظم رهبری را تشریح کرد. به گزارش میلاد لارستان، اهداء…

زینت دینی خواهر شهید جلال دینی، از شهدای ۸ سال دفاع مقدس ماجرای ارسال هدیه انگشتر از سوی دفتر مقام معظم رهبری را تشریح کرد.

به گزارش میلاد لارستان، اهداء انگشتر ارسالی از سوی دفتر مقام معظم رهبری به خواهر یکی از شهدای دفاع مقدس لارستان، بازتاب گسترده‌ای در سطح رسانه‌ها پیدا کرد که این خبر با عنوان «اهداء انگشتر رهبر انقلاب به خواهر شهید لارستانی» نیز در خبرگزاری فارس منتشر شد.

به همین مناسبت خبرنگار میلاد لارستان گفت‌وگویی را با زینت دینی خواهر شهید جلال دینی انجام داده است که در ادامه می‌خوانیم:

این بانوی لارستانی در تشریح چگونگی اعزام به جبهه تا شهادت برادر خود، با بیان اینکه جلال برای بار نخست که به جبهه اعزام شد، هیچ‌یک از اعضای خانواده خبردار نبودند و پس از پُرس‌وجوها از دوستانش متوجه این موضوع شدیم، اظهار داشت: دهلران، عین‌خوش، خرمشهر از جمله مناطقی بود که شهید جلال در آنها حضور داشته است.

وی شهید دینی را دارای روحیه جهادی، فعال، دوستدار کمک به مردم، شرکت مستمر در نماز جمعه و جماعت معرفی کرد و افزود: جلال فرزند آخر خانواده بود و به همین دلیل رابطه بسیار نزدیک و صمیمیت زیادی با خواهران و برادران داشت.

این بانوی ایثارگر لارستانی با اشاره به اینکه شهید جلال دینی در منطقه عملیاتی عین‌خوش که به عنوان هدایت کننده توپ ۱۰۶ فعالیت می‌کرد، پس از اصابت خمپاره و پَرت شدن از خودرو، از ناحیه کلیه‌ها مجروح و عارضه شیمیایی آسیب را بیشتر کرد، تصریح کرد: پس از مجروحیت به بیمارستان اندیمشک منتقل و سپس به بیمارستانی در تهران منتقل شد.

 

روزهایی که در بی‌خبری سپری شد

دینی با بیان اینکه چند ماهی از حضور شهید جلال در مناطق عملیاتی می‌گذشت اما خبری از نامه‌ها و تماس‌های او نبود و با پیگیری‌هایی که از بسیج و سپاه انجام می‌دادیم، آنها اعلام می‌کردند که مرتب با جلال در ارتباط هستند اما خودش با ما تماسی نمی‌گرفت، خاطرنشان کرد: پس از طولانی شدن بی‌خبری از جلال، از بسیج یا سپاه با منزل ما تماس گرفتند و مجروحیت و بستری بودن جلال در تهران را به ما اطلاع دادند.

وی با بیان به اینکه پس ترخیص از بیمارستان، نیاز به انجام دیالیز بود تا اینکه به دلیل نبود دستگاه دیالیز در لار، این کار تا یک سال و نیم با مسافرت به شیراز انجام می‌شد، ادامه داد: بنا به اعلام پزشکان به دلیل عوارض شیمیایی، نیاز به پیوند کلیه بود تا اینکه همه اعضای خانواده برای این کار اعلام آمادگی کردند و برای انجام آزمایش‌های لازم چند سفر به شیراز و تهران داشتیم.

 

وقتی خواهر ناجی برادر شد

این بانوی ایثارگر با اشاره به اینکه پس از طی مراحل مختلف آزمایشات، بنده به عنوان خواهر شهید، بهترین شرایط را برای اهداء کلیه داشتم و با رضایت کامل قلبی آمادگی خود را اعلام کردم، بیان کرد: کار پیوند کلیه، در یکی از بیمارستان‌های تهران انجام شد.

دینی با اشاره اینکه پیش از انجام عمل، همسرم با رضایت کامل حاضر شد تا کلیه خود را به برادر جانبازم اهداء کنم، بیان کرد: پزشکان از روحیه بالا و آمادگی‌ام تعجب می‌کردند و من در پاسخ به آنها می‌گفتم برای نجات جان برادرم حاضر هستم هر دو کلیه‌ام را اهدا نمایم.

این خواهر شهید با بیان اینکه یکی از پزشکان در آخرین لحظات از من پرسید آیا از کار خود مطمئنی و پشیمان نمی‌شوی؟! که در پاسخ گفتم: به هیچ عنوان چرا که در برابر عمل بزرگ و ایثارگرانه برادرم که در راه اسلام، امنیت، کشور و آسایش مردم رفته است، هیچ چیز محسوب نمی‌شود.

به وقت روضه‌های خانگی

وی بیان به اینکه عمل پیوند که انجام شد و اطمینان پزشکان از سازگاری کلیه با بدن جلال، او پس از ۳ ماه از بیمارستان ترخیص شد، افزود: پس از جانبازی ۷۰ درصدی، دیگر جلال امکان حضور مجدد در جبهه را نداشت ولی اغلب وقت خود را صرف حضور در سپاه و آموزش و تشویق نیروهای داوطلب حضور در جبهه می‌کرد.

دینی با تأکید بر اینکه جلال بسیار به روضه خانگی توجه داشت و یکی از کارهایش این بود که در منزل برای مادرم روضه‌خوانی و برای اهل‌بیت پیامبر(ص) اشک می‌ریخت، بیان کرد: برادرم به انجام فریضه نماز باجماعت بسیار اهمیت می‌داد، پس از نماز حتما قرآن می‌خواند و نماز شب را مرتب به جا می‌آورد.

وی با بیان اینکه شهید جلال از کارمندان اداره ثبت احوال لارستان بود و به رواج دادن کار سریع و به موقع ارباب رجوع بسیار اهمیت می‌داد، خاطرنشان کرد: برخی از مواقع که مراجعه‌کننده از راه دور و به خصوص روستاهای محروم می‌آمدند و وقت اداری به اتمام می‌رسید، تا ساعت‌ها پس از ساعت اداری در محل کار می‌ماند تا کار مردم بر روی زمین نماند یا اینکه مراجعه کننده مجبور نباشد که روز دیگری به اداره بازگردد.

 

شهیدی که زمان شهادت خود را اعلام کرد

این بانوی ایثارگر لارستانی با اشاره به اینکه جلال که باید در طول هفته ۳ بار دیالیز می‌شد و دستگاه‌های مربوطه در لار موجود نبود، به ناچار از اداره ثبت احوال لارستان به شیراز انتقالی گرفت تا برای انجام دیالیز سختی‌های کمتری را تحمل کند، اظهار کرد: پس از ۶ سال تحمل رنج جانبازی، شب قبل از شهادت با رئیس وقت اداره ثبت احوال لارستان تماس گرفت و خبر از شهادتش در روز بعد را داد و طلب حلالیت کرد که همین گونه هم شد و درست در شب عید فطر به درجه شهادت نائل شد.

زینب دینی با تأکید بر اینکه بسیار در کمک به امور مردم اهتمام داشت و همه کارها را نیز به شکل مخفیانه و بدون اطلاع اعضای خانواده انجام می‌داد، یادآور شد: پس از شهادت و در مراسم ترحیم، افراد ناشناخته زیادی در مراسم حضور می‌یافتند که وقتی موضوع را جویا شدیم، می‌گفتند که به طور ماهانه از جلال کمک مالی و معیشتی دریافت می‌کردند.

اهدای انگشتر از سوی رهبر انقلاب

وی درباره نحوه اطلاع مقام معظم رهبری از موضوع کار ایثارگرانه اهداء یک کلیه به شهید جلال، گفت: این کار بدون هیچ‌چشمداتی و در راه خدا انجام شده و به همین دلیل با وجود گذشت سالیان متمادی، هیچ‌گاه به دنبال اسم و نشان یا دریافت امتیاز نبوده‌ام اما اخیراَ با پیگیری اداره‌کل بنیاد شهید استان فارس، این اقدام با استنادات لازم به دفتر مقام معظم رهبری ارسال و دفتر حضرت آقا همراه با یک نامه، انگشتر متبرک دستان امام خامنه‌ای برای ما ارسال شد.

 

دینی با اشاره به اینکه این موضوع از طرف بنیاد شهید به اطلاع مسئولان لارستان رسید که بنا به پیشنهاد امام جمعه لار قرار شد این هدیه در نماز جمعه تحویل من داده شود، ادامه داد: این هدیه برای من بسیار ارزشمند است و به طور قطع مایه برکت در زندگی‌ خود و خانواده‌ام خواهد شد.

وی با بیان اینکه جلال به حضرت امام(ره) بسیار علاقمند بود و به انواع مختلف سعی می کرد سخنرانی‌های امام(ره) را گوش دهد، اضافه کرد: پس از شنیدن رحلت امام خمینی(ره)، حالش بسیار دگرگون شد و حتی به همین دلیل چند روزی از شدت ناراحتی دچار کسالت و در بیمارستان بستری شد.

به گزارش میلاد لارستان، شهید جلال دینی، در سال ۱۳۴۴ در خانواده‌ای مذهبی در شهر لار متولد شد. در جبهه‌های شلمچه، دهلران، خرمشهر، عین‌خوش حضور داشت. پس از ۲۷ ماه حضور مداوم در جبهه حق علیه باطل سرانجام در ۸ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۹ بر اثر عارضه شیمیایی و از کار افتادگی کلیه‌ها، به درجه شهادت نائل آمد.

ف ۱۱۰

نوشته شده در تاریخ:سه شنبه ۲۱ دی ۱۴۰۰ ساعت ۲:۰۲ب٫ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین