میلاد لارستان: سینهزنی لاری آدابی مخصوصی دارد، خاص از این لحاظ که مدل اجرایش با بقیه شهرها متفاوت است، البته سنتی آن و الا مدرنش شبیه بقیه شهرهاست که…
میلاد لارستان: سینهزنی لاری آدابی مخصوصی دارد، خاص از این لحاظ که مدل اجرایش با بقیه شهرها متفاوت است، البته سنتی آن و الا مدرنش شبیه بقیه شهرهاست که طرفداران خاص خود را دارد.
محلات قدیمی و با سابقهی لار هریک برای خود دستهی سینه زنی مجزایی دارند. اهالی محله حتی اگر ساکن آنجا هم نباشند حتما در آن دسته سینه میزنند، برایشان اُف دارد که در دستهایی دیگر دیده شوند. حلقهایی بیضی یا بیشتر مستصیلی شکل تشکیل میدهند، با دست راست سینه میزنند و دست چپشان گیر کمربند مرد کناریست. سر دستهها که معمولا بزرگان محله هستند، در عرض بالایی مستطیل دست به کمر میشوند، کل مسیر را پشت به مسیر اصلی پیش میروند، بدون اینکه سرشان را برگردانند و پشت سرشان را بررسی کنند، دستهایشان را با سرعت و خیلی محکم به سینه میکوبند، آنقدر محکم که هیی از سینهشان به آسمان میرود، ایستادن در کنارشان کار هرکسی نیست. نفس میخواهد و عشق زیاد.
جوانترها به ترتیب سن و قدرت بازو در دو طول مستطیل قرار میگیرنند، مستطیلی که طی سالیان سال طولش در حال آب رفتن است. عرض دوم مستطیل هم جای بچههاست و عموما در طی مسیر عرض دوم مستطیل را میشکنند.
طول دسته بسته به جمعیت هر محله متغیر است، طولانی بودن دستهها افتخاری برای هر محله به ارمغان میآورد.
پیشاپیش دسته چند بیرق حرکت میکنند. بیرقهای بزرگی که دو طرفش را چوبی بزرگ میزنند و در کمربند مخصوص علمدار دسته قرار میدهند، پارچهایی مشکی با طرح و نگار نوشتههایی در مورد امام و یارانش . سر بالای هر طرف بیرق کرهایی نقرهایی یا طلایی ست که دستی را بالای سرش دارد.
(بچگیهایم پر است از کل کل سر بزرگی آن کرهی براق با دخترعمه هایم.)
بعد از علمها موتوربرقی را هل میدهند( بیشتر بچه ها به هل دهندهی آن غبطه میخورند)، تا جای چراغ نفتیهای قدیمی را بگیرد و منبع نور دسته در مسیر شود. از موتوربرق سیم به مهتابیهایی وصل است که در میانه مستطیل توسط نوجوانان محله حمل میشود.
نوحه خوان در وسط دسته روبروی سردستهها میایستد و ابیات را طوری مداحی میکند که با ریتم سینهزنی هماهنگ شود، ابیاتی ساده و بیشتر بهجامانده از روزگار قدیم. یک بیت را با سوزی خاص میخواند و مردم دستها را بالای سرشان میبرند و به سینه میکوبند، بیتی آسان هم مابین ابیات تکرار میشود تا هم حنجرهی نوحهخوان استراحت کند و هم سینهی سینهزنها.
در دسته همه قشر هستند؛ بیسواد و باسواد، پیر ،جوان ، نوجوان و کودک؛ بیکار وشاغل. مجموعهایی از این تنوع باعث طنزهایی میشود که نمک روضه است؛ سر همان بیتی که همه جواب میدهند و هرکسی در هر محلهایی ممکن است کلمات را تغییر داده و معنای جمله را عوض کند؛ یک نمونهی آن مثلا “کو سر و افسرت” به “کو سر و همسرت” تبدیل شده و خنده را مهمان لب باسوادها کرده است.
دسته از جایی خاص در محله شروع میشود مسجد یا حسینهی محل، از کوچه پسکوچه و خیابان عبور میکند.
چند جای مشخص برای انتهای مسیر مشخص شده است، امامزاده یا حسینه های مختلف. طبق برنامهی مشخص شده که در یادداشت بعد علت برنامهریزی را مینویسم هر دسته به محل موردنظر هدایت میشود و اصطلاحا آنجا ختم میکنند.
اگر جای موردنظر نسبت به جمعیت کوچک باشد آخر دسته که معمولا در اختیار کودکان است را قطع میکنند و بدون آنها وارد میشوند.
ختم آداب خاصی دارد. همه ثابت میایستند، پای راستشان را جلو میآورند و ضربهی دستشان به سینه شدیدتر است. معمولا شعر ختم با این جمله آغاز میشود: بارالها به حق ختم رسل پیغمبر از گناهان عزادار حسینت بگذر بین آن چند دعای دیگر به صورت شعر بیان میشود(جدیدا محتوای آن غنیتر است) و با این جمله سینه زنی به پایان میرسد. بارالها نشود لال به هنگام ممات همه دست را رهامیکنند و جملهی هرزبانی که فرستد به محمد صلوات را به صلواتی بر محمد و آل محمد وصل میکنند.
پ.ن: تصویر سازی من از سینه زنی برمیگردد به دوران کودکی و نوجوانیام.
سوم محرم الحرام سال ۱۴۴۵ هجری قمری – ۱۴۰۲/۴/۳۰
نگارنده: سمیه بینا
#ادامهدارد
آفرین بر سمیه خانم. بااین تجزیه و تحلیل علمی از سینه زنی در لار خداوند یک در این دنیا وصد. در آخرت پادش دهد