«حامد مقدم» در یکی از نشستهای اخیر شورای اسلامی شهر لار در نطق پیش از دستور نکاتی درباره ارتباط شهر لار با سایر شهرهای اطراف با عنوان تبعیت از…
«حامد مقدم» در یکی از نشستهای اخیر شورای اسلامی شهر لار در نطق پیش از دستور نکاتی درباره ارتباط شهر لار با سایر شهرهای اطراف با عنوان تبعیت از الگوی شبکه سکونتگاهیِ همکار مطرح کرد که در زیر میخوانیم:
بحثم را با چند سؤال شروع میکنم. آیا میشود نقش بندرعباس و بندرلنگه بهعنوان بنادر معین لارستان را در توسعه لار نادیده گرفت؟ و آیا این نقش پسکرانهای لار، بدون وجود یک شهر پرجمعیت و مهم مانند شیراز بهعنوان مرکز توزیع در کشور، واجد ارزش بود؟ در ابعادی کوچکتر، آیا میشود قیام سید عبدالحسین لاری را بدون همراهی عشایر منطقه تصور کرد؟ یا میشود جایگاه بازرگانی گذشتة لار را بدون اهالی بیرم و صحرای باغ و خور و خنج و… تصور کرد؟
در برنامهریزی منطقهای، بخش مهمی از نظریات به رابطة مرکز با پیرامون آن اختصاص دارد. بیشک بخش مهمی از توسعه و پیشرفت امروز شیراز مرهون همراهی شهرستانهای استان است. به همین منوال معتقدیم که توسعه لار زمانی چشمگیر و حقیقی خواهد بود که همه منطقه دست در دست هم دهند و بستر پیشرفت و ارتقاء را فراهم آورند.
نسبت جمعیت شهر لار به منطقهای که ما آن را به نام «لارستان بزرگ» میشناسیم حدود یک به ۱۰ است. بیشک نیروهای نخبه و توانمندی در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و… وجود دارند که هر یک میتوانند بخشی از کارکردهای کلان را ارتقاء دهند و تضمین نمایند.
جغرافیای منطقه لارستان به گونهای است که تعداد زیادی از شهرها و روستاها در یک دشت مشترک قرار میگیرند و این دشت از جنوب و شمال به امتداد رشته کوههای زاگرس محدود میشود. (مثل دشت لار، دشت صحرای باغ، دشت علامرودشت و…). این همبستری و هم سرنوشتی، اسباب همراهیها و همکاریهای گذشته را فراهم آورده است.
جالب است بدانیم که علیرغم اختلافات شدید نماینده لامرد با نماینده بستک بر سر اتصال به دریا، لیکن به سبب ارتباط دشتهای بستک تا زاهدمحمود و در غرب با لامرد، این دو نماینده پیگیری موضوع اتصال به شبکه راهآهن از این مسیر هستند!
ما در واقع با تعدادی از سکونتگاههای همجوار، تشکیل یک منطقه شهری را میدهیم. اگر به توزیع خدمات در دشت لار نگاه کنید میبینید که مراجعات متعددی میان خدمات لار و گراش و خور و لطیفی صورت میپذیرد و در واقع خدمات میان آنها توزیع شده است. در واقع ما با هم یک مجموعه شهری را تشکیل دادهایم و رابطه یک طرفه پیرامون به مرکز از میان رفته است و الگوی شبکه همکاری جایگزین شده است که البته در بستری ارگانیک و خودرو بوده و فاقد برنامهریزی و جهتدهی مناسب است.
تقویت این رابطه همراه با آگاهی عمومی میتواند به در هم تنیدگی بیشتر اقتصادی و اجتماعی و… بدل شود و از رقابتهای مخرب جلوگیری نماید و سوء تفاهمات را تا حدی از میان ببرد.
آمارهای توزیع خدمات نشان می دهد که شهر لار بر خلاف بسیاری از شهرهای بزرگ استان، توزیع خدمات متوازنتری نسبت به شهرهای تابعهاش داشته است. در حالی که این احساس در منطقه وجود ندارد. شاید کمبود بودجه و عدم تخصیص وجود مناطق جهرم و لامرد که در تخصیص منابع دولتی موفق تر بودهاند و همجواری با آنها،چ و از طرفی، تمایل اهالی منطقه به پیشرفت، بر این حس مؤثر بوده است. اما بخش مهمی از این جریان، عدم مشارکت اهالی منطقه در بخشهایی از این تصمیمات است.
اما سؤال اینجاست: آیا شهرداری و شورا توانائی لازم یا حتی وظیفهای برای حل این مشکل دارند یا این وظیفه مربوط به نهادهای منطقهای مانند فرمانداری و نماینده مجلس و… است؟
چند دلیل برای لزوم توجه شورا و شهرداری لار به این امر وجود دارد: ۱) شاید همه اعضای شورا اذعان نمایند که انتظار مردم شهر لار در زمان انتخابات این بود که شورا فقط به مسائل شهرداری محدود نباشد و موضوعات دیگر نهادها و حتی مسائل منطقهای را نیز مد نظر پیگیریهایش قرار دهد. ۲) وقتی میگوئیم ما با ایشان بواسطه اینکه پای در گل جغرافیا داریم و به ناچار هم سرنوشتیم، لذا باید بپذیریم که توسعه آنها اسباب کمک به ماست و بالعکس، پیشرفت لار از همکاری منطقه میگذرد. ۳)عدم توجه به امکانات مناطق کمتر برخوردار، اسباب سرازیر شدن جمعیت آنها به شهر و بروز مشکلات و تضادهای اجتماعی میگردد. ۴)محدودیتهای املاک و اراضی، لزوم برنامهریزی مشترک برای توزیع خدمات و مکانیابی بهتر آنها را اجتناب ناپذیر مینماید.
اما چه کردهایم و چه باید بکنیم؟ شاید یکی از مصادیق همکاریهای شهرداری و شورای شهر لار با منطقه در گذشته، تخصیص دفتر و امکانات برای شورای شهرستان باشد که از وظایف ایشان نبوده است. البته مهمترین گام شورای ششم شهر لار در باب اعلام تغییر نگرشها به منطقه، در انتخاب شهردار تجلّی یافت که برای اولینبار، شخصیتی موفق و توانمند از اهالی لارستان بزرگ را برای تصدی شهرداری لار انتخاب کرد. این یعنی پذیرش هم سرنوشتی و مشارکت دادن منطقه در توسعه شهری لار. اما آیا این کافی است؟ به نظرم خیر.
در این باب پیشنهاداتی دارم که قطعاً عموم مردم منطقه میتوانند در تکمیل این موارد ما را یاری نمایند و ایده های خودشان را به ما منتقل نمایند. شهرداری لار مالک تعداد زیادی از مغازههای واقع در میادین میوه و تره بار و بازارهای مهم شده است. ما میتوانیم بخشی از آنها را به تعاونیهای روستائی برای عرضه محصولات تولید خانگی و محلی اختصاص دهیم و با این کار، بازار فروش را برای روستائیان زحمتکش منطقه فراهم کنیم و در واقع رابطة یک طرفهای که در حال حاضر وجود دارد را دو طرفه کنیم. همین تجربه در شمال کشور، با روز بازارها (مثلاً شنبه بازار نوشهر) انجام پذیرفته است که البته یکی از مقاصد گردشگری نیز محسوب میشود.
همچنین شهرداری تعداد زیادی پروژه مهم و بزرگ دارد که خودش به تنهائی قادر به تکمیل آنها نیست و قابلیت سرمایهگذاری دارند، میتواند با فراخوان سرمایهگذاران کل منطقه (که همگی خوش فکر، دنیا دیده و صاحب ایده و طرف هستند) آنها را به مشارکت فرا خواند.
ما هرگز به عنوان مراجعه کننده به شهر لار، در آن وارد نشدهایم و اصطلاحاً از منظر بیرونی به شهرمان نگاه نکردهایم و نیازها و انتظارات مراجعه کنندگان را نمیدانیم.
ساختن بهتر شهر لار زمانی محقق میشود که ما فراخوانی منطقهای برای بررسی مشکلات مراجعه کنندگان و حتی ایدههای آنها برای بهتر شدن شهرمان داشته باشیم.
یکی از گلایههای اعضای محترم شورای شهرستان این بود که در زمان راه افتادن کاروان مردمی اعتراض به عدم تمکین جاده شیراز- لار- بندرعباس سایر اهالی منطقه که از این جاده استفاده میکردند، مشارکت داده نشدهاند یا حضور کمرنگی داشتهاند. در واقع بسیاری از مسائل ما، منطقهای هستند، نه شهری و در اغلب پیگیریها، شورای شهر لار حضور فعال دارد و میتواند از این ظرفیت برای مشارکت دادن دیگر اهالی منطقه بخوبی استفاده نماید.
ف ۱۱۰
افسوس که جناب آقای مقدم همچنان بر منوال گذشته تنها بر مسیر سخنرانی و حرف زدن طی طریق می کنند و بعد از شعارهای دهان پرکن قبل از انتخابات، با بی عملی خود در شورا اثبات نمودند که توانایی بیش از حرف زدن ندارند.
بازهم اين اقا(حامد مقدم) شروع كرد.ايشان براي راي اوردن در شوراي شهر عوامفريبي كرد و موضوع لاراستان مطرح كرد و به محض اينكه راي اورد همه چيز كه گفته بود فراموش شد و با امدن اينها در اين دوره شوراي شهر مردم اثار بسيار بد اين دوره مشاهده مي كنند.اين دوره شوراي شهر بدترين دوره بوده و كاري كه نكردند هيچ پروژه هاي شهري مانند ترمينال، احداث ساختمان جديد شهرداري و پارك هاي سرداران و بانوان و….كه شوراي دوره قبل شروع كردند نيز تعطيل كردند.
یک مشکل عمده عدم پیشرفت. لار مشکلی. است که گذشته های دور در ذهن وعملکرد کارمندان. وفعالین اجتماعی. لاری رسوب کرده. است. وان. خود محوری وهمه چیز. را برای. شهر. لار خواستن. است وبه دنبال. توسعه متوازن. منطقه. ای. نیستند این موضوع در رفتار و کردار مسولین. ادارات که اصالتا. لاری. هستند. به وضوح. دیده میشود نمونه آن مسولان. علوم پزشکی. لارستان هستند که باعث. شده. است. مراکز. وبیمارستان های منطقه را کامل تجهیز. نمی. کنند. وکلیه. امکانات وتجهیزات. را. در لار متمرکز. کرده اند. تا جایی که شبکه های. بهداشت. ودرمان. خنج. در صدد. جدایی از. لار. وشهرستان. اوز. هم. به علت اینکه. بیمارستان. با سابقه . آنرا. تجهیز. نمی کنند دچار مشکل. ومردم. گلایه مند. هستند این موارد. باعث. میشود. که یک. نوع تفکر ونیروی. گریز. از مرکز. در منطقه. ایجاد. شود و شهرستان های منطقه. تمایلی. ندارند. که. از مرکزیت. وتوسعه. لار. استقبال. نمایند. جا. دارد نخبگان ومسولان. لاری. دراین موارد فکری. عاجل. به نمایند. تا این. روحیه وتفکر خود محورانه. دربین افراد مسول. لاری. ازبین. برود. زیرا. دنیا. امروز. چنسل. جدید. منطقه. آنرا. بر. نخواهد. تافت وزیانش. هم. برای. کل. منطقه. است. معلم. باز.نشسته. از. شهرستان. اوز
آقای مقدم از من میشنوی کمتر در رسانه ها حاضر شو، مردم هرچی کمترشعارهای بیشمار تبلیغاتی و فیلم های آنچنانی انتخاباتی شما را به یاد بیارن ، واسه آبروتون بهتره….
از من گفتن.
برو به داد لار برس ، شما در شورای شهر هستی چکار برای این شهر کردی، شهرمان در زمان جنابعالی نه تنها پیشرفت نکرده بلکه پسرفت هم کرده