صحبت لاری از شاعران و آوازه خطه لارستان با سرودن قطعه شعری در مدح حضرت مولا علی(ع) ارادت قلبی خود را به ساحت مقدس آن امام همام ابراز داشته است….
صحبت لاری از شاعران و آوازه خطه لارستان با سرودن قطعه شعری در مدح حضرت مولا علی(ع) ارادت قلبی خود را به ساحت مقدس آن امام همام ابراز داشته است.
به گزارش گروه شهروند خبرنگار میلاد لارستان، شعر پدیده هنری است که با عواطف واحساسات وتخیلات آدمی رابطه ای مستقیم و نا گسستنی دارد و اگر درخدمت تعالی انسان و تهذیب نفس آدمی قرار گیرد. بسیاری از خواسته های معنوی او را به کمال مطلوب تواند رساند.
شاعر با توجه به نمایه ها ومصادیق عقیدتی ،محیطی واجتماعی خود به سرودن شعر می پردازد.پس از ظهوره دین مبین اسلام و گسترش آن در ایران عده ای از شاعران فارسی زبان ،شعر خود بامفاهیم اسلامی در آمیخته اند ،به این نیت که حقایق و معارف الهی را با صبغه هنری عرضه کنند.
یکی از مصادیق مذهبی در شعر فارسی ،مدایح ومراثی اهل البیت علیهم السلام است که در آنها شاعران ،از اصل ونصب ،فضائل ومناقب ،معجزات ،مکارم اخلاقی و مصائب آن بزرگواران به شیوه ای روح انگیز یا اندوه آمیز یاد کرده اند .
یکی از معاریف شاعران شیعه صحبت لاری است. وقتی که دیوانش را ورق بزنیم در اعماق اشعارش یک روح مقدسی را که با جستجوی توأم با اضطراب در شاهراه هدایت گام برمیدارد، مشاهده خواهیم کرد که هر خوانندهای را مجذوب شخصیتش کرده و مهمتر از همه تشنگی شاعر را نسبت به معرفت و پی بردن به رازی بزرگ درمییابد که او را به اوج ماه رسانده و از دنیای مادون ممتاز ساخته است و زمانی نیز سیر معانی در شخصیت انسان کرده و مقام و رتبه او را با ملائک برابر میداند.
دیوان وی حاوی غزل، قصیده، مخمس، ترجیعبند، مثنوی، رباعی و مرثیه است که نشان از توانایی وی در سرایش قالبهای مختلف شعری دارد.
ایشان در مدح حضرت امیرالمومنین علی (ع) قصیده بسیار بلندی (بالغ بر۸۲ بیت)دارد ، که در ذیل گزیده ای از آن قصیده آورده شده است دوستداران و علاقه مندان را ،به اصل قصیده ؛که با مضامین بلند و سر شار از معرفت است ،به دیوان آن بزرگوار که افتخار لار و لارستان است ،ارجاع داده می شود.
قصیده در مدح جناب اسدالله الغالب علی ابن ابیطالب صلوات الله علیه
هی هی گلستان است این، سر خوش به بازار آمده/ یا سرخ روترکی زچین، با فر فرخار آمده
گل بسته ازهرسو رده ، گلزار چون آتشکده/ گلبانک نار موصده ، بر گنبد نار آمده
در سجده سرو و سمن، قمری چو پیش بت شکن/ دیریست باغ و برهمن ، بر بسته زنار آمده
غنچه تبسم ناک بین، گل را گریبان چاک بین/ صنع خدای پاک بین ، کاینجا پدیدار آمده
باد صبا دامن کشان ،جیب هوا عنبرفشان/ ریحان چو خط مهوشان، همرنگ زنگار آمده
الله است این خونین ورق ،یا لعل سوده درطبق/ یا بر دمن عکس شفق ،زینسان نمودار آمده
بر فرق نسرین و سمن ، چتر شقایق شقه زن/ جعد بنفشه پرشکن ؛چون زلف دلدار آمده
آن شیخ کز فرزانگی، بودش زمی بیگانگی/ مستست از دیوانگی، در کوی خمار آمده
گل در شمر غواص شد ، سرو سهی رقاص شد / عاشق ببزم خاص شد، معشوق کردار آمده
بلبل ز یکسو از شعف ، دارد نوای چنگ و دف/ لحن چکاوک یک طرف ،با صوت مزمار آمده
صوفیست کافکند از صفا، سجاده بر روی هوا / یا پاره ابری پرنوا، باالی کهسار آمده
آتش فشان برق از هوا، چون تیغ اهل نینوا/ شیر مشرق را لوا ،هر دم نگون سار امده
آواز رعد است آنچنان ، زهره شکاف و جانستان / یا شیرحق نعره زنان، در رزم کفار آمده
آن ناوک شصت خدا ،شیر زبر دست خدا/ ساقی سرمست خدا، کش ما سوی عار آمده
شاهنشه عالم علی ، بخشنده خاتم علی / فخر نبی آدم علی، کز بدو ساالر آمده
هم اول او هم اخر او، هم باطن او هم ظاهر او / هم غایب او هم حاضر او، بر جمله اطوار آمده
رایت فراز تیغ زن ، مرحب کش حارث شکن / خندق جه و خیبر شکن، کش نعت کرار آمده
جوالن گر دشت احد، خون ریز عمروعبدود / بس جان کشید از کالبد، تا غیر فرار آمده
یک مدح او بی چند و چون، السابقون السابقون /یک هجو ان خصم زبون، النار للعار آمده
سلمان مسلمان از دمش ،بوذر یکی رشح از یمش/ قربان خاک و مقدمش، مقداد و عمار آمده
در راه آن فخر عرب، بردار شد با صد طرب/ چید از لبش تا یک رطب، میثم که تمار آمده
شاه غضنفر فر علی، ضرغام اژدر در علی/ قمقام موج آور علی ، صمصام پیکار آمده
دیبای تقوی بر تنش ، برد ورع پیراهنش /جام ضمیر روشنش ، مشکوه انوار آمده
قول سلونی ورد او، روح االمین شاگرد او /پروانه وش بر گرد، او میکال طیار آمده
هر ساعت اندر محضری، بگشوده از دانش دری/ نا برده بر زانو سری ، کشاف اسرار آمده
گاه سخن گوهر فشان ، وز خم غیبی می کشان /نهج البالغه یک نشان، زان لعل دربار آمده
ذو اجنحه در دام او، کروبیان خدام او /پیغمبران از جام او، سرمست دیدار آمده
یک کامش از روی زمین، تا بام چرخ هفتمین/ پیش ره عرش برین، چون کوچه بازار آمده
آسوده خاک نجف ، فخر سلف ذخر سلف/ کش با صد انعام تحف، پیغام جبار آمده
موالی من آقای من ، در ببین ورای من/ کز طبع شور افزای من، مطلع سوم بار آمده
نی نی چه میگویم بهل، پیش از ازل ان پاک دل/ در بزم غیبی متصل ،فاش و زبان دار آمده
دلقش بر تن سالیان ، لیفی ز خرما بر میان/ پیش پرند و پرنیان، کم وزن و مقدار آمده
قوتش یکی قرص جوین، نا بیخته گشته عجین/ گل شکر و شهدانگبین، در ذوق او خار آمده
در مدح شاه دادگر، روید ز طبعم نی شکر /طوطی ز خوزستان مگر، شکر بمنقار آمده
نی نی هنرور شاعری، فاضل حکیمی ماهری/ گاه تکلم ساحری، درخطه الر آمده
از قابلیت عاریم، اما به مدحش جاریم /در نعمت او پنداریم ،روح القدس یار آمده
صحبت زهی شیرین لبی، در مدحت نفس نبی /غره مشو کش در نبی، اوصاف بسیار آمده
گستاخی از حد میبری، باالتر از خود میپری/ آسان مدان مدحتگری، کاین کار دشوار آمده
در سفتی اکنون ختم کن ،بر خود درود و شحتم کن/ اعدای او را شتم کن، کاعداش غدار آمده
حمد خدای آسمان ،کین نامه عالی بیان/ ز اعجاز ان فخر زمان، چون در شهوار آمده
روزی که خیزد ماجرا ، پرسند ازچون وچرا/ این یک قصیده بس مرا، از جمله اشعار امده
تا نار سوزد خار خس، تا باد خیزد خوش نفس/ تا آب نالد چون خرس، تا خاک ستار آمده
بادت هوا خواه دری، با ابروی افسری /جای عدوت از گمرهی فی افسل النار امده
تهیه وباز نویسی: شیخ ابوالفضل طلبه مدرسه علمیه حضرت علی بن ابی الطالب(ع) لارستان و زهرا قنبری، دانشگاه آزاد اسالمی لارستان
ف ۱۱۰
خدا رحمت کند صحبت. بیرمی را ایشان از اهالی. دار المومنین بیرم است
بیرم ولار یکی است .جدای از هم نیستند. سلام بر شاه زندو و درود بر اهالی محترم بیرم
کاش اقدامی می شد که حداقل مدحان شهر در هنگام مداحی از این نمونه اشعار که بسیار پر مغز و پر معتی است استفاده می کردند و با این کار معرفی پنین شاعرانی توانا وزیر دست صورت می گرفت و مردم هم به انها فخر می کردند وهویت بالای خود را قدر می دانستند.تشکر از تهیه کنندگان و میلاد که انتشار داده است
سلام.کاش اقدامی می شد که حداقل مدحان شهر در هنگام مداحی از این نمونه اشعار که بسیار پر مغز و پر معتی است استفاده می کردند و با این کار معرفی پنین شاعرانی توانا وزیر دست صورت می گرفت و مردم هم به انها فخر می کردند وهویت بالای خود را قدر می دانستند.تشکر از تهیه کنندگان و میلاد که انتشار داده است
لطفا در تایپ دقت کنید.حیف است که چنین شعری غلط تایپی داشته باشد