
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: اعمال حج تمام شده بود. مردم به خانهها رفته بودند. آخر شب بود؛ ساعت دوی نیمه شب. مسجد الحرام خلوت شده بود. رفته بودم…
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: اعمال حج تمام شده بود. مردم به خانهها رفته بودند. آخر شب بود؛ ساعت دوی نیمه شب. مسجد الحرام خلوت شده بود. رفته بودم در آن خلوت قدری بنشینم. قصد عبادت نداشتم؛ میخواستم بنشینم و تماشا کنم؛ آسمان را، زمین را، کعبه را، مردم را. یک وقت دیدم خانمی در چند قدمی من در همان حریم، رو به کعبه نشسته است. دستش را به طرف کعبه کرد و رو به من گفت: این را میبینی؟ یعنی نعوذ بالله خدا را.
آدم وقتی عقده دارد مجاز است تشر بزند. گفت: این را میبینی؟ از بچگی تا به حال یک حاجت مرا بر نیاورده است. با خدا دعوا داشت، منتها بنده را امین خودش قرار داد. لطف کرد. هم خدا به من لطف کرد و هم آن خانم که مرا مورد خطاب قرار داد. یعنی شکوه خدا را – نعوذ بالله – پیش عبد و بنده خدا میبرد.
گفت: این را میبینی؟ تا به حال یک حاجت مرا نداده است. گفتم: چطور؟ گفت: چهار ساله بودم مادرم را گرفت. هشت ساله شدم پدرم را گرفت. از شوهر هم خیری ندیدم. رزق را هم دو روز فراوان می کند و یک روز کم و همین طور گفت: خیلی هم روان بود و فهمش هم نسبتاً بد نبود.
از اول شب در مسجد الحرام تنها نشسته بود و اینها برایش عقده شده بود و به هم گره خورده بود. آن گرهها که عقده می شود قشنگ است. چه خوب است آدم عقدهاش را نزد خدا باز کند. وقتی عقده را پیش خدا باز میکند خیلی قشنگ و شیرین است. ان شاء الله که شما عقده نداشته باشی و همه را باز کرده باشی. اگر یک وقت پیدا شد پیش خدا باز کن.
خلاصه انگار طلبکار بوده است. گفتم: سفر اول شماست؟ گفت: نه سفر چهارم. وقتی گفت: سفر چهارم، گفتم:خیلی رو داری! چون در تهران آدمی هست که چهار مادر و چهار پدر دارد؛ پدر و مادر خودش، پدر و مادر پدرش، پدر و مادر مادرش و پدر و مادر زنش که اینها هم پدر و مادر هستند، چقدر هم ثروت دارد، هیچ گرسنگی هم نخورده است، ولی هنوز مسجد الحرام نیامده است. شما چهار سفر آمدهای، این جا نشستهای، با خدای خودت عبادت کردهای، بدنت هم ما شاء الله صحیح و سالم است.
دیدم با آن گریهای که داشت الان است که لبخند او را میگیرد. بلند شد و به طواف رفت. ما هم گفتیم: الحمدالله، الهی شکر و بلند شدیم به منزل رفتیم. کسی که تنها به قاضی میرود و طلبکار میشود این طور است.
کتاب طوبی محبت – ص 172
مجالس حاج محمد اسماعیل دولابی
اخبار ویژه : دانشگاهها و مدارس فارس، فردا مجازی شد
اخبار ویژه : توسعه همکاریهای هلدینگ پتروشیمی خلیج فارس و بانک قرضالحسنه مهر ایران
دستهبندی نشده : خانهای کوچک با ۵۷ دختر در لار
اخبار ویژه : تئاتر لارستان، روزی روزگاری…/گفتوگو با خالد اسلوب؛ بازیگر و کارگردان پیشکسوت تئاتر لارستان
اخبار ویژه : تصاویر| بازگشایی آزمایشی ۱۰ کیلومتر از باند دوم محور لار–بندرعباس
اخبار ویژه : هماندیشی در دانشکده علوم پزشکی گراش برای دانشگاه شدن
اجتماعی : یک فوتی و سه مصدوم در تصادف زنجیرهای جاده لار به بندرعباس
اخبار ویژه : سفر مشترک و بیسابقه سه نماینده جنوب فارس و غرب هرمزگان از منطقه ویژه پارسیان و لامرد
اجتماعی : تصاویر| مراسم نماز طلب باران در لار(۲)
اجتماعی : تصاویر| دعا برای باران در لار
اخبار ویژه : کسب نشان طلای مسابقات کشتی آزاد دانشجویان کشور توسط کشتی گیر لارستانی
اخبار ویژه : ایران در گروه «چالش و شگفتی»؛ معرفی حریفان تیم ملی در جام جهانی ۲۰۲۶
اجتماعی : لار آماده پیوستن به شبکه شهرهای خلاق یونسکو است
اجتماعی : تصاویر|مانور زلزله در لارستان
اخبار ویژه : مصاحبه با رقیه ارشادی؛ هنرمندی که تئاتر را علمی میفهمد و علمی آموزش میدهد
اخبار ویژه : سرپرست جدید آموزش و پرورش شهرستان جویم منصوب شد
اخبار ویژه : تجلیل از بانوی لارستانی در کردستان
اجتماعی : ماجرای تصاویر منتشر شده از شکار در لارستان چه بود
اخبار ویژه : چهار دهه مطالبهگری برای اتصال لار به شبکه ریلی کشور
اخبار ویژه : سفر شهردار لار به دبی
اخبار ویژه : تئاتر لارستان؛ روزی روزگاری| یعقوب رستگار لاری، نامی آشنا برای بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر لارستان
اخبار ویژه : اقامه نماز طلب باران در شهرستان خنج
اخبار ویژه : رئیس جدید اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی لارستان منصوب شد
اخبار ویژه : مسیر پروازی لار–شارجه–لندن فعال شد
اخبار ویژه : «وقف» از هاروارد تا لارستان
اخبار ویژه : درباره خط انتقال آب از خلیج فارس به استان فارس چه میدانید؟!
اجتماعی : مشکلات مربوط به پروژههای خیرساز، حل شود
اخبار ویژه : پیشنهاد ناحیهبندی شهرداری لار به دو حوزه مستقل
اجتماعی : تصاویر|نشست مشترک دانشگاه علوم پزشکی شیراز و لارستان
اجتماعی : معرفی نان سنتی محلی لارستان(تپ تپی) در جشنواره ملی نان کشور