دایره ابجد ٢٨ حرف است که در زبان فارسی و عربی مورد استفاده قرار می گیرد. اگر بخواهیم آن حروف را بنویسیم به هر ترتیبی می توان نوشت ، لکن…
دایره ابجد ٢٨ حرف است که در زبان فارسی و عربی مورد استفاده قرار می گیرد. اگر بخواهیم آن حروف را بنویسیم به هر ترتیبی می توان نوشت ، لکن برای آن حروف دایره هایی مرتب نموده اند و هر کدام از آن ها را اسمی گذارده اند.
مثلا دایره ( ابتث ) به این ترتیب :
ا ب ت ث ج ح خ د ذ ر ز س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک ل م ن و ه ی
همین طور دایره ای دیگر که آن را ” ابجد ” می گویند :
ا ب ج د – ه و ز – ح ط ی – ک ل م ن – س ع ف ص – ق ر ش ت – ث خ ذ – ض ظ غ
حروف بالا را هشت قسمت کرده اند و هر قسمت را یک کلمه قرار داده اند به این ترتیب:
اَبجَد – هَوّز – حُطّی – کَلمِن – سَعفَص – قَرِشَت – ثَخِّذ – ضَظِغ
بعضی این هشت اسم را اسم هشت مَلَک گفته اند ،
بعضی گفته اند که اینها اسم هشا پسر سلطانی بوده است ،
برای آگاهی از نقل قول ها ( کتاب جزوات میرداماد )
حدیث نبوی :
” تَعَلَّموا اَباجاد وَ تَفسیرُها “
اعداد روح اند و حروف قالب آن هاست. بنابراین معلوم می شود که ابجد بسیار قدیمی است و متعلق به عالم بالا دارد ، برای هر حرفی عددی معین شده است و آن حساب را ابجد ( جُمَل ) می گویند.
ا (١) ،ب(٢) ،ج(٣) ،د(۴) ،ه(۵) ،و(۶) ،ز(٧) ،ح(٨) ،ط(٩) ،ی(١٠)
ک(٢٠) ،ل(٣٠) ،م(۴٠) ،ن(۵٠) ،س(۶٠) ،ع(٧٠) ،ف(٨٠ ) ،ص(٩٠)
ق(١٠٠) ،ر(٢٠٠) ،ش(٣٠٠) ،ت(۴٠٠) ،ث(۵٠٠) ،خ(۶٠٠) ،ذ(٧٠٠) ،ض(٨٠٠) ،ظ(٩٠٠) ،غ(١٠٠٠)
قواعد :
برای گرفتن اعداد حروف بهتر است که جمله ای را که می خواهند عدد بگیرند
١- آنطور که تلفظ می شود ، به طور جداگانه و مقطّع بنویسید
٢- اعداد آن ها را جمع کنید.
مثال : ( حَسَن ) = ح س ن = ٨ + ۶٠ + ۵٠ = ١١٨
و به همین ترتیب همه ٨ ۶٠ ۵٠ را باید عدد گرفت.
گاهی در حروف حرفی مشدّد می باشد ، مثل ( محمّد ) که ” میم ” در این اسم مشدّد است. چون در نوشتن یک حرف نوشته شده است و دو حرف در تلفظ است از همین رو یک حرف به حساب می آید ، نه دو حرف! پس عدد محمد ؛ ٩٢ است ، نه ١٣٢!
و همچنین است حروفی که اشباع شده باشند ، مثلا :
سوره مبارکه نور آیه ٩ : ( یَدرَوا ) که در تلفظ دو ” واو ” است و در نوشتن یکی
سوره مبارکه نحل آیه ۶١ : ( اَلَّذینَ اصطَفَی الله ) در اینجا ، الف اشباع شده است و در تلفظ دو الف معلوم می شود ولی در حساب عدد یک الف محسوب خواهد شد.
بعضی موارد ” نون ” غیبی در جمله می باشد. مثلا :
سوره مبارکه سباء آیه ۶١ : ( بَعضُهُم اِلی بَعضنِ القول )
سوره مبارکه صافات آیه ٧ : ( بزینـةنِ الکَواکِب )
این قسم ” نون ” ها ، عدد ندارند و محسوب نمی شوند.
حمزه هایی که در آخر کامات عربی می باشند مثلا :
( مَن یَشاءُ )
( اَولیاءَ الله )
که همزه بعد از الف است ، در
( یَوءُدُهُ )
که همزه بین ” واو ” و ” دال ” است ، یک عدد به حساب می آید و در بعضی موارد چون تلفظ نمی شود و بر صفحه نوشته نمی شود ، به حساب نمی آید مانند :
انبیا ، اولیا ، اصفیا ، اشقیا ، ازکیا
در بعضی موارد همزه نوشته شده ، ولی تلفظ نمی گردد که به آن همزه مضاف گفته می شود. مثل :
همزه های بالای این کلمات که در اینجا به صورت ” ی ” نمایش داده می شوند :
مایه ی دانش ، قدوه ی تکوین ، وسیله ی نجات ، زبده ی انام
که علامت ربط کلمه ی اول به کلمه ی دوم است و عدد ندارد.
بین حروف هم مانند سایر اشیاء ؛
رابطه ، تناسب ، اُنس ، محبت
وجود دارد. ( موسی / سینا ) که اگر این دو را تجزیه کرده در دو سطر بنویسیم ، بعد بینشان خطی به نشانه ی تقارن رسم کنیم ، باز در دو طرف خط تقارن ، این دو اسم پیدا می شوند.