مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: وقتی فرزندتان به شما احتیاج دارد شما از اعضاء و جوارحش احتیاج او را میفهمید. خدای مهربان، چه بندگانش بازگو کنند چه نکنند، دستها…
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: وقتی فرزندتان به شما احتیاج دارد شما از اعضاء و جوارحش احتیاج او را میفهمید. خدای مهربان، چه بندگانش بازگو کنند چه نکنند، دستها را بالا بگیرند یا نگیرند، به احتیاجات خلقش عالم است. لذا تا دست بندگان بالا میرود، یعنی خدایا بده، دعاها مستجاب است. امیدوارم انشاء الله خودتان هم درک کنید که مستجاب است. وقتی انسان بداند دعایش مستجاب است، راحت میشود. اگر کسی حاجت شما را برآورده کند چه میکنید؟
حاجت بزرگتری را طلب میکنید زیرا میدانید که میدهد. وقتی که کسی در جیبش را برای انسان باز میکند آیا انسان چانه میزند؟ ما که نمیتوانیم شغلمان را کنار بگذاریم. معصومین(ع) هم اینگونه بودهاند، چه برسد به ما. هر چه خدا در را بیشتر باز میکرد آنان هم بیشتر مطالبه میکردند. خدا هم میخواست در را برای آنان بیشتر باز کند تا اشتیاق آنان بیشتر شود. وقتی خداوند برای بندگانش دری را باز کند بندگان رویشان باز میشود مرتباً مسئلت میکنند، او هم میدهد و میدهد.
هرچه را هم که نمیدهد، میخواهد بندگان را ادب کند تا قشنگ حرف بزنند، تا درخواستشان را بالاتر ببرند و کوتاه نخواهند. لذا بعضی از بندگان بعد از مدّتی که دعایشان مستجاب نمیشود، سکوت میکنند، آنگاه دعایشان را اجابت میکند. میگوید خدایا من سکوت کردم تو چیزهای بزرگتری به من دادی! از وقتی که سکوت کردم، چیزهای قیمتی به من میدهی.
لذا انبیاء کمتر دعا میکردند و دستهایشان را پایین میگرفتند. آنها اغلب برای خلق دعا میکردند. برای خودشان دعا نمیکردند. بیشتر ادب میکردند. اساساً وقتی خلق خدا چیزی میگرفتند، همهاش عطای خدا به آنان بود. الان هم همینطور است. روح ما و جسم ما را دارند غذا میدهند، ما هم نقشه میکشیم که از خدا بیشتر درآوریم. همین مجلس که در آن نشستهایم برای این است. مجلسمان برای این است که با چه نقشهای میتوانیم بیشتر از خدا درآوریم. یک خورده مجلسمان ضد خداست. آیا نیست؟ میخواهیم کودتا کنیم تقریباً، تا یکیمان بهشت را بلند کند، دیگری جهنّم را بلند کند، همهاش در پی بلند کردن هستیم.
کتاب طوبای محبّت جلد دوم – ص ۱۰۰
مجالس حاج محمّد اسماعیل دولابی