لاري لاتين فارسي فَرخَنَدَه Farkhanada در تفريح و خوشگذراني بودن شُوَك شُوَك Shovak shovak اضطراب – وقتي كه دل در اضطراب و ناراحتي باشد لَپَكشار Lappakshar ريخت و پاش كردن…
لاري |
لاتين |
فارسي |
فَرخَنَدَه |
Farkhanada |
در تفريح و خوشگذراني بودن |
شُوَك شُوَك |
Shovak shovak |
اضطراب – وقتي كه دل در اضطراب و ناراحتي باشد |
لَپَكشار |
Lappakshar |
ريخت و پاش كردن وسايل و لگد كردن و ضايع كردن آنها |
مافِرِنگ |
Mafereng |
تودماغي صحبت كردن |
سَيْل |
Saolle |
به معني ديدن – بيشتر براي ديدن عروس خانمها كاربرد داشته كه مردم از عصر تا شب زفاف براي ديدن او به خانه عروس ميرفتند |
تي سُتَه |
Tisutta |
هيزم يا چوب نيم سوختهاي كه آتش آن را سياه كرده باشد. تشبيهي براي افراد سياه چرده و يا سبزه تند كه ميگويند: مثل تي سته سياه است |
مِلِوك مِلِكو |
melukmelukku |
يواش يواش – به آرامي |
چيل و ويل |
Chill o vill |
از فاصلهها و كنارههاي بدن |