كاه گَنَه اَباد مَدِهخاطرات تلخ گذشته را يادآوري كردن. *** پا مَز وَر بو وانا چِلّه مَز كَمو واناتكبر و افاده به خرج دادن. *** اَز كاه…
كاه گَنَه اَباد مَدِه
خاطرات تلخ گذشته را يادآوري كردن.
***
پا مَز وَر بو وانا چِلّه مَز كَمو وانا
تكبر و افاده به خرج دادن.
***
اَز كاه ماشَك سبكتر بوئِس
آبرويش رفت.
***
سِر دَس گيرُم مَبَش
مانع كارم مباش
***
اَبو وَيس، چَش زير بُكُن
هنگام دعوا جاي سلام و عليك را باقي بگذار.
***
دُز وَ پَرمَه اَگِره
كاري را دزدكي انجام دادن.
***
مَزِرِ چَش وا اِشكَه
موضوع را به رخش كشيدم.
***
نِه شَه خورِم نِه شَلونِم
كاري به كارش ندارم.
***
گربَه اَپلاس مَواگَردَن
صريح و روشن منظورت را بيان كن.
***
نارِ تَئر و شيري مَز مَبي
اينقدر خط و نشان برايم نكش.
***
اُدائي كه پَسِ پَيِ مَه واسي
منتظر است كه عيب و ايراد از من بگيرد و به ديگران بگويد.
***
دُش تا صُبح پا مَه لِياف كَشي
ديشب تا صبح از فكر و خيال و ناراحتي خوابم نبرد.
***
گُش، شَلوئه مِخِه
منتظر است كه من چيزي بگويم تا فتنهاي به پا كند منتظر بهانهاي است تا به دستش بدهم.
***
مَه دومَن كَفَنُم بَسِّه
حرفهاي بدي كه به من زدي تا قيامت به ياد دارم.
***
خِشت بيست و چهارتا مَلو اُنِسِن، مَز ياد ناچو
حرفهاي بدت را تا به هنگام در گور خوابيدن به ياد دارم.
***
اَدَنِه، ولي شَزْوَر اَواشَخِه
خود را به نفهمي زدن.
***
تُوَتْ، گَرمِه
از عاقبت كار خبر نداري.