بيبي ۶-۷ ماهي است كه با نبيره دخترياش سرگرم است و مرتب براي اين كوچولوي نازنين وقت ميذاره و براش متَل،لالايي و شعر ميخونه و شادي و شوق خودشو به…
بيبي ۶-۷ ماهي است كه با نبيره دخترياش سرگرم است و مرتب براي اين كوچولوي نازنين وقت ميذاره و براش متَل،لالايي و شعر ميخونه و شادي و شوق خودشو به اين طريق نشون ميده و ابراز ميكنه. بيبي ميگه خدا هر كسي رو دوست داره به اون «پسر» ميده و هركسي رو كه بيشتر دوست داره بهش «دختر» عطا ميكنه. باز ميگه «دُت اول رحمته پُسِ اول نعمته» و مي بينيم كه توي خانواده بيبي تعداد دخترها بيشتر از پسرهاس و معلومه كه خدا بيبي رو خيلي دوس داشته! بيبي ميگه به اشعار و متلها توجه كن تا بدوني كه بيشتر اشعار هم براي دخترهامون سروديم و شادي و خوشحاليمون رو به اين صورت نشون داديم. بيبي درست ميگه، اگه يادتون باشه در چندين شماره قبل نيز از متلها و اشعاري كه بيبي براي نوزادان دختر ميخونه نوشتيم و در اين شماره نيز يكي از اشعار معروف و شنيدني دخترونه رو براتون مينويسيم و منتظر اشعاري از اين قبيل هستيم تا شما خواننده عزيز نيز كه در خانوادههاتون (چه شهر چه روستا) خونده ميشه و شنيدين برامون بفرستين تا به نام خودتون به خوانندههاي ديگه تقديم كنيم.
دُتُم دُتِ دُتينَه
دتم دت دتينه
نَرُك شَوي و گِزينه
دتم دُتِ دتينه
دتُم ماهَك شَه سينه
دتم دت دتينه
دتم به از پُسيِه
دتُمْ نارُ و دتم بِهْ
دتم نادئم و صد ده
دتم نار و دتم به
دتم سَروِ دَمِ دِه
دتم يار و دتم يار
دتم همدم وغمخوار
دتم چُنِ گلْ اَنارِه
پول جهاز مُباره
موهاش پرِ كلاغه
شه پا ميل و دِراغه
چشُشْ تنگ و لَبُش قندْ
دل صد پُس، اَكُن بند
دتم زيادي نيسي
مونه پس عاموش اِسي
شه زر،شه زور، نادَئم
شه راه دور، نادَئم
شه مرد پير نادئم
شه دسّ شير، نادَئم
اَراه دور، خَسّه ابو
امرد پير، بيوه اَبو
شه كسي اَدَئم كه خُش بگو
شوي غريب يا خودي بو
فعلا دُتُم كه درس اُشِه
فكر كتاب و مَشقاُشه
اپُسياي لاري بگو
دُتِ مَه وادكتر اَبو
مگو بِچُم دُتيِه
دتم به از پُسيه
*)ترجمه بيت به بيت اين اشعار
دخترم، دختر دختران است
دخترم، نرك طلا و گزينه (جزء جهيزيه دخترهاست)ميخواهد
دخترم، دختر دختران است
دخترم ماهك طلا به گردنش مياندازم
دخترم دختر دختران است
دخترم، بهتر از پسر است
دخترم مثل انار و بِهْ است
دخترم با صدتا دِه عوض نميكنم
دخترم مثل انار و به است
دخترم سَرو جلو دِه است
دخترم يار و دخترم يار است
دخترم همدم و غمخوار است
دخترم مثل گل انار است
پول براي جهيزيهاش نيز آماده است
موهايش مثل پرِ كلاغ سياه است
به پاهايش ميل و زنگوله طلا است
چشمش تنگ و لبهايش چون قند شيرين است
صدتا پسر را پاي بند خود ميكند (دل از پسرها ميبرد)
دخترم زيادي نيست
به نام پسر عمويش است
(براي ازدواجش) با زر و زور عوضش نميكنم (يعني به پولدار و زورمند نميدهم)
اورا به راه دور و به غريبه نميدهم
او را به مرد پير نميدهم
او را به دست شير و قدرتمند نميدهم
چون راه دور، او را خسته ميكند
مرد پير، او را بيوه ميكند
او را به كسي ميدهم كه خودش مايل باشد
چه غريبه لاري چه از اقوام باشد
فعلا كه دخترم مشغول درس خواندن است
و به فكر كتاب و تكاليفش است
به پسرهاي لاري بگو
كه دختر من دكتر خواهد شد و كمتر از پسر نيست
حالا نگو بچهام، دختر است
دخترم بهتر از پسر است
بيبي ميگه: شما چه ميگوييد؟!