امروز قرار بود بيبي رو ببرم چشم پزشكي تا از چشاش معاينهاي به عمل بياد و بيبي هم دِلنهاده بشه آخه چند روزي بود كه بيبي ميگفت: «تَهِ چَشُم گُل…
امروز قرار بود بيبي رو ببرم چشم پزشكي تا از چشاش معاينهاي به عمل بياد و بيبي هم دِلنهاده بشه آخه چند روزي بود كه بيبي ميگفت: «تَهِ چَشُم گُل گُل اَبِسّايي» (يعني چشمام تكه تكه ميبيند) نوبت بيبي آخرهاي وقت يعني نزديكيهاي غروب بود و تا اون وقت اصلا طاقت نداشت كه منتظر بشه. چون بيبي براي رفتن به هر جايي عادت داشت از چندين ساعت قبل آماده بشه و زودتر از موعد مقرر سر قرار حاضر بود. براي اين كه اونو تا ۲ ساعتي كه به نوبتش مونده بود به طريقي، سرگرم كنم گفتم بيبي خوبه كه داري همه چيز رو گل ميبيني! و بيبي كه حرف من بهونهاي به دستش داد تا سر صحبت برام باز كنه گفت: توي زبون لاري و اصطلاحات و كناياتي كه به كار ميبريم هميشه (گل) واژه خوب و زيبا و خوشبويي نيست.
گفتم: چطور؟ و بيبي گفت: توجه كن به اين اصطلاحات تا متوجه بشي كه اين گلها بوييدني نيستن و ما در طول روز ممكنه چند بار اونارو مورد استفاده قرار بديم.
*)گل گوش:
گوشوارهاي كه به گوش ميچسبد.
*)گل گوشت:
تكههاي بريده شده ازگوشت
*)گُل مالَك:
غلتيدن، غلت زدن بچه
*)گلَكو:
دكمه پيراهن – دكمه قابلمهاي
*)تا گلِ صبح:
تا هنگام طلوع آفتاب (درجمله «تا گل صبح مَخَو نِچو» يعني ديشب تا صبح نخوابيدم.
*)مَه گل نا، مَز گلاب واسه:
(اصطلاحي است) در مراقبت و نگهداري از كسي، سنگ تمام گذاشتن و با بهترين چيزها از او پذيرايي كردن.
*)تَنُت گل مرگ بِزن
(نفريني است) يعني اين كه روي تنت لكههاي سياه مرگ پيدا شود.
*)گل و گل اگَردِه:
يعني كسي كه هر روز و هر لحظه، رنگ و مدل لباس و سر و وضع خود را تغيير ميدهد.
*)دلُم گل اُشزَت
وقتي كسي گرسنه باشد و چاي بنوشد و دل ضعفه و دل ريسه به او دست دهد.
*)گل اُشزَته:
وقتي كه قسمتي از ميوة سيب يا پرتقال، انار و امثال آن خراب شود گويند گل زده است.
*)گل صد باغ و ميوه صد درخت اَجا دارِه:
(اصطلاحي است) براي مردي كه وقتي از سر كار يا از سفر به خانه برميگردد، چيزهاي رنگ به رنگ و خوردنيهاي متنوع براي همسرش ميآورد.
*)گل اواگِرتايي:
اشاره به اين نكته است كه فلاني كار برجسته و مهمي را انجام ميدهد.
*)هركه گل اَپاشه، اَلوئه خوش اَپاشه:
هر كسي ك به ديگري محبت و خوبي كرد، انگار به خودش خوبي و محبت كرده.
*)اِم چه گُلي شَه سِرِ مه زَته كه اَنَه، گُمپَك مَسِرَه بِزِن:
از اولي هيچ خيري نديدهام كه انتظار داشته باشم از دومي خير و خوبي ببينم.
يعني هر دو اينها اهل خوبي كردن نيستند.