بيجي (گنجشك)در ادبيات شفاهي هر جامعه اين موارد نشان دهنده عميقترين انديشهها، احساسات و واقعيات آن جامعه است و در جامعه ما لارستان نيز با توجه به اين كه تحقيقات…
بيجي (گنجشك)
در ادبيات شفاهي هر جامعه اين موارد نشان دهنده عميقترين انديشهها، احساسات و واقعيات آن جامعه است و در جامعه ما لارستان نيز با توجه به اين كه تحقيقات كمي در اين زمينه انجام گرفته خوب است جووناي باذوق و اهل فن، در پژوهشهاي موضوعي خود، اين گونه موارد را نيز جزءموضوعات تحقيق قرار دهند.
و اينك «بيجي»
دوتا پاي بيجي هَم اُشناشا از يَك واكُن!
دو پاي گنجشك هم نميتواند از هم باز كند.
… به كسي كه از عهده يك كار جزئي و آسان برنيايد، گفته ميشود.
***
صدتا بيجي، يَك مَهْاِ جيغ و واغُش صَد مَهاِ!
صدتا گنجشك يك من است سروصدايش صد من است.
… در فارسي معادل آن، طبل توخالي است.
***
چُنِ بجِنِ دُم كَندَهاِ (كنايه است)
مثل گنجشكي است كه دمش را بريدهاند.
… وقتي كه خانمها موهايشان را طوري كوتاه كنند كه پشت گردنشان پيدا باشد يعني مدل پسرانه كوتاه كنند، اين اصطلاح در موردشان به كار ميبرند.
***
بِيجي، چُدِه!
گنجشك چُدْ است.
… يعني گنجشك يهودي است.
***
شو بيجي گُتْ چوئه پاتْ لاغَرِه؟ اُشْگُتْ مامونِه شومْ، عَمهمِه!
به گنجشك گفتند چرا پايت لاغر است؟ گفت: مادرشوهرم، عمهام است.
…. وقتي كه عروسان خانواده از مادرشوهران خود كه نسبت فاميلي نزديك با آنها دارند (مثلا عمه،خاله،زن عمو و…)ناراحتي و سركوفت بشنوند و باعث اذيت و آزار آنها شوند اين ضربالمثل به كار ميرود.
يعني از خودي و خويش نزديك انتظار اذيت و آزار ندارند.
***
بيجي چيرْچيرْ (اصطلاحي است)
… يعني هنگامي كه گنجشكان شروع به سر و صدا و جيك جيك ميكنند قبل از طلوع آفتاب صبح و بعد از غروب آفتاب كه بيشتر منظور قبل از طلوع صبح است كه مبناي زماني است.
***
مِثل بيجي،وَ حَلقْ آويزوئِه!
يعني مثل گنجشك به وسيله نوكش آويزان است.
… در مورد مردي كه بسيار پرتلاش و پركار است و براي راحتي و رفاه زن و فرزندش، خود را به هر كاري واميدارد گفته ميشود.
به طعنه به مرداني گفته ميشود كه فقط به كار فكر ميكنند و به فكر سلامتي خودشان نيستند.