یکشنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۲:۰۰
::آخرین مطلب 7 دقیقه پیش | افراد آنلاین: ...

چند نمونه از اصطلاحات و كنايات لاري(5)

مَه خِرِنجي واگِشتهمنتظر است كه خشم و عصبانيت خود را نسبت به من نشان دهد.*** گيزير اُشّبارِهسخت بهانه‌گير شده (ماه گرفتگي را گزير گويند)*** اَخو واچوخجل و شرمنده شد، از…

مَه خِرِنجي واگِشته
منتظر است كه خشم و عصبانيت خود را نسبت به من نشان دهد.
***
گيزير اُشّبارِه
سخت بهانه‌گير شده (ماه گرفتگي را گزير گويند)
***
اَخو واچو
خجل و شرمنده شد، از خجالت آب شد.
***
سِرَم اَلَمبير مَدِه
مرا سرندوان (كسي را از سر خود واكردن و به دنبال كار ديگر فرستادن)
***
لُنجْ اَشوابِسّه
لبهايش از ناراحتي آويزان است.
***
چَه كَه پَري‌اِ
هاج و واج است
***
چَشُشْ واگالَه كَته
پاي چشمش گود افتاده
***
تَپَّه و لَپّه‌اِ گُپُشْ واجا كَته
گونه‌هايش به دليل لاغر شدن گود و تو رفته شده.
***
اَكُ  وَكُش چِدِه
بي‌حال و مريض احوال است.
***
نالَنْدَه حال
بي‌حال و بي جان
***
هيمَه گِزه
بي‌دوام است (كنايه از بداصل بودن كسي است)
***
عقرَب شَه پِشَنو!
كسي كه اخمو است و چهرة درهمش خشمگيني او را نشان دهد.
***
درويش شوقي‌اِ
در كارهايش بي‌ثبات است. (دم دمي مزاج است)

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نظر سنجی
آخرین اخبار پربازدیدترین