بيبي هفته آخر ماه شعبان رو به خريد مواد براي بالاتُوه مثل گل اِسك، كنجد و مواد حلوا و يغدر مثل نشاسته، آرد برنج، هِل، مغز پسته ، مغز گردو…
بيبي هفته آخر ماه شعبان رو به خريد مواد براي بالاتُوه مثل گل اِسك، كنجد و مواد حلوا و يغدر مثل نشاسته، آرد برنج، هِل، مغز پسته ، مغز گردو و بادام و گلاب، نظافت و شستشوي فرشها، ظرف ها بخصوص (حلواسَزي و تُوه، كَلِنگ مهوه، خو، دَوري و ديس، بشقاب و…) اختصاص ميده.
بيبي با اون اعتقادات مذهبي و تعصب خاصي كه روي سنتها و آداب و رسوم مخصوص اين ماه داره رمضان را هر سال بهتر از سال قبل برنامهريزي ميكنه.
با وجودي كه بردن رمضوني نوهها و نتيجههاش را سر موعد و به وقت خودش انجام داده، اما دلش خوش به اين كه باز سالي بشه و ماهي برسه تا رسم و رسوم آن ماه رو به جا بياره.
ديگه رمضوني بردن جاي خودش داره.
بيبي ميگه: دُت و خوب و بد اَخونه شوش،جوئتره. يك تكه اسباب شَه كم واكُنِش بهتره تا خوب و بد كَم بُكُنش.
البته وقتي كه چيزي رو براي نوعروسها و تازه دامادها ميبره هم به اندازه يك رمضوني يا نوروزي كامل ميبره، آخه بيبي چَشُش گَپه و بُري (خيلي) با سخاوته، چَئه كم، شَه چَش نِدا! چه، چي شَز بَر بيارِن، چه اَدر ببُوئه بايد خيلي بو كه «اُشْبِشا بابَش بكُن» (كه بتونه بين مردم تقسيم كنه)
قدح و دوري قلم طلايي بيبي، فقط سالي چند بار از توي صندوق واتِر كُروپ بيبي بيرون ميآد اونَم براي رفتن به خونه نوعروسها و تازه دامادهاي نوههاي دختري يا پسري بيبي.
عقيده بيبي اينه كه حلوا و يغدر بايد هم، رنگ و هم ظرف قشنگي داشته باشه و ميگه حلوا به رنگش و به ظرفش ميتوان خورد.
يعني رنگ و ظرف به حلوا هم زيبايي و هم لذت خوردن ميده.
اولين روز ماه رمضان اكثر بچهها، نوه ها و نتيجههاي بيبي، با دست پخت بيبي افطار ميكنن.
شُلشُلو، بالا تُوه، حلواي مقراضي، يغدر و فالوده سنتي كه بوي عرق نسترن اون، شامه و ذائقه رو تحريك ميكنه روي سفرههاشون است.
بيبي ميدونه اگه چيزي رو براي دخترها و پسرهاش ميبره، اونا هم اون چيزها را بين بچهها (نوهها) تقسيم ميكنن، براي همين بيبي «چش گَپه» و خيلي ميبره چون ميدونه ديگه نوهها و نتيجهها بلد نيستن كه مواد رمضوني درست كنن و پختن اين چيزها كار استاد فن و متخصصين لاري است.
بيبي عقيده داره كه بايد جوونا هم آموزش ببينن و در كنار بزرگترها باشن تا شيوه انجام كار رو ياد بگيرن و تجربه كنن و محتاج ديگران نباشن.