گاهی اوقات می بینیم که مشکلاتی وجود داشته و براي حل آن مشکلات هر روشی را به کار می بریم که حل شوند که معمولا اخرین مرحله استفاده از زور…
گاهی اوقات می بینیم که مشکلاتی وجود داشته و براي حل آن مشکلات هر روشی را به کار می بریم که حل شوند که معمولا اخرین مرحله استفاده از زور
هست . در یکی از شهرهای اروپایی با ماشین خودم رانندگی می کردم که ناگهان از دور صدای آژیر امبولانس را شنیدم با خودم می گفتم صبر می کنم تا نزدیکم که شد كنار مي روم. نیازی نيست از الان کنار جاده بروم. بعد متوجه شدم تا حدودا یک کیلومتر جلوتر از من همه ماشین ها کنار رفته و توقف كرده اند. جاده انقدر باز بود که اورژانس میتوانست پرواز کند و فقط من وسط خیابان مانده بودم. قبل از اینکه ماشين برسد من نيز کنار زدم.
از این حرکت مردم ان شهر حسابی لذت برده بودم . با خودم فکر میکردم من که این همه مدت در ماشین های امدادی بودم هیچ وقت این صحنه را ندیده بودم . بعد این حالت را با شهر خودمان مقایسه کردم . چند روز پیش با تیم کوهستان هلال احمر لارستان با امبولانس عازم روستای کورده شدیم تا یکی از مصدومین که در کوه دچار حمله قلبی شده بود رو نجات دهیم . آژیر آمبولانس تا اخر باز بود . ماشین های یک کیلومتر جلو ما اصلا توجهي به آژير نداشتند حتی آن ماشینی که دقیقا جلو ما بود با کلی نور بالا و بوق راه را باز نمود.. سوال اینجا بود: چرا آن ماشین از جلو خودرو امدادی کنار نمي رفت. اگر آن مصدوم در کوه پدر خودش بود بازهم این کار را میکرد؟
فراموش نکنید شاید ماشین اورژانس دنبال یکی از اعضا خانواده ما مي رود. شاید ماشین آتش نشانی در مسير خاموش نمودن آتش خانه ما قرار دارد. بیایید از این پس با شنیدن صدای آژیر امداد یا بلافاصله با دیدن ماشین امداد، هرجا هستیم و هرکاری داریم سریعا احساس مسئوليت نماييم. باور کنیم ما از مردم کشورهای دیگر کم نداريم.
راستی یادم رفت بگويم؛ وقتی ما به مصدومی که حمله قلبی کرده بود رسیدیم متاسفانه فوت شده بود . شاید اگر چند دقیقه زودتر به او می رسیدیم الان زنده بود !!!
مجتبي جعفري