صداي گرم و آشناي اونو ازميون اون همه سر و صداهاي جور واجوري كه از توي كوچه شنيده ميشد ميتونستي به راحتي تشخيص بدي كه با صداي چرخهاي كاري دستياش…
صداي گرم و آشناي اونو ازميون اون همه سر و صداهاي جور واجوري كه از توي كوچه شنيده ميشد ميتونستي به راحتي تشخيص بدي كه با صداي چرخهاي كاري دستياش كه به زحمت با خودش به جلو حمل ميكرد همراه بود و بعد از هر چند قدمي كه ميرفت ميايستاد و ميگفت:
آي بيا خندلو… آي بيا خندَلو
بيبي با شنيدن صداي پيرمرد خندلو فروش، چادر وال گلدارش كه هميشه دم دستش ميذاره، به سرعت برداشت و رو سرش انداخت و يك كاسه لعابي سردار كه تقريباً چند جايش هم «واخُر خِدِسُّن»(۲) از توي «گِيزنه» (۳) ظرفي در آورد و رفت دم در.
با رفتن بيبي به دم در، منم دويدم كه اين مرد خندلوفروش رو ببينم.
چند نفر از خانوماي همسايه هم مثل بيبي اومده بودن تا خندلو بخرن.
آخه اين مرد آشنا با اون صداي گرمش گاه گاه و به ندرت از كوچه و محلهي بي بي رد ميشد.
كمكم دور و بر خندلوفروش شلوغ شد و او با حوصله و مهربوني خاصي كه داشت، به ميزان تقاضاي خريداران به اونا خندلو عرضه كرد و اين كار رو به كمك ترازوي قديمي و وزنههاي سنگي كه بعضي از اونا رو داخل يك كيسه نايلوني پيچيده بود، انجام داد و وزن كرد.
بيبي اونو خوب ميشناخت چون از سلام و تواضع گرمي كه با هم داشتن معلوم بود مدتهاست همديگه رو ميشناسن.
كنجكاو شدم كه بدونم كيه از چه وقت اين پيشه رو واسه خودش انتخاب كرده و از كسب و كارش راضي هست يا نه؟
براي همين سرصحبت رو باهاش باز كردم و …
۱-خندلو: برگهاي خردل كه شبيه برگ ترب و بسيار تيز است و به هنگام پخت، تندي و تيزي آن را ميگيرند و بعد از آبكش كردن به همراه رب انار يا آب نارنج، خورده ميشود.
۲-واخُر خدسُن: لعاب ظرف لعابي كه پريده و فرو رفتگي در ظرف به وجود بيارود و همچنين ظروف بيرويي (معدني) .
۳-گيزنه: سبد مخصوص ظروف كه معمولاً از الياف برگ درخت نخل بافته ميشود كه امروزه پلاستيكي يا فلزي است.