قرارمان ساعت ۹ صبح است. راه ميافتيم با كساني كه هميشه يك پاي ثابت اين كاروان نورانياند و دلشان پر ميزند براي رفتن به محرومترين روستاهاي شهرستان و بودن در…
قرارمان ساعت ۹ صبح است. راه ميافتيم با كساني كه هميشه يك پاي ثابت اين كاروان نورانياند و دلشان پر ميزند براي رفتن به محرومترين روستاهاي شهرستان و بودن در كنار آدمهاي مهربان و باصفاي روستا. سفر يك روزهي خود را آغاز ميكنيم و همراه ميشويم با نسيم فرحبخش بهاري در يك روز زيباي زمستاني به مقصد «كهنه مركزي» و همسفر با خواهران و برادراني كه از بهزيستي، مركز بهداشت، حوزه علميه، آموزش و پرورش و بيمه تأمين اجتماعي و باني اين كاروان حاج محمد زارع به راه ميافتيم با توقفي در ايستگاه چهاربركه و پس از دقايقي به پيچ جادهاي ميرسيم كه در سمت چپ آن «امامزاده مراد» و در سمت راست دو حوضچه و چند اتاقك قديمي است جاده به دليل عدم ديد كافي خطر آفرين است.
در ابتداي جادهي اصلي روستا، بنري كوچك و نوشته روي آن چنين است: «سفيران نور به روستا ميآيند» كه به تيرك سيماني برق، نصب شده است.
در صد متري جاده، گروهي از دانشآموزان و چند نفر از اهالي براي استقبال از ما ايستادهاند.
پس از پياده شدن، با فرياد پرشور درود … درود … خوش آمديد… درود … درود … از ما استقبال ميشود. دقايقي بعد امام جماعت جوان، دهيار روستا و معلمين مدرسه ما را به سمت تنها مدرسه روستا هدايت ميكنند.
دانشآموزان كه در كلاسهاي خود مستقر شدهاند حالا بيصبرانه منتظر ورود ما هستند اتاقي در ابتداي راهرو به كلاس اول اختصاص دارد و روبروي كلاس سه كمد فلزي با اندك وسايل و لوازم آزمايشگاهي و چند جلد كتاب، معرف آزمايشگاه و كتابخانه مدرسه است و يك سرويس بهداشتي در قدمي كلاس است كه سلامت دانشآموزان را تهديد ميكند .
خواهران حوزه، با مقواهاي رنگين و زيباي مزرعه مانندي به آموزش وضو و نماز براي دانشآموزان ميپردازند و پس از آن پذيرايي مختصري ميشويم.
در هر كلاس از تعدادي از دانشآموزان سوالاتي پرسيده ميشود تا بهانهاي باشد براي دادن هداياي اندكي كه تدارك ديده شده است.
تعداد كادر آموزشي، جمعاً سه نفر است و براي مدرسهاي كه اكثر دانشآموزان آن دختر هستند عدم حضور معلمان زن تعجب برانگيز است.
از دانشآموزان درباره شغل آينده ميپرسم و برايم جالب است كه ۹۰ درصد آنها ميخواهند پزشك و معلم بشوند! يا بدرقه گرم اولياي مدرسه، به سمت دهياري راه ميافتيم. محيط روستاي ساكت است و از شور و غوغاي جوانان چندي نيست اكثر جوانان روستا براي كار به شهرهاي دور و نزديك رفتهاند. وضع كشاورزي رضايتبخش نيست و كشاورز هميشه وامدار و نگران است. بوي محروميت فضاي روستا مشامم را درگير كرده است.
دهيار ميگويد اسكلت ساختمان نيمه تمام جنب دهياري ساخته يكي از خيرين است و به مكتبالزهرا اختصاص دارد كه براي اتمام آن نيازمند تأمين هزينههاست و ياري مسئولين و خيرين سخاوتمند … آب آشاميدني اهالي نيز از شهر تأمين ميشود.
تنها سرگرمي جوانان اين روستا، تلويزيوني است كه اكثر روزها قطع است و مردم روستا چشم ياري به سوي مسئولين شهر دوختهاند. با راهنمايي «طلبه جوان راستگويان» به منزل يكي دو نفر از مددجويان ميرويم، مدير كميته امداد نيز همراه ماست.
خانهاي با دو اتاق كوچك، كه بنياد مسكن در طرح هادي، ساخته و اكثراً بدون ديوار و حفاظ و بدون حمام و سرويس بهداشتي است و خانهي مددجوي ديگري كه مادر، سرپرست خانواده است و به همراه دو فرزند خود زندگي ميكند كه يكي از آنان هنگام باز كردن در قوطي كنسرو، چاقو چشمش را دريده است و مادر توان تأمين هزينه درمان آن را ندارد و و خانهي مددجوي ديگري كه حمام و سرويس بهداشتي خانهاش، سقف ندارد.
اعضاي گروهها براي تشكيل كلاسهاي آموزشي، علمي، مذهبي به مكانها ي تعيين شده ميروند.
و من از ديدن صحنههايي كه قلم را ياراي نوشتن آن نيست و زبان از گفتنش قاصر است، قلبم به درد آمده است پس از نماز جماعت، يكي از معاونين حوزه و حاج محمد زارع، با سخنان كوتاهي، هدف از آمدن سفيران نور را توضيح ميدهد واز امامان جماعت پيشكسوت و جوان مسجد، تقدير ميشود.
ناهار، مهمان دهياري هستيم و به حسينيه ميرويم و پس از آن توسط خواهران مركز بهداشت و حوزه و كلاس احكام برگزار ميشود و به سوالات دختران جوان و بانوان روستا پاسخ داده ميشود و دانشآموزان در حياط حسينيه، نمايشگاهي از نقاشي انقلاب، ترتيب دادهاند.
پس از آن دهيار حيدري برنامههايي توسط اهالي اجرا ميكند. مرشد مظفري به همراه سه دانشآموز از لار، حاضرين را به تماشاي حركات ورزشي و باستاني مهمان ميكند كه مورد توجه همگان قرار ميگيرد.
يكي از معاونين حوزه علميه و حاج محمد زارع با سخنان كوتاه خود از حضور مردم و مهماننوازي آنها تشكر ميكنند.
پايان بخش برنامه، تقديم هدايا و لوح تقدير به ده نفر از فعالين برنامههاي فرهنگي روستا با معرفي دهيار حيدري، است.
جاي خالي مسئولين و نمايندگان ادارات فرهنگي همچون سازمان تبليغات، فرهنگ و ارشاد و اوقاف كه نامشان در ليست سفيران نور بود به خوبي احساس ميشود خوب است در چنين برنامههايي با حضور خود يا اختصاص دادن هدايايي هرچند اندك در حوزه وظايف خود به روستاها نيز نگاهي داشته باشند و حداقل با اجراي برنامههاي فرهنگي، برگزاري نمايشگاه ها، انجام مسابقات و غيره، دَين خود را نسبت به روستائيان ادا نمايند و اگر گروههاي هنري شهرستان نيز گاهي برنامههايشان را به دل روستاها بياورند و كاروان شادي باشند كار زيبايي خواهد بود.
گزارش: عشرت جهاندیده
بسيار شيوا به قلم كشيده ايد.درود برشما وكاروان سفيىان نور
سلام خيلي خوشحال شدم كه كار قشنگتان راباهر سختي و مشقت ادامه ميدين خيلي دلم ميخواست منهم ههمراهتون باشم ولي سعادت نداشتم دوراز جونتون مريضم خدا خيرتون بده و توفيق روزافزون