از بيبي پرسيدم تا در مورد گدايي رفتن دخترا توي شبهاي قدر رمضون واسمون بگه كه چه آدابي داشته و واسه چه اين كار رو ميكردن و هدفشون چه بوده؟ …
از بيبي پرسيدم تا در مورد گدايي رفتن دخترا توي شبهاي قدر رمضون واسمون بگه كه چه آدابي داشته و واسه چه اين كار رو ميكردن و هدفشون چه بوده؟ بيبي گفت: حاجت دخترا كه ميدوني چيه؟ البته گاهي خانمهايي كه حاجت بچهدار شدن يا صاحب خونه شدن هم داشتن با ما مياومدن. شبهاي قدر كه ميشد با چند تا از دختراي محل واسه گدايي به در خونههاي مردم ميرفتيم.
واسه اين كه شناخته نشيم با چادر و كفش كهنه به محلههاي ديگهاي غير از محلههاي خودمون ميرفتيم و صورتمون رو طوري با چادر محكم ميپوشونديم و زير چونمون رو با دست ميگرفتيم كه اصلا شناخته نشيم. سعي ميكرديم درِ خونة آدماي معروف و پولدار بخصوص خانوادههاي سيد و سادات را بزنيم و از اونا چيزي رو طلب كنيم و عقيده داشتيم كه با اين كارمون به مطلب و مراد دلمون ميرسيم. اشعاري هم به صورت دسته جمعي ميخونديم كه آهنگ مخصوص و دلنشيني داشت كه اين ترانه از ديرباز تاكنون سينه به سينه و بدون كم و زياد به نسل امروز هم رسيده و هرچند جوانان كمتر به اين سنت وآداب گذشتگان اهميت ميدن ولي من شاهد بودم در همين ايام قدر، تعدادي از پسرهاي نوجوان با به سر كردن چادر و پوشاندن چهره خود، اين رسم گدايي رفتن را انجام ميدن. بيبي با لبخند اشاره كرد به اين كه شايد اين روزا آقا پسرها بيشتر دنبال طلب حاجت خود (كه شايد اشتغال و ازدواج و مسكن باشه) هستند تا دختر خانمها! كه انشاءا… خداوند حاجت همه جوونا چه دختر و چه پسر، برآورده كنه. گفتم: بيبي اون ترانه رو واسم نخوندي كه چه بود؟ گفت: اين اشعار رو ميخونديم:
رَمَضو اُندِه مِهمونِش كُنِم
گاو و گوساله قربونيش كُنم
رَمضو اُنده تا پُشت كَلَك(۱)
مَه طَلبكارِم يك بند خَرَك(۲)
يا
رَمَضو اُندِه تا پشت كَلك
مه طلبكارم يك گُلوئه تَرَك(۳)
آي رَمضو يارَب، يارَب رَمضو
جواب يا ثواب؟؟(۴)
در اينجا صاحبخونه در و باز ميكرد و مقداري شيريني مثل حلوا، قند و نبات، شكر پنير، ميوه و… به ما ميداد و ما خوشحال ميشديم و اين شعر رو واسش ميخونديم:
اِخونَئو بُلَندِه
پُر از گُلاب و قَندِه
دَرِ اين خونه حوض پُرِ گُلاب
صاحبِ خونه اِلهي اُچو اَكربلا
و اگر به ما چيزي نميدادن جوابمان ميكردن واسش اين شعرو ميخونديم:
دَرِ اين خونه چهار تا ميخ زَدِه
چَش و لوئه بي بي گربه خِنج زَده
اِخونَئو بُلندِه
پُر از مور و پَلَنگه
و همينطور خونه به خونه ميرفتيم و اين ترانهها رو ميخونديم.
هر خونهاي كه به ما چيزي ميدادن شعر خوب واسش ميخونديم و اگه چيزي نميدادن، شعر منفي واسش ميخونديم. چند تا خونه كه ميرفتيم ديگه به خونه برميگشتيم و خوراكيهايي كه به ما داده بودن با هم تقسيم ميكرديم و اونو متبرك ميدونستيم و عقيده داشتيم كه با اين خوراكيها، به حاجت و مراد دلمون ميرسيم. آخه جووني بود و هزار جور خيال و روياي بياساس.
۱ – سوراخ
۲ – خارك پخته و به بند كشيده شده كه به خَرك بندي معروف است.
۳ – نوعي حلوا كه با شيره خرما و نشاسته و مغز گردو تهيه ميشود و حلواي ترك نام دارد.
۴ – منظور حلواي مقراضي كه مخصوص ماه رمضان تهيه ميشود و در ديس يا بشقاب ميريزند.