شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۲:۱۶ق.ظ
::آخرین مطلب 26 دقیقه پیش | افراد آنلاین: 2

به بی عادتی کاش عادت کنیم!

بچه که بودیم، ماه رمضان برای ما مساوی “نجات بازی” و “هفت سنگ” شبانه بود. در حاشیه مراسمات بزرگترها. بعدتر که بزرگتر شدیم، خودمان جزئی از مراسمات شدیم. با این…

بچه که بودیم، ماه رمضان برای ما مساوی “نجات بازی” و “هفت سنگ” شبانه بود. در حاشیه مراسمات بزرگترها. بعدتر که بزرگتر شدیم، خودمان جزئی از مراسمات شدیم. با این حال “گل کوچیک” و به قول خودمان “اشتیتی” مان (همان زوبازی دیگرون) در شب های رمضان ترک نمی شد. در حیاط مسجد. بعد از جلسه ی شبانه ی جزء خوانی. تا بعد از نصفه شب حتی. هنوز شلوغی شب های قدر یادم هست. که طبیعتا بساط “نجات بازی” و “هفت سنگ” ما نیز گرمتر می شد. گرچه بعدها، “گل کوچیک” و “اشتیتی” در شب قدر تعطیل می شد. نوجوان بودیم و طبیعتا دست اندرکار امورات جاری مراسمات.

سالهای دانشجویی اما قضیه فرق کرد. ماه رمضان برای ما یعنی رقت احساسات دم غروب. که قلب های مستعد عاشقی مان دنبال بهانه ای برای گریه کردن می گشت. نماز اول وقت را می خواندیم به عشق قنوتش. که هر شب فرازی از مناجات شعبانیه را بخوانیم. بغض مان سر نماز، با “هب لی کمال انقطاع الیک” که باز می شد؛ آنوقت روزه مان را با شیر گرم و خرمای دانشجویی باز می کردیم.

شب های قدر دانشجویی هم با تمام شب های دیگر فرق می کرد. آن موقع ها چقدر عاشق علی بودیم. هرکس علی را طوری دوست داشت. برای یکی علی در رابطه با پیامبر اوج می گرفت. برای دیگری علی در رابطه با فاطمه. برای دیگری علی در مواجهه با معاویه. علی در مواجهه با زبیر. در مواجهه با خوارج. علی و برادرش عقیل طوری دیگر بود. علی و کمیل. علی و مالک. علی و حسین. علی و زینب. علی و عباس… برای ما اما علی، آن شاهی بود که همبازی یتیمان می شد. علی و یتیمان. علی و یتیمان. ما علی را یتیمانه دوست داشتیم. شب های قدر، تصویر یتیم های کوفه که با کاسه های شیر در خانه ی علی جمع شده بودند، آوار می شد سرمان. آن موقع ها پیامک، به روزترین رسانه ارتباطی بود. هرکس چیزی می فرستاد. ما هم می فرستادیم: “علی؛ اقیانوسی که به چکیدن قطره ی اشک یتیمی طوفانی می شود”.

حالا اما چشمه ی چشم ها خشکیده. در کویر قلب هایمان اسماعیلی پا نمی کوبد. خیلی وقت است که دلمان به جا و سرمان به راه است. دریغ از سوزی و گدازی. یک حافظی هست که در درونمان نجوا می کند:
ای دل به کوی یار گذاری نمی کنی؟

ما اما جوابش را به مشغله های صد من یه غاز حواله می دهیم. این مشغله هایی که نه تنها حال جوانی را، بلکه همان نشاط کودکی و نوجوانی مان را از ما گرفته است.
امسال نیز روزه می گیریم. مثل پارسال. مثل سال قبل. این هم مشغله ایست دیگر. عادت کرده ایم به آن. همین نیت می کنیم: به قصد رفع تکلیف. یک ماه گرسنگی و تشنگی. با همه این احوال اما نمی دانم با این علی چه کنم. که هنوز از آن سالها در من باقیمانده. که هی تکرار می کند: “دریغا. چه بسیارند آنانکه از رمضان، جز تشنگی و گرسنگی نصیبی نبرده اند”.

منبع: کانال همسنگر- تاملات یک جوان شیعه ایرانی

نوشته شده در تاریخ:پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۶:۲۴ب٫ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین