ما اینجا نشسته ایم. با فاصله ای خیلی دورتر از کوفه تا کربلا, و از نزدیک تماشا می کنیم گودالهای آشنای قتلگاه را؛ یک سویش نوادگان کشتگان بدر و احد…
ما اینجا نشسته ایم. با فاصله ای خیلی دورتر از کوفه تا کربلا, و از نزدیک تماشا می کنیم گودالهای آشنای قتلگاه را؛ یک سویش نوادگان کشتگان بدر و احد روی سینه های شرحه شرحه و گلوهای تشنه بچه هیئتیهای حسین نشسته اند و خنجر از غلاف بیرون می کشند و به زنجیره های آهنی بران می کنند
و سوی دیگرش تربیت شدگان قاموس صبر و ایثار زینب روی تلّ بی قراری و بی تابی ایستاده اند و دندان بهم می فشرندو خون گریه می کنند. ولی گریبان چاک نمی کنند و شیون سر نمی دهند؛ ریز ریز می گریند پشت پرده های حجب و حیا.
و ما هنوز اینجا نشسته ایم. با فاصله ای که شاید هیچ نیزه و سه شعبه ای از آن دشت تفتیده گزندش به ما نرسد. چشم فراخ کرده ایم و حول و حوش تمدن و دنیای بدون جنگ سخن پراکنی می کنیم.
بیایید ایمان بیاوریم که کربلا نرفتمان نه از سر ترس از ابن زیاد و غم نان و حب جان, بلکه از روی نشناختن امیر زمان است.
های جماعت اینجا نشسته چشم فراخ- خودم را می گویم- دست کم دمی سکوت کنیم و تماشا. باور کنیم که همه اهل کوفه خیلی زود فهمیدند شعله های حرم آل ا… هرگز خاموش نخواهد شد.
ابوذر مهربانی لاری
چرا توی سایت صحبت نو هیچ خبری از شهید مدافع حرم محسن حججی نیست؟!؟!