قوانین به تنهایی نمیتواند معیاری برای کنترل عملکرد مسئولان باشد. اقدامات یک مسئول میتواند کاملاً مُرّ قانون باشد اما اشکالات اساسی داشته باشد. به همین دلیل است که در کنار…
قوانین به تنهایی نمیتواند معیاری برای کنترل عملکرد مسئولان باشد. اقدامات یک مسئول میتواند کاملاً مُرّ قانون باشد اما اشکالات اساسی داشته باشد. به همین دلیل است که در کنار قوانین از الزامات اخلاقی استفاده میشود تا مسئولان از درون نیز الزامی را برای انجام درست وظایفشان احساس کنند. مراسم تحلیف رئیس جمهور، نمایندگان مجلس و اعضای شورای شهر و روستا در همین راستا برگزار میشود.
اجازه دهید برای روشن شدن موضوع مثالی از شورای شهر بزنم. بر اساس قوانین اعضای شورای شهر هیچ الزامی ندارند که پیش از تصمیمگیری در مورد امری مطالعه کنند و از افراد متخصص آن حوزه مشورت بگیرند. آنها میتوانند در جلسه شورا شرکت کنند و هرآنچه در همان جلسه به ذهنشان آمد مطرح کنند و تصمیم بگیرند. به تعبیر دیگر اعضای شورای شهر میتوانند جلسه شورا را همانند یک گعده دوستانه یا یک میهمانی خانوادگی بدون مطالعه و مشورت با متخصصان برگزار کنند و به کارشان از نظر قانونی هیچ خدشهای وارد نباشد. هرچند این نوع جلسه برگزار کردن مشکلی قانونی ندارد اما مسلماً مشکلی اخلاقی دارد چراکه آنها این چنین قسم خوردهاند:
«من در برابر کلام الله مجید به خداوند متعال سوگند یاد میکنم و با تکیه بر شرف انسانی خویش تعهد مینمایم که در حفظ امانت و انجام هرچه بهتر وظایفم و خدمت به مردم کوشا باشم و قانون اساسی و سایر قوانین و مقررات کشور را در چهارچوب وظایف و اختیارات خود مراعات نمایم و در همه زمینهها عدالت و انصاف را در نظر داشته باشم و مادامیکه در شورای اسلامی شهر عضویت دارم در رعایت صرفه و صلاح و پیشرفت امور شهر و شهرداری اهتمام نمایم.»
مسلم است که با توجه به پیچیدگی امور شهری که تصمیمگیری در مورد آن طیفی از موضوعات متنوع جامعهشناسی، روانشناسی، شهرسازی، تمدنی و غیره را شامل میشود، برگزاری جلسات شورا بدون مطالعه قبلی و تصمیمگیری بدون مشورت از متخصصان نقض قسم و عملی غیر اخلاقی است. چگونه اهتمام و انجام بهتر وظیفه که در متن قسم آمده است میتواند با برگزاری جلسات شورا در سطح یک میهمانی خانوادگی محقق شود؟ حاشا و کلا!
هرچند اکثر اعضای شورا در شهرهای مختلف انسانهای باوجدان و اخلاقیای هستند، اما ممکن است ندانند که قسمی که خوردهاند چه استلزاماتی دارد. اینجاست که رسانهها میتوانند نقش مهمی را بازی کنند. رسانهها با انعکاس مشروح مذاکرات شورا و انتشار صحبتها و استدلالهایی که هر یک از اعضا له یا علیه مصوبهای مطرح میکنند مردم و متخصصان را در جریان قرار میدهند و زمینه را برای ارزیابی و نظارت عمومی بر شورا فراهم میکنند. قاعدتاً در یک شورای شیشهای که مردم و رسانهها ناظر هستند عیار اعضای شورا با استدلالهایی که میکنند و مواضعی که میگیرند برای مردم روشن میشود. اعضای شورا نیز که خود را در معرض نقد مردم و متخصصان میبینند تلاش میکنند مواضع سنجیدهتری بگیرند و با مطالعه و گرفتن مشورت در جلسه شورا حاضر شوند. خلاصه اینکه اگر تعهد اخلاقی نتوانست اعضای شورا را وادار کند که برای انجام بهتر وظایفشان تلاش کنند احتمالاً حضور رسانهها و شیشهای شدن جلسات شورا میتواند اعضا را به سمت انجام درست وظایفشان سوق دهد.
رستم روانبخش – عضو مجمع فرهیختگان لارستان بزرگ