بي بي در اين مطلب از حرف «ر» كه در كلمات و تركيبات لاري ذيل به حرف «ل» تبديل ميشه تعدادي رو به عنوان نمونه ذكر ميكند. بِلِز:بِريز (فعل امر…
بي بي در اين مطلب از حرف «ر» كه در كلمات و تركيبات لاري ذيل به حرف «ل» تبديل ميشه تعدادي رو به عنوان نمونه ذكر ميكند.
بِلِز:
بِريز (فعل امر از مصدر ريختن است)
اُمْلِت:
ريختم (اول شخص مفرد)
**
لو:
صورت، روي (متضاد زير) هم معني ميدهد.
**
كَل
كر، (ناشنوا به معني تكه شكستههاي سفال بخصوص كوزه سفالي هم به كار ميرود)
**
لِشْك:
رِشك، تخم شپش
**
لِشْ:
ريش
**
تَل:
تر – مرطوب
**
كِتلي:
كِتري
**
بِكَلَن:
فعل امر از مصدر كَروندن
اُمْكَلَنا:
كَروندم (اول شخص مفرد)
**
بِليخَن:
فعل امر از مصدر گريز دادن
اُمليخَنا: گريز و فرار دادم (اول شخص مفرد)
**
بِليز:
برِشته
**
تَل بِليز:
تر برشته، چيزي را طوري برشته كنند كه خشك نشود – برعكس خشك بريز
**
تَلاتَل:
تر و آبچكان، چيز تري كه از آن آب بچكد.
**
شَلوا:
شِروه
**
بِبُل:
بِبُر، فعل امر از مصدر بريدن
اُمْبُلي: بريدم (اول شخص مفرد)
**
پَل پَل:
پر پر
**
بَيلَق:
بيرق
**
كُلوچ كُلوچ:
كُروچ كُروچ
**
بِلَين:
بِران، فعل امر از مصدر راندن
اُملَينا: راندم (اول شخص مفرد)
لرها و لارها یکی هستن و هردو از تبار پارس میباشند