یکصدوبیست و نه سال قبل ، عراق ، عتبات عالیات ؛ کاروانی خسته راه ، حامل شِکوِه و شکایت مردمی مملو از درد و آه ، از لارستان به نجف…
یکصدوبیست و نه سال قبل ، عراق ، عتبات عالیات ؛ کاروانی خسته راه ، حامل شِکوِه و شکایت مردمی مملو از درد و آه ، از لارستان به نجف و پابوس امامی پر شوکت و جاه و از آنجا به سامراء محضر مرجعی صاحب نام و درهم کوبنده بساط روباه ، جهت عرض حال و چاره جوئی بر ظلم روز افزون یهود و عمال انگلیس و شاه و حاصل محاولات : هجرت الی الله
قرعه بنام سیدی از سلاله پاکان و شیر بیشه ایمان ، فقیهی خوشنام ، از شجره طیبه خیرالانام و تردیدها بر این سفر ، به اشاره اسدالله ، به یقین مبدل ، پس هجران میسّر و رویای صادقه ، مصَدَّق ِ مصداق.
اندکی بعد ، کشتی ، دل دریا را شکافنده ، آنچنانکه صدر آقا سید عبدالحسین بحار علم را پیشتر ، تا وصول لنگه دوران به لنگه ایران و از آن طریق ، حلول نجف به لارستان !! تو گوئی نهنگی را به حوضچهای اندرون و اما او ، فارغ از این منافات ، بیشتر در خیال مکافات و اندیشه او غریق اوضاع خلق مستعین ، طابقالنعل بالنعل دستور دین مبین و خود را بر اقامه حدود الهی رهین که شرف المکان ، بالمکین و اینچنین بود که آیتالله دزفولی شوشتری :
نجف را به لار و لار را به شیراز و شیراز را به نگین فیروزه فارس ، فرِّ اردشیر و انجا را به دارالمومنین پیوند و عرب را به عجم و ترک را به تاجیک تا برچیده شدن بساط ظلم عمله مستر چیک و در این راه جفاها و عتابها و دردها و زخمها بر دل و جان و بر رهروان عیان ، که : طریق عشق جفا بردنست و جانبازی
و چنان شد که قلم بر کاغذ روان و مرکب بر سطح دوان ، تا برهم ریختن بساط ظلم ظلمه دوران و اقامه دعوی قران و دورانی پر جد و جهد که : ” الجهاد من المهد الی اللحد “
و دارالجهادی برپا وقایع استعماریه را به ضدّ و فتوی صادر به جدّ ، که : ” واجب است تبدیل سلطنت امویه قاجاریه به حکومت حقه اسلامیه ” تا پیچیده شود بساط ِ
” انگلیس بدتر از ابلیس ِ ” پر تدلیس و ” روس بدتر از مجوس ِ” تزاریِ منحوس و اما در این راه ، او مستظهر به جانفشانی مردان مرد و شیران شرزه عرصه نبرد ، آنانکه پهلوانی پهلوانان پیشین را ناسخ کالجبل الراسخ و شوکت اصحاب الفیل در برابر عزمشان فی تضلیل و دشمن از هیمنه جهادشان ملول کعصفِ ماکول ، آن زمزمه کنندگان والعادیات ، آن صاحبان فالموریات و آن مصادیق فالمغیرات.
چونان مجتهد اهرمی و شهیدان شیخ زکریای دارابی نوایگانی و حاجعلی وکیل لاری و مصباح دیوان اِوزی و سردار حسین حاجیآبادی و حاجی بابا بیرمی و سردار دولخانی و فرماندهء فرماندهان ، اسماعیل خان صولت الدوله قشقائی و شهید بی مثال دوران ، رئیسعلی دلواری و شیخ حسین خان چاکوتاهی و زایر خضرخان فولادی و خالو حسین دشتستانی و سید عبدالباقی و سید السادات فالاسیری و چریکهای لارستانی و قناصان تنگستانی و جمیع غواصان دریای معانی و شاهدان شهود روحانی که راهشان مستدام و مرامشان پردوام
و اما امروز ؛ جهاد همچنان باقی و پیروزی نزدیک ، که : الیس الصبح بقریب
نویسنده : سیدحامد_نسابه
یک واقعیت تاریخی
سید بزرگوار به قیام و مبارزه با استبداد مشهور است نه به عدالتش