جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۴۹ق.ظ
::آخرین مطلب 13 ساعت پیش | افراد آنلاین: 1
دسته بندی : بباجی

تاریخ : ۲۷ اسفند ۱۳۹۱ توسط: amdin سرویس: پای صحبت بباجی

مراسم شب هفت وچهاردهم

بباجی به فیلم مختار علاقه عجیبی پیدا کرده است . می گوید زمان ما فیلم نبود ولی بعد از ماه های محرم وصفر در بعضی از حسینیه ها روضه مختار می خواندند وما زیر منبر می نشستیم وگوش به روضه می دادیم و از شجاعت مختار و نحوه خونخواهی پسر…

تاریخ : ۲۷ اسفند ۱۳۹۱ توسط: amdin سرویس: فرهنگ خودمونی

ترنم باران در لارستان کهن و بزرگ

بباجی می گوید که به نظر شما اول مردم باهم مهربان می شوند که باران می‌آید ؟ یا وقتی که باران می آید  مردم با هم مهربان می شوند ؟ بباجی که یک کشاورز است وتعدادی دام وطیور هم نگهداری می کند از اول پاییز به فکر زمین و باران…

تاریخ : ۲۷ اسفند ۱۳۹۱ توسط: amdin سرویس: پای صحبت بباجی

بباجي تعريف مي‌كرد….

وقتي كه در قديم گندم يا جو مي‌كاشتيم منتظر رحمت الهي بوديم و اهالي جمع مي‌شديم و به كوه قدمگاه علي مي‌رفتيم و پسر مشتي صفر علي بابا اين شعر را مي‌خواند و مردم جواب مي‌دادند:گو۱ سيه پس چاهافتاده در كف راهبراي وقّة۲ كاه۳ يارب بده تو بارون۴ آنقدر نيت‌ها…

تاریخ : ۲۷ اسفند ۱۳۹۱ توسط: amdin سرویس: فرهنگ خودمونی

محله‌هاي لار قديم

 بباجی از محلات لار قبل از زلزله ۱۳۳۹ ه- ش که  معروف  می باشد   چنین تعریف می کند. جالب است که بدانید تمام  محلات  نشانه های مشترک  داشته اند:  الف :برکه ای بود که معروف به همان محله بود .ب :  یک حمام عمومی نیز در هر محله ای بود…

تاریخ : ۲۷ اسفند ۱۳۹۱ توسط: amdin سرویس: پای صحبت بباجی

پخت امام حسین ( ع )

 بباجی در ماه محرم وصفر بعد از اینکه از سینه زنی قدیم لارستان  و سردستگه ها و محل ختم برای ما تعریف کرده بود  از یک موضوع دیگر  برایمان می گوید و آن پخت امام حسین ( ع ) است که اظهار می کند کار مناسبی است ولی متاسفانه مدتی…

تاریخ : ۲۷ اسفند ۱۳۹۱ توسط: amdin سرویس: پای صحبت بباجی

چشمانش بسته بود .

چشمانش بسته بود . نفسهاي آخرش را مي‌كشيد .  دستانش به سردي مي گراييد و به رخسارش رنگي نمانده بود. مادر قرآن مي‌خواند . پدر ذكر ميگفت و من نگاهش مي‌كردم. ظهر بود ، ظهر روز عاشورا . نوايي بلند شد :  بسته ام نذر كه عمري ز غمت گريه…

تاریخ : ۲۷ اسفند ۱۳۹۱ توسط: amdin سرویس: پای صحبت بباجی

محرم امسال هم بود

 چشمهايي پر از اشك، دلي پرخون و دستاني لرزان داشت. دستش اگر مي‌لرزيد نه به خاطر جسم ناتوانش بود او ديگر نمي‌توانست مثل هر سال، براي حسين سينه بزند. بباجي را مي‌گويم،‌او سردسته‌ي سينه‌زنان محله‌مان بود وقتي سوار بر صندلي چرخ‌دارش مي‌كردم و وسط دسته سينه‌زنان آرام،آرام مي‌بردمش دلش مي‌گرفت…

تاریخ : ۲۷ اسفند ۱۳۹۱ توسط: amdin سرویس: پای صحبت بباجی

یاد مدرسه نوروزی ، خانه عبدل مولا ومدرسه زیر بانک وخانه آقا ی بزرگ بخیر

صدای یا حسین یا  حسین  بچه ها  از زیر کُنار مسجد علی  واقع در کوی گاله از یک طرف شهر واز طرف دیگر از کِنار برکه آرد فروشان طنین انداز این است که سینه زن  حیدری ونعمتی به راه افتاده است . بباجی نگران این است که دو دسته بزرگ…

تاریخ : ۲۷ اسفند ۱۳۹۱ توسط: amdin سرویس: پای صحبت بباجی

سردستگه

بباجی در این هفته از زیباترین و با نظم ترین  سینه زنی برایمان تعریف می‌کند . او اصرار دارد همانطور که امام خمینی ( ره ) فرمود باید سینه زنی سنتی در تمامی نقاط حفظ شود،  سینه زنی سنتی لاري  که در نوع خود بی نظیر است، به نحو مطلوب…

تاریخ : ۲۷ اسفند ۱۳۹۱ توسط: amdin سرویس: پای صحبت بباجی

آس (آسیاب خانگی)

به‌باجی این هفته  از وسایل ساده وقدیمی برایمان تعریف می کند که مردم قدیم  با چه مشقت و زحمتی زندگی خود را اداره می کردند . نه از برق خبری بود نه از آب و گاز و نه  وسایل های  مدرن امروزی! این وسیله ساده در اکثر خانه های قدیمی…

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین