دفاع مقدس فرصتی شد تا افراد زیادی خود را در معرض آزمون و ابتلا قرار دهند و در این مسیر عشقبازی، بیقراری خود را محک بزنند و سربلند و شاهدانه…
دفاع مقدس فرصتی شد تا افراد زیادی خود را در معرض آزمون و ابتلا قرار دهند و در این مسیر عشقبازی، بیقراری خود را محک بزنند و سربلند و شاهدانه شهید شوند.
به گزارش میلاد لارستان به نقل از خبرگزاری فارس، پنجشنبه دیگری از راه رسید و برگ دیگری از دفتر عشقبازی شاهدان شهید ورق خورد.
خاطرات رزمندگان را که مرور میکنیم، شاهد حضور صمیمانه قومیتها، علایق و سلایق مختلف در صف مبارزه هستیم و این حضور و همراهی، برابری و برادری را به معنای واقعی کلمه تعبیر و تفسیر میکند.
امروز مهمانی از اهل سنت استان فارس داریم، یکی از ۳۰ شهید اهل سنتی که دفاع از وطن آرزوی دیرینهاش بود و با افتخار و اقتدار در میدان نبرد حاضر شد و شجاعانه و عاشقانه در این مسیر، با خدا معامله کرد.
شهید مصطفی رحیمی در سال ۱۳۴۵ در یکخانواده مذهبی و مقید در روستای کاریان از توابع بخش جویم لارستان بهدنیا آمد.
از نظر اخلاقی و اجتماعی شخصی خوش اخلاق و از نظر مذهبی، مقید به احکام اسلامی و پایبند به ترک محرمات و انجام فرایض بود و رابطهای صمیمانه با والدین، خانواده و دوستان و آشنایان داشت.
شیپور جنگ که به صدا درآمد، دل در دلش نبود و برای حضور در میدان لحظهشماری میکرد.
سرانجام دست تقدیر مسیر حضورش را آب و جارو کرد و با وجودی سرشار از عشق به وطن تصمیمش بر حضور قطعی شد.
شهید رحیمی با فکر و برنامه، همسر و تنها فرزند خود را رها کرد و به فرمان امام(ره) لبیک گفت و برای دفاع از دین و ناموس خود به جبهه رفت.
شجاعانه و با عشق جنگید و با اخلاق و منش و روش نیکوی خود مورد احترام و محبت همرزمانش قرار گرفت.
روستازادهای ساده و خوش قلب و هدفمند که با انگیزه و غیرت مردانه در آن فضا حضور یافت.
و سرانجام در تاریخ ۱۳۶۷/۴/۲۲ بر اثر اصابت ترکش به ناحیه شکم در منطقه فکه به شهادت رسید و آسمانی شد و در زادگاهش به آغوش خاک سپرده شد.
بخشی از وصیتنامه این شهید بزرگوار از این قرار است:
همیشه آرزو میکردم که روزی بتوانم در راه کشورم و اسلام به جهاد بروم، آرزوی من بود چون میدانستم جهاد در راه خدا وظیفه هر مسلمانی است، من هم برای دفاع از این آرمان مقدس عازم جبهه شدم تا بتوانم از کشور عزیزم دفاع کنم.
روحی لطیف داشت و اشعار پر از احساسش بیانگر زلالی درونش بود.
در دفتر شعرش میخوانیم:
سرود من، سرود زندگانی ست
جهانِ عشق و احساسِ جوانی ست
اگرچه عمر من کوتاه و فانی ست
ولی تصویر و شعرم جاودانی ست
یاد و نامش جاودانه و مسیر شهادت و مردانگیاش پر رهرو باد.
ف ۱۱۰