یادداشتی که در ادامه می خوانید تحلیلی بر داستان انتزاع و یا الحاق پارسیان و یا عدم جدایی آن از هرمزگان که به قلم جعفرمحمدی در پایگاه اطلاع رسانی هرمز…
یادداشتی که در ادامه می خوانید تحلیلی بر داستان انتزاع و یا الحاق پارسیان و یا عدم جدایی آن از هرمزگان که به قلم جعفرمحمدی در پایگاه اطلاع رسانی هرمز آورده شده و عینا نقل می کنیم:
در اولین طرح آمایش سرزمین ایران (۱۳۵۶) ، در راستای ایجاد تعادل و توازن منطقه ای، توسعه جمعیتی و زیرساختی در نقطه ای مابین بندرعباس و بوشهر، در حوالی کنگان پیشنهاد شده بود. این ایده تا سالها متوقف ماند. اما اکتشاف بزرگترین منبع گازی جهان در پارس جنوبی و در حوالی عسلویه، سبب شد تا بخش بزرگی از سرمایه گذاریهای ملی و خارجی به این نقطه سرازیر شود. نگاهی به نقشه تقسیمات کشوری نشان می دهد که محدوده مذکور، مرز سه استان فارس و هرمزگان و بوشهر می باشد. از همان زمان، استان فارس همواره در صدد الحاق عسلویه به خود بوده است. اما مقاومت بوشهریها در برابر این خواسته و اهتمام ایشان به از دست ندادن مالکیت این نقطۀ استراتژیک، سبب پرداختن به ایده های دیگر شد. اکتشاف منابع گازی در جنوب شرقی فارس و مناطق مهر و لامرد سبب شد تا این بار استان فارس و البته لامردیهای ذی نفوذ، در صدد توسعه منطقۀ مذکور بر آیند. از دیگر سوی، پارسیانِ هرمزگان نیز توانست در حوزه پالایشگاهی رشد یابد. این بار فارس در صدد انتزاع بخشی از این شهرستان و الحاق به خود بر آمد. امری که اول بار، بجای سنگ بزرگی که برای عسلویه برداشته شده بود، با سنگ کوچکی در حد ۵ روستا و ۶ کیلومتر خط ساحلی ظهور یافت.
سوابق تقسیمات کشوری و جایگاه هرمزگان:
استان هرمزگان در تقسیمات کشوری دوره های مختلف تاریخی ایران، اغلب به دو بخش تقسیم می شده و بخشی از آن در استان کرمان و بخشی دیگر در فارس قرار می گرفته است.
تقسیمات کشور ایران در دوره عباسیان- هرمزگان در محدوده های فارس و کرمان و مکران قرار دارد.
تقسیمات کشوری سال ۱۳۱۶ – هرمزگان در دو بخش فارس و کرمان قرار دارد.
در دوره قاجاریه، بخشی از هرمزگان تحت عنوان «بنادر و جزایر خلیج فارس» در حکمرانی سوم (از ۵ حکمرانی که شامل فارس بوده) قرار داشته که به سبب قرابت زبانی و قومی، در لارستان قرار می گرفته است و بخشی دیگر، در حکمرانی پنجم که مشتمل بر کرمان و بلوچستان بوده است، قرار داشته. در سال ۱۳۳۳ ، فرمانداری کل بنادر و جزایر خلیج فارس و فرمانداری کل بنادر و جزایر بحر عمان تشکیل می شود که مشتمل بر بخشی از هرمزگان است. در سال ۱۳۴۳ این دو فرمانداریِ کل منحل شده و استان ساحلی بنادر و جزایر خلیج فارس و دریای عمان به مرکزیت بندرعباس تأسیس می شود. در همین سال است که استان فارس بطور کامل از خلیج فارس جدا می گردد. در سال ۱۳۴۸ نیز فرمانداری کل بوشهر تشکیل می شود و در سال ۱۳۵۲ ، استان بوشهر تأسیس می گردد. جالب اینجاست که جدائی مجمع الجزایر بحرین از ایران که از سال ۱۳۴۷ کلید خورده بود، در سال ۱۳۵۰ بصورت رسمی مستقل گردید که مشخص نیست آیا تقسیمات فارس و فاصله گرفتن آن از دریا (آن هم در حد ۷ کیلومتر در مرزهای استان بوشهر و در محدوده عسلویه و کنگان) موضوعی سیاسی بوده یا آنکه تنها برای حفظ پیوستگی خط ساحلی استان ساحلی بنادر، این تصمیم اتخاذ شده است. هیچ مستندی وجود ندارد که در این سالها استان فارس به جدائی از دریا معترض بوده و حتی در زمان جدائی استان بوشهر از استان بنادر نیز این استان تقاضائی برای اتصال به دریا نداشته است و بنادر کشور را در یک تمامیت ملی، پذیرفته بوده است. این تصمیم کارشناسی نشان می دهد که استان فارس قرابت چندانی با فرهنگ استانهای ساحلی جنوب کشور نداشته است.
پس از این سال، تقسیمات سیاسیِ استان، درونی بوده است. در سال ۱۳۵۵ ، نام استان مذکور به هرمزگان تغییر یافت. در سال ۱۳۶۸ شهرستان رودان، در سال ۱۳۷۰ شهرستان حاجی آباد، در سال ۱۳۷۸ شهرستان بستک و در سال ۱۳۸۳ شهرستانهای خمیر و گاوبندی تشکیل می گردند؛ لیکن تغییری جدی در حدود استان اتفاق نمی افتد.
با این حال استان فارس در حسرتِ از دست دادنِ اتصال خود به دریا نبوده و به سبب نبود بندری مهم در نقطۀ مورد بحث، اگر تلاشی برای اتصال به دریا می کرد، این تلاش عایداتی نمی توانست برایشان بدنبال داشته باشد. اما اکتشاف گاز در عسلویه و توسعه این منطقه، سبب حسرت خوردن فارس برای از دست دادنِ این نواحی می گردد. جدی تر شدن عزم فارس برای اتصال به دریا در ۱۵ سال اخیر، از محل نزدیکترین نقطه (در استان بوشهر و مشتمل بر عسلویه) ، نشان می دهد که داشتن یک بندر در این منطقه، بهانه ای بیش نیست و این استان در صدد بهره گیری از منافع حاصل از تسلط بر منابع نفت و گاز کشور است. اما همانگونه که گفته شد، این نقطۀ مرزی به حدی برای استان بوشهر اهمیت استراتژیک داشت که حتی اجازه طرح جدی این مبحث داده نشد و به سبب موقعیت نیروگاه اتمی بوشهر، بروز تنش های اجتماعی در این استان تبعات سیاسی داشت که بدین سبب، بالتبع استان فارس اجازۀ ادامه این ماجراجوئی را نمی یافت.
چرائیِ تغییر استراتژی فارس و دلایل مطرح شده برای بحث اتصال
پس از اکتشاف منابع انرژی در جنوب شرقی استان فارس، در محدوده شهرستان لامرد (که در سال ۱۳۶۸ از لارستان جدا شده بود) و خصوصاً پس از انتصاب رستم قاسمی بعنوان وزیر نفت (که متولد اسیر شهرستان مهر (منتزع از شهرستان لامرد) است)، سرمایه گذاریهای گسترده ای در بخش انرژی در این منطقه به انجام رسید. این بار اما، استان فارس و شهرستان لامرد که حائز شخصیتهای زبده ای در سطح ملی بود، با محوریت لامردیها، اما با هزینه کرد از نام استان فارس، طرح هائی برای اتصال به دریا مدنظر قرار گرفت. شخصیتهائی همچون نمایندۀ پیشینِ لامردی الاصل شیراز در مجلس (جعفر قادری)، وزیر اطلاعات (حجه الاسلام علوی که لامردی هستند)، و شخصیت های ذی نفوذ و صاحب منصب در گذشته، همچون دکتر شکیب (عضو پیشین شورای شهر تهران) و موسوی لاری (وزیر اسبق کشور که اصالتاً مُهری است).
آنچه در پسِ این ایده قابل رصد و مشاهده است آن است که استان فارس این بار و به تجربۀ حاصل از تعدی به عسلویه، حرکتی نرم را آغاز نموده است. تسلط مدیریتی لامرد بر مناطق پالایشگاهی پارسیان، تقاضای تنها ۵ روستا آنهم از استان محروم و مظلوم هرمزگان، بهره گیری از این اتصال به بهانه با مسمّا بودن نام خلیج فارس با استان فارس و سوء استفاده از مسائل سیاسی که جنبه هویت ملی دارد، صبر و تحمل برای ایجاد فرسایش در روحیه هرمزگانیها برای مقاومت در برابر این خواستۀ ایشان، بهانۀ تشکیل بندری بزرگ و جدید و منطقه آزادی مهم، طرح موضوع نیاز به آب خلیج فارس برای توسعه صنایع این استان و کمک به رها ساختن کشاورزی این استان از خشکسالی و برخی دلایل سیاسی و امنیتی دیگر، همه و همه نشان از طرحی مدون و کار شده است تا این بار شکستی در کار نباشد.
اما در پسِ این اقدام، اهداف دیگری نیز نهفته است. تقسیم استان خراسان به سبب وسعت زیاد، و برنامه دولت برای تقسیم برخی استانهای دیگر، استان فارس را در اولویت تقسیم قرار داده بود. لارستانیها در آن دوره دارای نفوذ گسترده در فارس بودند و طرحی را برای تشکیل استان فارس جنوبی به مرکزیت لار، به وزارت کشور برده بودند. استان فارس با وسعتی معادل ۱۲۲۶۰۸ کیلومتر مربع، پس از استانهای مستعدِ تقسیمِ سیستان و بلوچستان و کرمان، و استانهای تازه تأثیر یافته از تقسیمات کشوریِ یزد و خراسان رضوی، پنجمین استان بزرگ کشور است. با این تفاوت که این استان با جمعیتی بالغ بر ۴۵۹۶۶۵۸ نفر، چهارمین استان پر جمعیت کشور بوده و از این حیث، بسیار بالاتر از کرمان و سیستان و بلوچستان قرار دارد. از سوئی، استان فارس قریب ۲۹ شهرستان را در خود جای داده است.(که در این باب، استان کرمان ۲۰ شهرستان و سیستان و بلوچستان، ۱۸ شهرستان دارد و اغلب استانهای کشور، کمتر از ۱۰ شهرستان را در خود جای داده اند. بر این اساس با توجه به موقعیتِ شیراز، احتمال تقسیم استان فارس (و البته کرمان) از ناحیۀ جنوبی آن، بسیار محتمل می نمود. لامردیها توانسته اند با ایدۀ اتصال به دریا، هویتی تازه برای استان فارسیها تعریف نمایند تا از این باب، تقسیم فارس و جدائی آن از دریا، تا سالهای متمادی ناممکن گردد و لذا شیرازیها بدین جهت، بر این ایده پای خواهند فشرد. اما کسانی که به نفس واقعه آگاه بودند، منجمله لارستانیها، و همچنین نمایندۀ دیگرِ شیراز (دکتر دستغیب) از همان ابتدا با این طرح مخالفت نمودند. تا بدان جائی که علناً در خصوص مسائل زمین خواری و برنامه هائی از این دست ، که در محدوده مذکور برای اتصال به دریا در حال وقوع است، سخن به میان آوردند. در واقع استان فارس از این منظر نیز برای خود منافعی می بیند و البته ممکن است این ایده به کرمانیها هم سرایت نماید!
مضرات انتزاع برای هرمزگان
اول آنکه هرمزگان در این راه اگر نا موفق عمل کند، سبب نا امیدی مردم از مسئولینش خواهد شد. دیگر آنکه این ایده با هدف بدست گیری تمامی منطقه گازی کشور اعم از عسلویه و پارسیان توسط استان فارس (و البته لامردیها) طراحی شده است. کما اینکه معاون وزیر کشور، اخیراً از خط ساحلی ۱۵ کیلومتری که از هر دو استان بوشهر و هرمزگان انتخاب می گردد و امکان سنجی اتصال آن به فارس سخن گفته بود و در واقع حرکت نرمِ فارس برای بدست گیری مدیریت و اراضی و منافع و عایدات حاصل از این منطقه است. حال آنکه این امر به شدت برای مقاصد امنیتی کشور می تواند خطرناک باشد. از دیدگاه مسائل پدافند غیر عامل، تجمیع سرمایه ها و داشته های ملی در یک نقطه، مانند آن است که در خرید سهام اصطلاحاً سرمایه گذار همۀ تخم مرغهایش را در یک سبد قرار دهد. و در صورت آسیب دیدن آن سبد، همۀ سرمایه ها یکجا از دست خواهد رفت. کما اینکه به سبب سرمایه گذاریهای متمرکز دولت پیش از انقلاب بر روی منابع آبی و نفتی استان خوزستان با تشکیل شرکتی با عنوان «شرکت آب و برق خوزستان»، و تشکیل یک استان توسعه یافته، زمینه را برای حمله عراق به ایران فراهم آورد. نکتۀ منفی دیگرِ این اقدام فارس آن است که زمینه را برای تعدیِ همۀ استانها و شهرستانها به همسایگانشان را فراهم آورده و این موضوع را امری عادی خواهد کرد. تعدی مجدد فارس به مناطق دیگری از هرمزگان، تعدی فارس به بوشهر، و حتی تعدی کرمان به هرمزگان در منطقه جاسک، به بهانه اتصال به دریا، امری عادی و طبیعی خواهد شد. (و آن وقت، هر دو منطقه از هرمزگان که دولت قصد سرمایه گذاری در آنها را دارد (پارسیان و جاسک) به تاراج خواهد رفت و منافعش برای دیگران خواهد بود. جالب است بدانید که آستارا تا تقسیمات کشوری سال ۱۳۱۶ خورشیدی، یکی از شهرهای استان گیلان تلقی میشد که در همان سال با تصویب قانون تقسیمات کشوری جدید، به یکی از شهرهای شهرستان اردبیل در شرق استان آذربایجان شرقی تبدیل گشت. در سال ۱۳۳۶، آستارا با تأسیس فرمانداری، به یکی از شهرستانهای استان آذربایجان شرقی مبدل شد و از خرداد سال ۱۳۳۹ خورشیدی، دوباره به استان گیلان ملحق گردید. لابد با این ایده، برای اتصال استان اردبیل به دریا نیز، آستارا مجدداً بایستی به استان اردبیل بپیوندد! این اقدام فارس سبب تفرقه انگیزی در میان مناطق کشور و ایجاد زمینۀ تنشهای قومی و مذهبی و… می گردد که اگر امروز از آن جلوگیری نشود، فردا مشخص نیست چه اتفاقی خواهد افتاد. چه نیکو فرمودند امام جمعه محترم بندرعباس، حجه الاسلام والمسلمین نعیم آبادی، که مگر ما در کشورهای مختلفی زندگی می کنیم که برای دستیابی به دریا یا خدمات بندری یا لوله کشی آب یا… نیازمند تصرف خاک همدیگر باشیم؟! در واقع مقاومت هرمزگان در برابر این خواستۀ استان فارس سبب می شود تا ایشان اگر عزم واقعی برای سرمایه گذاری در این منطقه دارند، این سرمایه ها را به استان هرمزگان سرازیر نمایند. بالتبع، توسعه ای که استان فارس در خصوص این منطقه مدنظر دارد، اگر واقعاً محقق گردد، اولاً سبب کاهش اعتبار بندرعباس در خصوص صادرات و واردات کالا می گردد و ثانیاً تشکیل یک منطقه آزاد ساحلی دیگر، سبب تضعیف مناطق آزاد کیش و قشم می گردد و از سوئی، تمرکز سرمایه های ملی برای توسعه مناطق صنعتی و گازی استان فارس، سبب کاهش سرمایه گذاریها در مناطق عسلویه و پارسیان (که بندری هستند و در اولویتند) می شود. اینکه بناست با هزینۀ گزاف، آب دریا به لامرد انتقال یابد تا صنایع نفت و گاز ایشان چرخشان بچرخد، اقدامی خود خواهانه است. چرا که پارسیان با بهره مندی از سواحل وسیع و امکان بهره برداری از آب، می تواند به خوبی پاسخگوی نیازهای توسعه ای کشور باشد. از دیگر مضرات این طرح، جدائی هرمزگان از بوشهر و عدم امکان بهره گیری از بومی بودن در منطقه عسلویه، برای نیروی کار هرمزگانی است. همچنین، هر گونه بده و بستان این دو استان در حوزه نفت و گاز، بایستی از مسیر فارس بگذرد.
استراتژیهای هرمزگان در برابر طرح انتزاع
استراتژیها را در دو دسته می توان بیان نمود. اول، استراتژیهائی با فرض آنکه این انتزاع حتمی است و بپذیریم که طرحی ملی بوده و تقابل با آن به صلاح نیست. آنگاه:
اما با فرض اینکه هرمزگان تحت هیچ شرایطی حاضر به این انتزاع نیست راهبردها می تواند اینگونه ترسیم شود:
لطفا كمى واقع بين باشيم مردم لامرد ، مسولين لامرد و رسانه هاى لامرد تا به امروز هيچكدام بر طبل جدايى از استان فارس نكوبيدند و در گذشته هم نميتوانيد سندى پيدا كنيد كه لامرديها به دنبال استان شدن هستند اين تصورات واهى برخى از شهرهاى منطقه ميباشد كه با اين استدلال ميخواهند طورى وانمود كنند كه با اتصال فارس به دريا لامرد به دنبال تشكيل استان جديدى است كه در صورت اتفاق افتادن دوباره دست فارس به دريا كوتاه ميشود اين تصورات واهى و بدون مدرك در حاليست كه شهر لار علنا چه مسوولين چه رسانه ها و چه مردمش شب را به اميد استان شدن به صبح ميرسونن .از مضرات انتزاع و دلسرد شدن مردم گفتيد چرا در زمان الحاق بستك به هرمزگان مردم از نظام دلسرد نشدند در واقع اين حرف شما به روشنى به مسبب نخ دادن و تشويش اذهان عمومى تلقى ميگردد تا اعلام مضرات براى اينكه متوجه بشيد انتزاع هيچ مضراتى براى مناطق مورد توجه نخواهد داشت يه تحقيقى بدون تعصب انجام بديد از وضعيت قبل و بعد مستقل شدن شهرهاى لامرد مهر خنج گراش و حتى در استان خودتون شهرهاى گاوبندى و يا بستك واقعا ببينيد كه چقدر پيشرفت كردند نسبت به قبل و اما جاى ديگه گفتيد كه تجميع منابع و سرمايه در يك نقطه از نظر پدافند غير عامل داراى مضراتيست بايد به عرضتون برسونم كه تا اونجاى كه ما اطلاع داريم در اين محدوده منابع خدادادى جز دريا وجود نداره كه همان دريا هم استان هرمزگان اقدام قابل ذكرى براى استفاده از آن انجام نداده در ضمن مگر ايران به صورت ايالتى اداره ميشه كه نگران تجميع منابع در يك نقطه باشيد هر منابعى در هر كجا كل ايران از اون استفاده ميكنن همانطور كه از منابع لامرد و مهر كل كشور بهره ميگيرند اشاره كرده بوديد به حمله صدام به خوزستان به طمع تجميع منابع واقعا چرا با طرح چنين استدلالى ميخوايد ذهنيت مردم رو به سمت اهداف خودتون مديريت كنيد واقعا نميدونيد كه هدف صدام از حمله به ايران با تحريك دشمنان نظام كل كشور بود نه فقط خوزستان آن هم به خاطر منابع آن استان ،اگر هدف صدام خوزستان بود چرا تهران شيراز اصفهان و شهرهاى خيلى دور تر از خوزستان هدف قرار ميگرفت در جاى ديگه گفتيد كه با اين الحاق كه شما اونو تعدى ميدونيد زمينه ساز تعدى ديگر استانها به همديگر خواهد شد و اين كار امرى عادى جلوه ميگيره بايد بگم آيا به نظر شما اين كار براى اولين بار است كه صورت ميگيره نظام بر حسب نياز هر زمان لازم بوده تصميم به الحاق سرزمينى به سرزمين ديگرى در خاك مملكت شده و همه موظف به اطاعت هستيم شما طورى تفسير ميكنيد كه يكى از دشمنان قسم خورده اين آب و خاك قصد تجاوز به حريم اين مملكت رو داره. باز گفته بوديد كه چرا اين الحاق از سمت لار نباشد و در چندين جاى ديگر به حمايت از شهر لار پرداخته بوديد كه به خوبى تعلق خاطر شما رو به لار ميرساند و نشان ميدهد كه مشكل شما همچون لاريها موضوع الحاق نيست بلكه مشكل الحاق از سمت لامرد نباشد بايد متذكر بشم كه هدف شوراى امنيت ملى و سران مملكتى از الحاق اين روستاها پيشرفت و توسعه ميباشد حالا كدام عقل سليم قبول داره كه براى پيشرفت منطقه اى آياآن را به شهرى واگذار كند كه در مدت كوتاهى به پيشرفتهاى كم نظيرى رسيده باشد يا به شهرى كه با تمام ادعاى قدمت دچار پسرفت شده اين پيشنهاد شما مصداق ضرب المثل از چاله بيرون آمدن و افتادن در چاه ميباشد و در آخر بر آگاه سازى مسوولين ارشد نظام در خصوص معايب و مضرات اين طرح تاكيد لازم به ذكر است كه همين مسوولين بودند كه تصميم به اين الحاق گرفته اند و تمام جوانب آن نيز سنجيده اند واقعا چه چيزى باعث شده كه شما خود را عاقلتر از مسوولين ارشد مملكتى و اعضاى شوراى امنيت ملى تصور كرده ايد كه اينچنين به آگاه سازى آنان تاكيد ميكنيد
آري به الحاق:
كانال #آري_به_الحاق
رئیس کل دادگستری استان فارس:
ارجاع شکایت علیه استاندار هرمزگان به دادگاه کارکنان دولت /اجرای مصوبات شورای امنیت ملی براساس مصالح کشور
القاصي در خصوص روستاهاي الحاقي به فارس، گفت: اين موضوع مصوبه شوراي عالي امنيت ملي است و عليالقاعده بايد اجرايي شود. در جلسه شوراي تامين استان هم مسئله مطرح شده و پيگيري ميشود.
وی با تاكيد بر لزوم انتزاع ۵ روستاي مورد نظر از هرمزگان و اتصال به فارس، گفت: متاسفانه در اجرا، با مقاومت مسئولان محلي روبرو شدهايم و پرونده شكايتي هم در دادگستري لامرد در اين خصوص مطرح شده كه بعضي در اين پرونده از استاندار هرمزگان شاكي شدهاند، كه البته به واسطه عدم صلاحيت رسيدگي، پرونده به دادگاه كاركنان دولت در تهران ارجاع شده است.
رئيس كل دادگستري استان فارس با بيان اينكه همه ملزم به رعايت قانون و مصوبات قانوني هستيم، گفت: مصوبات شوراي عالي امنيت ملي براساس مصالح كشور بوده و بايد در همين راستا آن را اجرا كنيم.
با ما همراه شويد در اخبار لحظه اي طرح #الحاق:
http://tlgrm.me/ary_be_elhagh
آري به الحاق
میلادلارستان از زمان بوجود آمدن منابع انرزی که در دوره خاتمی بوده ورستم قاسمی که در اواخر دوره احمدی نزاد وزیر شد ومطالب دبگر مشخصه کل مطلب تخیلاتی بیش ازجناب نویسنده نبوده. باتشکر
این مطلب راخواندم « توهم بود و دیگر هیچ
تلاش موفق لارستانیها در حذف نماینده لامردی الاصل شیراز در انتخابات دور دوم مجلس!!!
جالبه.واقعا جالبه.شما واقعا فکر کردید ۴ نفر تو شیراز جمع شدید یه جلسه گذاشتید تونستید آقای قادری رو کنار بزنید.واقعا خنده داره.اقای قادری به این دلیل رای نیاوردند که تو لیست امید نبودند و گرنه خود شیرازیها هم میدونند که هیچ نماینده قدرتمندتر از اقای قادری نمیتونستند تو مجلس داشته باشند ولی چون تو شیراز و اکثر شهر های بزرگ مثل تهران و …(و صد البته لامرد و مهر!!!) حامی جریان لیست امید بودند دیگر کاری نمیشد کرد حالا چه شما لاری ها با آقای قادری مخالفت میکردید چه همراهی. شما هم بهتر بود به جای حمایت از کاندید امید شیراز یه نماینده همسو با دولت برای شهر خودتون انتخاب میکردید
و نکته آخر هم اینکه توجه داشته باشید در آینده نزدیک پیشرفت هایی در لامرد و مهر در سایه نماینده عزیز و مردمی مان آقای علوی خواهید دید که شاید روزی خوابش هم نمیدید حالا چه الحاق اجرا بشه چه نشه
لاری یا لامردی چه معنی داره برادر.ما همه ایرانی هستیم.چو ایران نباشد تن من نبادزمان جنگ وقتی صدام به خوزستان حمله کرد همین جوونای باغیرت لاری لامردی و….رفتند و دفاع کردن خون دادن جون دادن اما نگفتن من لاری ام لامردی ام به من چه که توی خوزستان جنگه یکم بخودتون بیایید که خدای نکرده اب به اسیاب دشمن نریزید هرجای این مملکت که پیشرفت کنه بایدخوشحال شد اخه ایرانی مستحق بهترین هاس چرا بادست خودمون بزنیم توی سرخودمون .از شهدا خجالت بکشید.انشالله که کل مملکت پیشرفت کنه مخصوصا مناطق مرزی ومحروم
ده ساله توی لار زندگی میکنم اماچه بگم چرااینقدر حسادت وکینه ای هستین یکم به شهرتون نگاه کنید چه دارید پارک دارید نه اب خوردن دارید بیمارستان درست وحسابی دارید والا هیچی ندارید واسه دواودرمون باید بلند شد رفت شیراز
برید دراین کلینیک های تخصصی پزشکی رو ببندید که پدر مردم رو در اوردن مشتی نفهم ودزد
ده ساله توی لار زندگی میکنم اماچه بگم چرااینقدر حسادت وکینه ای هستین یکم به شهرتون نگاه کنید چه دارید پارک دارید نه اب خوردن دارید بیمارستان درست وحسابی دارید والا هیچی ندارید واسه دواودرمون باید بلند شد رفت شیراز