شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۷:۰۸ب.ظ
::آخرین مطلب 36 دقیقه پیش | افراد آنلاین: 2

شهید اصغر مرادی فرد

بسم الله الرحمن الرحیم زندگینامه شهید اصغر مرادی فرد . در سال ۱۳۴۳ به دنیا آمد به علت در آمد کم پدر و وضع نا به سامان آن زمان موفق…

بسم الله الرحمن الرحیم

زندگینامه شهید اصغر مرادی فرد . در سال ۱۳۴۳ به دنیا آمد به علت در آمد کم پدر و وضع نا به سامان آن زمان موفق به تحصیل نشده و از همان اوایل نوجوانی دوشادوش پدر به کار و فعالیت پرداخت . با مرگ پدر همراه با دو برادر خود نان آور خانه شد . ” زحمات زیادی کشید تا علاوه بر خانواده بتواند خواهر زاده های یتیم خود را تحت حمایت قرار دهد . با آغاز جنگ تحمیلی مرتب پافشاری می کرد تا به جبهه برود . تصمیم گرفت به خدمت نظام وظیفه برود تا به آرزوی دیرینه خود برسد و ” دوران آموزشی خود را در کرمان گذراند . آبان ۱۳۶۵ عازم جبهه جنوب گردید و در مناطق عملیاتی کوشک و فکه به خدمت مشغول شد و در یکی از عملیات ها بر اثر اصابت ترکش از ناحیه دست مجروح شد .

خاطره برادر زاده شهید:

” آخرین وداع را خوب به خاطر دارم اواخر خدمت دایی ام بود . چهره ای دیگر پیدا کرده بود . بسیار زیبا و بهشتی شده بود . می گفت : اگر من بروم و دیگر برنگردم شما چکار می کنید ؟ و با چه کسی به گردش می روید ؟ بیشتر از هر دفعه ما را نصیحت و دلداری می داد و می گفت : چه با من و چه بدون من سعی کنید همیشه در حفظ حجاب رو سفید باشید تا من نزد خدا و خلق خدا سربلند بیرون بیایم که شما را تربیت و بزرگ کرده ام . مرتب می گفت فاطمه وار زندگی کنید . پس از ۲۲ ماه خدمت سربازی ۴/۴/۱۳۶۷ در منطقبه عملیاتی فکه بر اثر بمباران شیمیایی به دیار حق شتافت . “

حدود دو ماه از او خبری نداشتیم به هر کجا مراجعه می کردیم اظهار بی اطلاعی می کردند . در این مدت خواب او را می دیدم . یک شب در خواب دیدم دائی ام از دور می آید وقتی نزدیک شد دیدم سرا پا نور است و لباس بسیار زیبایی به تن دارد من چون همیشه خود را به او آویختم و غرق بوسه اش کردم . گفتم دائی جان این چه لباسی است به تن داری ؟ چقدر زیباست . دستی به سرم کشید و گفت این لباس مخصوص بهشتیان است مرا در آغوش گرفت و بعد رهایم کرد .

رفت و هر چه رفتم به او نرسیدم از خواب بیدار شدم حس کردم دائی ام بر نمی گردد هیچ نگفتم تا این که مدتی بعد چند نفر آمدند و گفتند به خانواده اصغر مرادی فرد بگویید … ما به او مهلت ندادیم حرفش را تمام کند . گفتیم : چه شده ؟ زخمی شده؟ آن برادر به ناچار گفت بله ایشان زخمی شد . و بعد ادامه داد یعنی نه و گریه امانش نداد بقیه حرفش را بزند آن وقت بود که دیگر هیچ ندانستم کجا هستم و …”

روحش شاد و یادش گرامی باد . والسلام

نوشته شده در تاریخ:پنج شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۷:۲۲ق.ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

2 Responses to “شهید اصغر مرادی فرد”

  1. روح الله گفت:

    سلام ، اگه.برادرزاده است بايد ايشون رو عمو خطاب کنه …

  2. ناشناس گفت:

    شهیداصغرمرادی فرد یک خواهردوقلودارد .که درجیرفت زندگی میکندکه شباهت زیادی ازنظرچهرنسبت به شهید دارد.ازنظرعاطفی بسیار وابسته به خواهر دوقلوخودبود.

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین