سه شنبه ۰۲ مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۹:۵۸ق.ظ
::آخرین مطلب 3 ساعت پیش | افراد آنلاین: 28

زمانی که مردان غیرت را فراموش کنندو زنان عفت را

بعضی وقتا اینقد درگیر کارای روز مره میشیم که یادمون میره یه آقایی هم هست، یکی که قراره بیاد و ما باید خودمون رو برای ظهورش آماده کنیم و مقدمات…

بعضی وقتا اینقد درگیر کارای روز مره میشیم که یادمون میره یه آقایی هم هست، یکی که قراره بیاد و ما باید خودمون رو برای ظهورش آماده کنیم و مقدمات ظهور رو فراهم کنیم. یه کسی که هر مسلمونی به اومدنش اعتقاد داره. چقد خودمون رو آماده کردیم برای اومدنشون؟؟!!اصلا چه کارایی برای اومدنشون انجام دادیم غیر از این که گناه کردیم و آقامون رو پیش خدا شرمنده کردیم و هر بار وساطت ما رو پیش معبودمون

میکنه و میگه این بار به خاطر من، بنده ات رو ببخش.

اصلا ماها که ادعای مسلمونیمون میشه جز خون کردن دل آقا صاحب الزمان کاری بلدیم انجام بدیم؟؟!!!

خدای خوب و نازنینم این روزا اینقد گناه کردم و تو در برابر گناهم سکوت کردی انگار جای این که من خجالت بکشم از گناهم، تو خجالت میکشی از مجازات کردنم.

دنیای عجیبی شده، اینقد که از جمله ی ” این مکان مجهز به دوربین مدار بسته هست ” می ترسیم از جمله ی عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید نمی ترسیم

 تو ای خواهرم و برادر مسلمانم! حالا که ماه رمضون اومده یه ذره برای این ماه پر برکت ارزش قایل شو.یه ذره حرمت این ماه را نگه دار.

خواهرم تو با کمتر آرایش کردنت، با غلبه بر نفست در خودنمایی، با نپوشیدن ساپورت با نپوشیدن مانتوهای تنگ و ارایش نکردن…

منکر این نیستم که اگر آرایش کنی قشنگ تر نمیشی.اما به چه قیمتی؟

به قیمت خون کردن دل پسر فاطمه؟؟!!

میخوای دوستات بهت بگن وای چقد امروز خوشکل شدی یا مولامون صاحب الزمان ازت راضی باشه؟!

و برادرم تو با سر به زیر افکندن و نگاه نکردن، با تقویت غیرت در خودت می توانی آبروی ماه رمضان را حفظ کنی.

آره، غیرت…

غیرت این واژه ای که از اذهان مردان جامعه ی مسلمون ایرانی فراموش شده و چه زیبا گفت اون شهید به مادرش:
مادرم زمانی که جنازه ی مرا دیدی گریه نکن، زمان تشییع و تدفینم گریه نکن، زمان خواندن وصیت نامه ام گریه نکن…

فقط زمانی گریه کن که مردان ما غیرت را فراموش می کنند و زنان ما عفت را. وقتی جامعه ی ما را بی غیرتی و بی حجابی فرا گرفت، مادرم گریه کن که اسلام در خطر است

«وصیت نامه ی شهید سعید زقاقی»

معبود من! اینقد چشمت رو روی گناهای ما پوشوندی که انگار گناه کردنامون برامون شده عادت. اینقد مهربونی که دلت نمیاد سیلی بزنی. نکنه اون روزی بیاد که بهمون سیلی بزنی. خدایا من بزرگ نشدم خدایا نزن که من هنوز بچه ام. من رو به بچگیم ببخش. چون میدونم اگر بخوای بزنی از پا در میام. خدایا خودت گفتی بگیم: ” لا تؤدبنی بعقوبتک “
پس لا تؤدبنی بعقوبتک

خدایا تو بنا نداری ما رو بفرستی جهنم، حداقل ما رو از جهنمی که خودمون خودمون رو گرفتار کردیم نجات بده.

نوشته شده در تاریخ:دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۳ ساعت ۲:۳۳ب.ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین