پنج شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۳:۲۱ب.ظ
::آخرین مطلب 3 دقیقه پیش | افراد آنلاین: 6

شهید نجف علی مفید

هیجدهم فروردین ماه ۶۶ طی عملیات کربلای ۸ هنگام برگشت از خط مقدم جبهه در جاده شلمچه مورد اصابت کاتیوشا قرار گرفت و به آرزویش رسید.

هیجدهم فروردین ماه ۶۶ طی عملیات کربلای ۸ هنگام برگشت از خط مقدم جبهه در جاده شلمچه مورد اصابت کاتیوشا قرار گرفت و به آرزویش رسید.

شهید نجف علی مفید
نام: نجف علی
نام خانوادگی: مفید
نام پدر: غلامرضا
تاریخ تولد: ۱۳۳۵
میزان تحصیلات: ششم ابتدائی
تاریخ شهادت: ۱۸/۱/۱۳۶۶
محل شهادت: شلمچه
نام عملیات: کربلای۸ (پدافندی)

آبان ماه ۱۳۳۵ پس از بازگشت خانواده از زیارت نجف اشرف به دنیا آمد و نامش را نجف علی نهادند. به اقتضای شغل پدر تا چهار سالگی در آبادان زندگی می کرد و سپس به لار مراجعه نمود.

تا ششم ابتدایی درس خواند و پس از آن درس و مدرسه را رها کرد و در کار کشاورزی به یاری پدر شتافت. «از همان دوران نوجوانی قلبش مملو از نور ایمان و عشق به ائمه اطهار بود. احکام اسلام را در زندگی خود پیاده می کرد و ایمانی راسخ داشت. بچه های محله را دور خود جمع می کرد و از خدا و پیامبر برایشان صحبت می کرد.»

«نمی دانم چگونه برادرم این همه معلومات را بدست آورده بود. و از سال ۵۶ انگار تمام وقایع انقلاب و محتوای آن را شنیده و دیده بود که این چنین خود را وقف انقلاب کرد و شب و روز برایش معنی نداشت.»

با تهاجم نیروهای دشمن به مرزها عازم جبهه جنوب شد و پس از بازگشت با هدف آموزش، ساماندهی و اعزام نیروهای بسیجی به جبهه همراه با دیگر یارانش اردوگاه سیدالشهداء را بنا کرده و به آموزش نیروها پرداخت. «… برادرانم، خواهشی که از شما دارم این است که یگان آینده سازان را رها نکنید و به آنها سرکشی کنید که آنها هم عاشق جبهه هستند و آینده لار …»

«بعد از هر سه ماه ده روزی به مرخصی می آمد و آن ده روز هم برای جبهه تدارکات فراهم می کرد و از شهرها و روستاهای دیگر، لوازم مورد نیاز جبهه را فراهم می نمود. به روستاها می رفت و به خانواده ها و همسران و فرزندان شهدا سر می زد و به مشکلات آنها رسیدگی می کرد. برای بعضی از خانواده های شاهد که در روستا مسکن نداشتند با تلاش و کوشش خود مصالح ساختمانی و استاد بنا و کارگر می برد و برای آنها خانه می ساخت.»

زمستان سال ۶۴ برای آماده سازی نیرو به لار بازگشت. «… وقتی در خانه را باز کردم نجف را دیدم با کوله باری پر از گرد و غبار و خاک و خستگی.  صورتم را بوسید و گفت ببخشید که شما را از خواب بیدار کردم. به اتاقش رفت و من هم رفتم در اتاق خود بخوابم. حدود ۴۰ دقیقه بعد صدای گریه نجف به گوشم خورد. به طرف اتاقش رفتم. در آن موقع شب و با آن همه خستگی با خدا راز و نیاز می کرد و نماز شب می خواند …»

برای آخرین بار عازم جبهه شلمچه شد. «خدایا تو شاهدی این چندمین بار است که وصیت نامه خود را می نویسم و به تبعیت از امام به سوی جبهه ها روانه می شوم این بار به من توفیق بده که با اخلاص در راهت جهاد کنم… و به فیض شهادت برسم …»

image
هیجدهم فروردین ماه ۶۶ طی عملیات کربلای ۸ هنگام برگشت از خط مقدم جبهه در جاده شلمچه مورد اصابت کاتیوشا قرار گرفت و به آرزویش رسید. «هنگام شهادت که شهید مفید از ماشین به کنار جاده پرت شده بود بچه ها برای اینکه جسدش در تیررس دشمن نباشد او را بر روی زمین کشیدند و به پشت خاکریز بردند. بعدها فهمیدند که این وصیت خود شهید بود که می گفت هر وقت شهید شدم جسدم را بر روی زمین بکشید تا به این وسیله گناهانم ریخته شود و آنان ناخواسته این کار را کردند.»

« به چرخ روزگار مناز که کمر شکن است، به رنگ و لباس زیبای مناز که عاقبتش کفن است. برادرم هر وقت به فکر گناه افتادی یا هر وقت هر کاری می خواهی انجام دهی یک لحظه فکر کن ……

مردم لارستان پیشتیبان ولایت فقیه باشید و گوش به فرمان روحانیون مبارز در خط امام باشید و قدر حضرت آیت الله آیت اللهی و برادران بسیجی که پشتیبان جنگ هستند بدانید و وحدت خود را حفظ کنید … به برادران بسیجی و همسنگرانم می گویم که نگوئید نجف حیف بود بلکه اسلام حیف است که از بین برود و از برادران بسیجی می خواهم به وصیت نامه شهدا عمل کنند …»(وصیت نامه)

نوشته شده در تاریخ:چهارشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۵ ساعت ۹:۴۶ب.ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

One Response to “شهید نجف علی مفید”

  1. ناشناس گفت:

    شهید یعنی شهید مفید که مثل شهید سلیمانی بود
    شهدا جانمان فدای شما

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین