سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۳۱ق.ظ
::آخرین مطلب 50 دقیقه پیش | افراد آنلاین: 1

بي‌بي و دِرْزَرو اَ بيچيا دَدَه

وقتي بي‌بي گوشت نذري رو گذاشت توي بشقاب و داد به دست مجيد نوة شش ساله‌اش كه ببره خونه همسايه، مجيد با بي‌حوصلگي و بي‌حالي گفت كه نمي‌تونه بره. بي‌بي…

وقتي بي‌بي گوشت نذري رو گذاشت توي بشقاب و داد به دست مجيد نوة شش ساله‌اش كه ببره خونه همسايه، مجيد با بي‌حوصلگي و بي‌حالي گفت كه نمي‌تونه بره. بي‌بي اصرار داشت كه اين گوشت نذري هرچه زودتر به خونه همسايه‌ها برده بشه تا بتونن با اون غذايي براي بچه‌ها آماده كنن. گفتم: بي‌بي، مجيد حاضر به بردن گوشت‌هاي نذري نيست تا من ببرم و سريع اونارو برسونم در خونه همسايه‌ها. بي‌بي گفت: نه، مجيد بايد ببره و نمي‌دونم چه توي گوش مجيد گفت كه مجيد از جا پريد و گوشت‌ها رو گرفت و برد.

وقتي مجيد برگشت ديدم توي بشقاب‌ها، پفك، بيسكويت، كيك، شيريني، قند و…. گذاشته شده و مجيد هم خوشحاله از اين كه اول صبحي، كلي تنقلات و شيريني‌هاي مورد علاقه‌اش رو گير آورده. به بي‌بي گفتم: چي توي گوش مجيد گفتي كه با اين سرعت تنبلي و بي‌حوصلگي رو كنار گذاشت و دستور رو اجرا كرد؟ چرا به جاي گوشت‌ها،‌توي ظرف اين چيزها رو مي‌گذارن؟  بي‌بي گفت: به مجيد گفتم كه بابت اين گوشت‌هايي كه مي‌بري همسايه‌ها بهت شيريني مي‌دن كه مي‌توني همش رو خودت برداري چون مزد زحمتي است كه كشيدي. براي همين مجيد خوشحال شد و رفت چون مي‌دونست زحمتش بي‌نتيجه نمي‌مونه.

بي‌بي ادامه داد: اين يك سنت و رسم قديمي است كه براي بردن نذري ها يا هدايايي از اين قبيل به خونه همسايه‌ يا اقوام، سعي مي‌كردن اونا رو به دست بچه‌ها بِدَن كه از اين طريق چيزي هم گير بچه‌ها بياد كه هر چيزي كه به جاي ظرف گذاشته مي‌شد «دِرْزَرو» نام داشت كه شامل قند، نبات، شكلات، بيسكويت،‌ ميوه، خارك بندي، آدامس، شكرپنير و خوردني‌هاي ديگر بود البته اين رسم هنوز هم منسوخ نشده هرچند كه مواد «دِرزَرو» ممكن است متنوع‌تر و كودك‌پسندتر شده باشد، مثل پفك،‌ اسباب‌بازي و كادوهاي ديگر هم به اونا اضافه شده ولي مسأله اصلي اينه كه هيچ خانواده‌اي صلاح نمي‌دونه كه ظرف خالي رو به بچه پس بده و حس مي‌كنه كه بچه چشمش به همين دِرزَرو بوده كه به خودش زحمت داده «فَرمو اُشبُرده» و مزد كار بچه به حساب مي‌آد.

يادمه كه يه روز براي مادرم آش آورده بودن، هر جاي خونه رو گشت چيز مناسبي پيدا نكرد و گفت: روم سياه،‌رو و رو اَگِشتائم، چي نَواجُسائم، دِرزروت طلَبُت ظرفو اُدِسْبو.  و در يك فرصت مناسب ظرف آش رو با يك پاكت چاي شمشيري كلكته ممتاز اعلا داد دستم و بردم به صاحبخونه پس دادم. و من فهميدم كه ميشه درزرو را هم نقد و هم نسيه داد ولي بالاخره بايد داده بشه.

نوشته شده در تاریخ:جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۵:۲۵ق.ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین