پنج شنبه ۰۴ مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۳۱ب.ظ
::آخرین مطلب 1 ساعت پیش | افراد آنلاین: 10

راهبردی که لار و گراش را مرکز استان خواهد کرد(2)

اشاره: در ادامه بخش اول یادداشت:”راهبردی که لار و گراش را مرکز استان خواهد کرد”، بخش دوم این یادداشت را به قلم حامد مقدم با هم مرور می نماییم. در…

اشاره: در ادامه بخش اول یادداشت:”راهبردی که لار و گراش را مرکز استان خواهد کرد”، بخش دوم این یادداشت را به قلم حامد مقدم با هم مرور می نماییم. در

بخش اول یک سری ابهامات در خصوص موضوع تجمیع حرکات بین لار و گراش بیان شده بود که به بخشی از آنها اشاره شده و اکنون ادامه توضیجات…. (بخش اول از از اینجا دریافت نمایید.)

 ۳) دستاوردهای گذشته چه می شود؟ شاید این سؤال بیشتر برای گراشیها مطرح شود. اینکه همۀ تلاشهای سالهای اخیر برای تشکیل یک شهرستان جدید و فرمانداری و ادارات و… چه می شود؟ خیلی ساده است. شهر تهران متشکل از چند شهرستان است و چندین فرمانداری دارد. پس لزومی ندارد که یک شهر، دقیقاً در یک شهرستان قرار داشته باشد. یعنی نهادهای مدیریتی تا حد زیادی دست نخواهد خورد و در این مسیر، مثالهائی برای مجاب کردن مسئولین مرکز نشین وجود خواهد داشت. ضمن آنکه پس از تشکیل شهرِ نوظهور، تمام دارایی های شهر لار، اعم از ادارات کل، زیرساختها و تأسیسات، متعلق به گراش نیز خواهد بود و «من» معنای خود را به «ما» خواهد داد. از همۀ اینها که بگذریم، بی شک، مرکزیت استان بر مرکزیت شهرستان ارجح است و دستاوردی بزرگتر خواهد بود.


۴)  چه کسانی مخالفند؟ بیش از همه، احتمالاً برادران شیرازی! و بعد رقبای منطقه ای از جمله لامرد و جهرم و در داخل منطقه، برخی نهادهای محلی که در صورت تشکیل یک شهر نوظهور، مجبور به ادغام هستند. شوراهای شهر، ائمه جمعه و… . این را گفتم، نه از سر تقابل و یا پیش داوری؛ بلکه حتی شاید بتوان روی کمک همین عزیزان و پیشرو شدن آنها هم حساب کرد. لیکن این مطلب، هشداری است برای روشن شدن اذهان عمومی.

شاید دقیقاً به همین علت است که هدایت چنین حرکتی توسط نهادهای دولتی، کمی بعید به نظر می رسد و اغلب، برای حفظ مقام و موقعیت، نه تنها ممکن است همراهی صورت نگیرد، بلکه برخی، تقابل و تخریب در مسیر وحدت را راهی برای دستیابی به آرای عمومی بدانند و از احساسات زودگذر عمومی برای ایجاد محبوبیتهای کاذب استفاده نمایند.

در حالی که اولاً باید این نگاه عمومی عوض شود تا راه بر سوء استفاده گران بسته شود و ثانیاً مسئولین بایستی دقت نمایند که با مرکزیت یافتن منطقه و تعدد ادارات و نهادها، امکان تعریف شدن پستها و مقامهای جدید و ارزنده برای ایشان وجود خواهد داشت! موضوع نگران کنندۀ دیگر آنکه مسئولین دولتی منطقه، اغلب ملزم به اطاعت از مافوق های استانی و کشوری خود هستند و بر این اساس، ممکن است در نهادهای غیر محلی، نفوذ عده ای، سبب شود که تفرقه بر وحدت ترجیح داده شود!

در تحقق این ایده، به جای عمل کردن از بالا به پایین، بایستی مقامات بالا را ملزم به همراهی و تمکین از عزم وحدت محلی نمود و از این طریق، خواست همۀ مردم منطقه، که همانا ارتقاء کل منطقه است فراهم خواهد شد. ضمن آنکه این وحدت در راستای اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی می باشد و بی شک مسئولین ارشد نظام از آن حمایت خواهند کرد.


۵) مدیریت شهر نوظهور چگونه خواهد بود؟ آیا منافع تقسیم خواهد شد؟ شهر نوظهور، در آینده یک شورای شهر خواهد داشت که از طریق آراء عمومی انتخاب می شوند. پس عدالت برقرار خواهد ماند. این شهر یک شهردار خواهد داشت؛ اما امکان داشتن شهرداری مناطق یا نواحی تقریباً قطعی است و در این مسیر، برابر ماده ۷۳ قانون شهرداریها، لازم است که درآمدهای حاصل از هر منطقه، صرف همان منطقه شود.

لذا در باب تغییرات حاصله، اولاً دموکراسی و آراء عموم ساکنین، بر انتخاب نمایندگان حاکم خواهد بود و ثانیاً منافع و درآمدهای حاصل از هر منطقه، صرف همانجا می شود و اذهان عمومی در این باب کاملاً بیدار است و ثالثاً برای هر منطقه، بر اساس صندوق رأی، این امکان فراهم است که برتری یابد و حتی برای گراش، خور یا لطیفی و… این امکان فراهم خواهد بود که مدیریت شهر لار را نیز بر عهده داشته باشد.

با همۀ این احوال فراموش نکنیم که ما با این ایده، یک شهر خواهیم بود و منافع من و تو معنی ندارد و هر آنچه بدست می آید، متعلق به همه خواهد بود. این اما و اگرها را مطرح می کنم تا پاسخی باشد به عیب جویان؛ وگرنه با یک دید مثبت، آنقدر منافع حاصل خواهد شد که چنین مسائلی در حاشیه قرار خواهد گرفت.

۶) چه لزومی دارد که تلفیق اتفاق بیفتد؟ به عنوان یک متخصص در مسائل شهرسازی عرض می کنم که این اتفاق اجتناب ناپذیر است. و قریب ۳۰ سال آینده، با رشد جمعیتی و اقتصادی که در سالهای اخیر در حال وقوع است، اتصال کالبدی روی خواهد داد. پس در واقع، ما در این ایده، یک اتفاق حتمی را تسریع خواهیم نمود تا بهره های حاصله، نصیب هر دو شهر شود. وگرنه نوعی فرصت سوزی اتفاق خواهد افتاد و همگان از آن مغموم خواهند بود.


۷)   همراهی دیگر شهرها و مناطقی که تحت عنوان لارستان بزرگ شناخته می شوند چگونه خواهد بود؟ ایدۀ تشکیل یک استان جدید در جنوب فارس و غرب هرمزگان و جنوب شرق بوشهر، یکی از آمال همۀ کسانی است که خود را لارستانی می دانند. هیچ لارستانی را نمی شناسیم که از وحدت لار و گراش ناراحت شود و یا از تشکیل یک شهر بزرگ در منطقه و اخذ خدمات برای منطقه ناراحت شود و یا از نزدیک شدن فاصله تا این مرکز استان جدید، نارضایتی داشته باشد. همچنین، تشکیل یک استان جدید، راه را برای تشکیل شهرستانهای جدید و ارتقاء مناطق دیگری که شایستگی لازم را دارند، تسهیل می نماید.

۸)  به نظر می رسد که گلایه های مردم گراش و لار از یکدیگر سبب شده است تا هر یک، در اتحادی راهبردی با مناطق همجوار وارد شوند، که خوشایند دیگری نیست؟ تکلیف این دوستی ها چه خواهد شد؟ این سؤال را باید با چند سؤال دیگر جواب داد. آیا شهر گراش، با جمعیت بالای ۳۰۰۰۰ نفر و لار با جمعیتی بالغ بر ۶۵۰۰۰ نفر، حاضرند خود را زیرمجموعه ای از استانی با مرکزیت شهری با جمعیت ۲۲۰۰۰ نفر و قدمت و تاریخچه ای بسیار ضعیف تر ببینند؟ آیا ترجیح نمی دهند که در منطقه، خودشان مرکز استان باشند، نه آنکه تحت سیادت دیگر مناطق قرار گیرند؟ آیا شهری همچون لامرد خواهد توانست حتی تا ۵۰ سال آتی، جمعیتی به اندازۀ این شهر نوظهور پیدا کند و با آن رقابت نماید؟! انتخاب ساده ای است! به نظر می رسد که به راحتی می توان این دوستی های زودگذر را با هدف تقویت وحدت منطقه ای و تأمین منافع خود و برادران لارستانی مان، کنار گذاشت و به اهداف کلان و بلند مدت فکر کرد تا منافع زودگذر امروز.


۹)  همراهی نهادهای دولتی را چگونه می دانیم؟ دلایل بسیار زیادی در خصوص توضیح و توجیه این ایده در راستای تأمین منافع ملی و منطقه ای و همچنین، تقویت اقتدار نظام در جنوب کشور وجود دارد که تحت عنوان طرح توجیهی، قابل ارائه به نهادهای امنیتی و سیاسی می باشد. تأکید می نمایم که بسیاری از استدلالهای مربوط به منافع ملی این طرح، به دلیل عدم لزوم، در این مقاله نیامده است. علیرغم آنکه وحدت، امری است که قاعدتاً همگان بایستی از آن استقبال نمایند و خشنود شوند، لیکن از آنجا که این وحدت، منافع برخی را به خطر می اندازد، احتمال تخریب و تقابل و تشدید موضوعات تفرقه برانگیز زیاد است. همچنین، رخوت حاکم بر ادارات محلی و فرمانبرداری ایشان از نهادهای حاکمیتی و ترسِ از دست دادن پست و مقام، همگی سبب می شود که نهادهای دولتی محلی ریسک ناپذیر بوده و ترجیح دهند که وضع موجود تثبیت شود و دنبال تغییر اساسی نباشند و از تبعات احتمالی آن بترسند. (یعنی ترجیح می دهند همه چیز سر جای خود بماند، از جمله خود آنها!) لذا در این مواقع، نهادهای مردمی می توانند به مردم در این مسیر جهت دهند و همچنین، نهادهای دولتی را نیز وادار به تحرک نمایند. به نظر می رسد که اگر عموم مردم منطقه بخواهند، نهادهای ملی کاملاً همراهی نمایند؛ لیکن نهادهای استانی با این ایده مقابله خواهند نمود.

و اما پیشنهادهاي زیر، ما را در این مسیر یاری خواهد کرد:

۱-    این مقاله را یک بار دیگر و فارغ از پیش فرضهای جامعۀ محلیِ خود، بخوانید و به همۀ لارستانیها نیز پیشنهاد کنید آن را بخوانند. نشریات و سایتهای منطقه و شبکه های اجتماعی، در نشر آن اهتمام ورزند. فقط به منافع این اتفاق مهم فکر کنید. مطمئن باشید دیگر کسی نخواهد توانست تفرقه را جایگزین وحدت کند!
۲-    به سوی یکدیگر حرکت کنید. اگر به لحاظ اجتماعی و سیاسی مانعی وجود داشت، به لحاظ کالبدی به سوی هم حرکت کنید. محور لار تا گراش بایستی تماماً و هر چه سریعتر در دستور کار توسعه قرار گیرد. این کار می تواند در تحقق این ایده ما را یاری نماید. همچنین، اصلاح طرحهای شهری این دو شهر، برای رساندن آنها به هم، بسیار مهم خواهد بود. بی شک این ایده برای زمین داران و مسئولین شهری و فرمانداریها و بخشداریها دارای جذابیت است! و منافعی در پی خواهد داشت که بد نیست بخشی از آن، صرف تحقق وحدت دو شهر شود.


۳-    در این ایده، اراضی بین دو شهر آینده درخشانی دارند. قدر آنها را بدانیم!
۴-    از هر ایدۀ وحدت بخشی حمایت کنید و ایده هائی که بوی تفرقه می دهند را با دید شک نگاه کنید و ببینید چه کسانی آنرا طرح می کنند. بی شک اینان خائنان به هر دو شهرند.
۵-    افکار عمومی استنتاج بهتری در این باب دارد. مراقب هشدارهای رخوت بار برخی مسئولین جاه طلب باشید.
۶-    در صورت استقبال از این ایده، از این پس نمایندگان شما بایستی کسانی باشند که در مسیر اتحاد، حاضر باشند خود را فدا کنند.


۷-    شهرهای خیرخواه منطقه از جمله خنج و اوز و بستک و بندرلنگه و… بایستی جلودار و پیشتاز این ایده باشند و با تشکیل هیئتی، بزرگان لار و گراش را تشویق به این اقدام نمایند و رسالت تاریخی خود را ادا کنند.
۸-    در این مسیر بی شک نقش نمایندۀ مردم منطقه در مجلس شورای اسلامی بسیار مهم خواهد بود. چرا که تنها فردی است که از طرف عموم ما نمایندگی دارد و تنها فردی است که بر امور کل منطقه اشراف دارد و بایستی مصلحت کل منطقه را در نظر بگیرد.

حامدمقدم

نوشته شده در تاریخ:چهارشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۴:۰۶ق.ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین