در خبرهاي روز يكشنبه مورخه ۱۰/ ۶/ ۹۲ خبرتاسف باري شنيديم …….به محض مطالعه آن شديدا متاثر شدم و برخود دانستم تا در اين رابطه در حد وسع و توان…
در خبرهاي روز يكشنبه مورخه ۱۰/ ۶/ ۹۲ خبرتاسف باري شنيديم …….به محض مطالعه آن شديدا متاثر شدم و برخود دانستم تا در اين رابطه در حد وسع و توان خود زنگ خطر را مجددا به صدا درآورم تا شايد اندكي ……..
عنوان خبر اين بود : ” کشته شدن جوان ۱۶ ساله بنام سينا در حوادث رانندگي با موتور سيكلت در لارستان ” چقدر باعث تاسف و تاثر است كه خانواده لاري موتورسيكلت را در اختيار نوجواني ۱۶ساله قرار ميدهد و او بدليل عدم مهارت و كنترل اين ارابه مرگ، جان خود و ديگران را به مخاطره مي اندازد چه مصيبتي براي اين خانواده بزرگتر از اين است كه نوجوان خود را با در اختيار قرار دادن موتور سيكلت به نابودي كشانده است؟ چرا فكر عواقب و مسائل و مشكلات اين اقدام را نميكنيم؟ چرا فقط چنين مسائل و حوادث
دردناك را براي ديگران ميدانيم و مطمئن هستيم كه اين مشكل و مصيبت گريبان ما و خانواده ما را نميگيرد؟؟ فكر ميكنيم كه نوجوانان ما با سوار شدن بر موتورسيكلت مهارت و توانمندي بيشتري پيدا ميكنند در حالي كه طبق قوانين و مقررات حق رانندگي با اين وسيله را ندارند؟؟!!!. او كه نمي تواند هنوز موتور را از زمين بلند كند!!، چه رسد به اينكه در هر كوي و برزن بدنبال كاري برود!!
تا كي بايد تاوان اين اشتباهات را بدهيم؟! تا كي جمعيت موتور سوار با عدم رعايت قوانين و مقررات راهنمايي و رانندگي به استقبال مرگ بروند و ما در غفلت بمانيم؟ تا كي پليس به ما تذكر دهد و ما را راهنمايي و ارشاد نمايد و ما بي توجهي نموده و در مقابل او به ستيز و جنگ بپردازيم؟ تا كي مي خواهيم اين فكر و فرهنگ غلط استفاده از موتورسيكلت را براي بچههايمان به ارمغان بگذاريم و آنها را با ارابه مرگ به ديار باقي بفرستيم؟ تا كي…؟
آيا وقت آن نرسيده است كه خانواده به فكر نونهالان خود باشد ؟ آيا وقت آن نرسيده است تا جامعه به فكر آيندهسازان خود باشد؟ آيا وقت آن نرسيده است كه همه به ميدان بيايند و فكري به حال اين موضوع بكنند؟ گناه اين نوجوان و امثال او كه هنوز اميد و آرزوهايي براي زندگي و آينده خود داشتند و محقق نشده است، چيست كه بر فنا مي رود و هيچ كس هم احساس نميكند كه چه مسئوليتي در قبال اين موضوع دارد؟ چرا بعضي ها با اجراي قوانين و مقررات مخالفت ميكنند و از هر دري ميرسند مسائل و مشكلات اجراي قوانين و مقررات را بهانه ميسازند تا نوجوان و جوان ما را خواسته يا ناخواسته به كام مرگ بفرستند و او را در مقابل پليس كه مجري قانون و حافظ جان و مال و ناموس و ارز و آبروي افراد جامعه است، قرار دهند چرا مسئولان فرهنگي و اجتماعي اينقدر بيتفاوت هستند، چرا رسانه بعنوان سمت و سو دهنده به افكار عمومي به چنين مسائل و مشكلات و معضلاتي كه گريبانگير جامعه شده است توجهي نميكنند و به راحتي از كنار آن ميگذرند، ليكن مواظبند كه كوچكترين اشتباهي توسط سربازي در گوشه و كنار انجام شود و آنرا بزرگنمايي كنند و همه تلاش ايثارگران پليس را مورد هجمه قرار دهند؟ چرا ما، خودمان را جاي پدر و مادر اين نوجوان ۱۶ساله كه در دم در اين تصادف جان باخت ، قرار نمي دهيم؟ چرا ما بجاي اينكه خطرات و مشكلات اين چنيني را به نوجوانان و جوانان خود گوشزد كنيم و آنها را از رانندگي با اين ارابه مرگ برحذر داريم ، اين ارابه مرگ را بعنوان پاداش و جايزه به او اهداء مي كنيم ! مگر ما فرزندان خود را دوست نداريم! مگر ما آينده آنها را نمي خواهيم! مگر ما دشمن آنها هستيم! پس اين چكاري است كه انجام مي دهيم؟؟!!!
من از همشهريان عزيزم، از آنهايي كه تامل و تفكر ميكنند، از آنهايي كه دست به قلم هستند، از آنهايي كه چند نفر عائله دارند از آنهايي كه مسئول خانواده، دستگاه، سازمان و رسانه هستند تقاضا دارم تا خود را بجاي پدر و مادر اين قرباني قرار دهند و در نظر بياورند با اين وضعيتي كه پيش مي رويم يك روزي هم نوبت ما و خانواده ما مي شود پس از هم اكنون به فكر علاج واقعه قبل از وقوع باشيم. پيشگيري كنيم، اينكه در قانون آمده است يكي از شرايط اخذ گواهينامه رانندگي با موتور سيكلت، داشتن سن بالاي۲۰سال و يا داشتن كارت پايان خدمت و….. است اين يك كار كارشناسي شده و اصولي و عقلي است پس بايد با افرادي كه هنوز به سن قانوني نرسيده و خانواده موتورسيكلت در اختيارش قرار مي دهند برخورد شود همچنين با خانواده اين افراد نيز برخورد شود چرا كه زمينه اين مصيبت را ناخواسته براي جامعه فراهم مي كنند. بايد از پليس در اين رابطه حمايت كرد و افكار عمومي را به اين سمت و سو سوق داد كه چه مصيبتي عظيم براي چنين خانواده هايي حادث مي شود.
آيا تا كنون فكر كرده ايد كه شهر لار در تسخير موتورسوران است و هيچ چيز مانع قانون شكني آنها نيست؟؟!!
آري هيچ چيز نميتواند موتورسواران را متوقف کند نه چراغ قرمز و نه خيابانهاي غير استاندارد. کافي است اندکي فاصله ميان ماشين ها پيدا کنند اگر چند ناسزا هم بشنوند ميارزد به اين که ۳۰ ثانيه چراغ قرمز رنگ را ناديده بگيرند و بي توقف به راهشان ادامه دهند. خيابانها از هجوم موتور سواران در امان نيستند. بارها ديده ايم عابران وحشتزده اي که از صداي غران موتوري به حاشيه خيابان پناه برده اند. صداي ويراژشان آميخته با بوقهاي ممتد، فرياد عابر و اعتراض رانندگان موسيقي هر روزه اين شهر است. نوايي که نه براي راکبان خوش است و نه ساير شهروندان.
متاسفانه توليد فلهاي و بيحساب و کتاب موتورسيکلتها در دهههاي گذشته و عدم موفقيت آنچناني از رده خارج شدن موتورسيکلت ها، به اين مشکلات دامن زده به نحوي که بسياري از موتورسيکلت هايي که اکنون در سطح شهر تردد ميکنند فاقد استانداردهاي ابتدايي آلايندهها هستند و در چند سال اخير که استانداردهاي زيست محيطي آن هم در سطح ابتدايي براي موتورسيکلت ها اجباري شده هرچند توانسته صنعت توليد موتور را تا حدودي ساماندهي کند اما تعداد موتورسيکلت موجود در شهر لار به معناي واقعي بلاي جان شهروندان لاري شدهاند.
در هيچ کشور پيشرفتهاي به اين اندازه که در کشور ما از موتورسيکلت استفاده ميشود گرايش به موتور وجود ندارد و اين تابع شرايط سهل و آساني است که در خصوص استفاده از موتور وجود دارد. موتورسواران از هيچ قانوني تبعيت نميکنند و به راحتي جان خود و شهروندان را به خطر مياندازند.توليد کننده بايد استانداردهاي آلودگي، آلايندگي و ايمني را رعايت کند البته در اين مدت توليدکنندگان زيرپلهاي موتور به شدت کاهش پيدا کردهاند و اگر به همين تعداد کارخانه توليدکننده موتور نظارت کنيم، به نتايج مطلوبي خواهيم رسيد.
موتورسواران چند دسته هستند، برخي براي سهولت در رفت وآمد، عبور از ترافيك ، از اين وسيله نقليه روان استفاده ميکنند. گروهي بضاعت مالي کمي دارند و موتورسيکلت براي آنها وسيله نقليه اي با قيمت مناسب است که ميتوان با آن کار هم کرد. بخشي از موتورسواران ما را جوانان تشکيل ميدهند که براي تخليه انرژي جواني موتورسواري ميکنند و بزهکاران و مجرمان نيز براي اعمال مجرمانهشان موتورسيکلت را انتخاب کردهاند. در کل موتورسيکلت يک وسيله نقليه کم حجم، کم مصرف با قدرت مانور بالا است که در ترافيک نميماند و اگر درست استفاده شود، قابليتهاي خوبي دارد. ۲۰ درصد کشته شدگان تصادفهاي شهري و ۴۵ درصد مجروحين را موتورسواران تشکيل ميدهند. عبور از چراغ قرمز، حرکت خلاف جهت، حرکت از پيادهرو، حرکات مارپيچ، عدم استفاده از کلاه ايمني، حمل بار به صورت غير مجاز و… عمده تخلفات موتورسواران به حساب ميآيد. موتورسيکلت به اسباب بازي خطرناکي تبديل شده است که حجم کشتهشدگان و مجروحين آن بسيار بالا است که متاسفانه عمده قربانيان آن جوانان هستند. اين در حالي است که موتورسوارها دومين عامل تصادفات جاده اي نيز محسوب ميشوند. موتورسيکلت به دليل اين که يک وسيله تفريحي، کاري، ارزان قيمت و داراي قدرت مانور بالا و کم حجم است، و همچنين محدوديت تردد کمتري دارد، مورد علاقه خيلي هاست، ولي عيب بزرگ آن آسيب پذيري است… پس بياييم با رانندگي تدافعي، خطرات موتورسواري را کمتر کنيم…
ادامه دارد…
معاونت اجتماعي فرماندهي انتظامي لارستان