سه شنبه ۰۲ مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۹:۱۱ق.ظ
::آخرین مطلب 2 ساعت پیش | افراد آنلاین: 39

ادغام لار و گراش؛ از خیال تا واقعیت

این ایده متعلق به هیچ شهری نیست و نگارنده خود را فارغ از هر گونه نگاه تعصبی و وابستگی سیاسی و اجتماعی و قومی دانسته و تنها از منظر یک فرد دارای تحصیلات آکادمیک (دانشجوی دکتری شهرسازی) در حوزه ای که در آن اظهار نظر نموده، می بیند

طی دو مقالۀ پیشین با عنوانهای: «راهبردی که لار و گراش را مرکز استان خواهد کرد» و «ادغام لار و گراش؛ رویکردی در راستای بازآفرینی شهری»، به علل و فواید ادغام لار و گراش و دیگر شهرها و روستاهای مجاور، و مصادیق اجرا شده ای از تلفیق دو یا چند شهر در ایران و جهان پرداختیم.

همانگونه که انتظار می رفت، اغلب دوستان علیرغم بیان رضایت از ایده، به دلیل شرایط اجتماعی منطقه، از حمایت علنی از آن معذور بودند. گویا همچنان تابوی این اختلاف و تنش از بین نرفته و ترسِ از دست رفتن اعتبار و آبرو، بیان حقایق را سخت کرده است. گویا در آغاز هزارۀ سوم، همچنان تندروهای متعصب قاعدۀ بازی را بهتر بلدند تا دلسوزان متخصص! اما باید دانست که توسعه هزینه دارد و یکی از هزینه های ناچیز آن، فداکاری افراد جسور جامعه است تا در برابر هجمه ها، راه درست را برای عموم تبیین کنند.

در فضای مجازی، کامنتهای ذیلِ مقاله بدان اشاره داشت که نگاه تعصبی، همچنان بزرگترین سد در برابر این راه است و شاید بسیاری، تنها با دیدن عنوان مقاله و بدون مطالعۀ مضمون و محتوا، اقدام به نگارش نظرات می کنند. همین تعصبات بود که سبب خصومت امروز شد و برخی آنرا آتش زیر خاکستر نامیدند؛ آتشی که معلوم نیست کی قرار است خاموش شود…

بی شک در چنین فضای بدبینی ای، مصلح ترین و دلسوزترین انسانها نیز، با دیدی بدبینانه نگریسته می شوند. اما آیا بهتر نیست فارغ از فرامتن، به خود متن و محتوا بپردازیم و ببینیم که در مقام مقایسه، آیا این ایده ما را به رفاه و تعالی و توسعه می رساند یا ایده هائی از سوی نقد کنندگان؟ (اگر ایده ای باشد) و آیا بهتر نیست اجازۀ بیان نظرات و ایده های جدید، آن هم در فضای تخصصی و علمی به شهروندان داده شود؟ و آیا مضمون آن مقالات، به چیزی جز وحدت اشاره داشت؟

این ایده متعلق به هیچ شهری نیست و نگارنده خود را فارغ از هر گونه نگاه تعصبی و وابستگی سیاسی و اجتماعی و قومی دانسته و تنها از منظر یک فرد دارای تحصیلات آکادمیک (دانشجوی دکتری شهرسازی) در حوزه ای که در آن اظهار نظر نموده، می بیند و بر این اساس، پنداشتِ اولیه بر آن بود که سایرین نیز به بار علمی و تخصصی مقاله توجه بیشتری می نمایند.

در هر دو مقاله تلاش بر این بود که حسن نیّت نگارنده، از طریق عدم جانبداری از یک شهر مشخص، و تأکید بر «تشکیل شهری نوظهور و با نامی تازه»، و لزوم تقسیم عادلانۀ دستاوردها، و همچنین، بیان این نکته که بنا نیست هیچ شهری به نفع دیگری حذف یا نابود شود، قابل رصد باشد. در این اقدام بناست هویتی مرکب از هر دو شهر تشکیل شود؛ کما اینکه تاریخ مشترک، برادریهای گذشته و همراهی همیشگی بزرگان دو شهر در ادوار مختلف تاریخی، ضامن این ایده است و ما هویتی دو گانه و کاملاً متفاوت نداریم که بخواهیم سبب اضمحلال یکی از این دو هویت شویم.

نکته دیگر در باب فضای مجازی این بود که بر خلاف گذشته که در خصوص لامرد یا جهرم یا شیراز مطالبی ذکر می شد، با واکنش و پاسخ اشخاصی از این شهرها مواجه بودیم؛ اما این بار به زعم نگارنده به سبب قوت و منطق و استدلال مقاله، و بالتبع خطر احساس شده، هیچ واکنشی صورت نگرفت که البته نشانه بسیار خوبی از بازخوردها در فضای بیرونِ منطقه می باشد.

لیکن در این فضا برخی از عزیزان از هر دو شهر، طی نقدهائی منطقی و صحیح، سعی در بیان نواقص یا شبهات داشتند تا از این طریق بتوان نسبت به پیشبرد آن کمک نمود. لذا لازم می نمود که در این خصوص، ضمن تقدیر از حسن نیت این عزیزان، به برخی از شبهات اصلی و سؤالات مهمتر، پاسخی برای افکار عمومی ارائه شود که ذیلاً بدان پرداخته شده است:

۱-تعداد زیادی از نظرات حاکی از نگاهی همراه با شک و تردید به ایده و اهداف آن بود. این شک از سوی برادران گراشی به سبب آنکه ظاهراً طرحی از سوی یک لاری ارائه شده، بیشتر بود و به حق، نگرانیهائی در باب از دست رفتن دستاوردهای پیشین گراش وجود داشت و اینکه این ایده، توطئه ای برای بازگرداندن همه چیز به وضع سابق است. در توضیح بایستی عرض کنم که این ایده متعلق به هیچ شهری نیست و نگارنده خود را فارغ از هر گونه نگاه تعصبی و وابستگی سیاسی و اجتماعی و قومی دانسته و تنها از منظر یک فرد دارای تحصیلات آکادمیک (دانشجوی دکتری شهرسازی) در حوزه ای که در آن اظهار نظر نموده، می بیند و بر این اساس، پنداشتِ اولیه بر آن بود که سایرین نیز به بار علمی و تخصصی مقاله توجه بیشتری می نمایند. نکتۀ دیگر اینکه همانند بسیاری از لاریها، اینجانب نیز دارای نسبت خانوادگی بسیار نزدیک با گراشیها هستم و خانواده مادری ام ساکن گراش هستند و بیش از آنکه لاری باشم، خود را لارستانی می دانم. با افتخار عرض می کنم که اولین مقاله ای که پس از وقایع سال ۸۸ با محتوای وحدت لار و گراش نگاشته شد، و در هفته نامه میلاد لارستان به چاپ رسید به قلم اینجانب بود. از طرفی، این ایده متعلق به امروز نیست و همین نگاه تخصصی سبب شده بود که در همان زمان، طی دیداری که در مجلس با جناب آقای حسنی (نماینده وقت) داشتم، بحث تهیه طرح مجموعه شهری را بیان نمایم که البته بنا بر مصالح آن زمان و شاید ضعف موقعیتی گراش نسبت به لار، این ایده مورد توجه قرار نگرفت و با این سوال منطقی از سوی ایشان مواجه شدم که مرکز این مجموعه شهری کجا خواهد بود؟!

به همین سبب نیز، حساسیت مردم گراش قابل درک بود و تلاش مقالات قبلی بر این بود که سهم و حق ایشان و سایرین در این ایده دیده شود. شاید تأکید بر توسعۀ اراضی بین دو شهر با هدف وحدت (بجای تفرقه انگیزی) و تأمین کاربریهای مشترک المنافع از جمله ادارات کل و یا احداث شهرکهای مسکونی برای ساکنین هر دو شهر و یا مهاجرین جدید در آن، طرح بحثی مختصر بود تا نشان دهد که دید مثبتی به خواست ایشان (از نگاه نگارنده) وجود دارد. حتی دلایل و مستندات موثقی دال بر امکان حفظ شهرستان گراش ارائه شد. کما اینکه در گذشته نیز، در مقالاتم عرض کرده بودم که تقسیمات سیاسیِ بیشتر، برای منطقه لارستان یک منفعت است نه یک ضعف؛ چرا که تعداد شهرستانهای حوزۀ نفوذ را افزایش می دهد و شانس تقسیمات کشوری جدید را در جنوب فارس دو چندان خواهد نمود.

۲-برخی از دوستان نسبت به زمان طرح موضوع و ایده (نزدیکی به انتخابات) و اغراض آن تشکیک نموده اند. بایستی عرض نمایم که این مقاله حدود یک سال قبل نگاشته شد و در اختیار یکی از نشریات قرار گرفت که به دلایلی درج نگردید. همانگونه که عرض شد، ایده مربوط به حال حاضر نیست و پیشتر نیز در محافل مختلف و در حضور نمایندگان ادوار مجلس و فرمانداران بیان گردید و به سبب عدم پیگیری جدی، لزوم طرح آن در میان عموم، اجتناب ناپذیر شد. همگان خوب می دانیم که زمان انتخابات، زمان تضارب آراء است و نوشتارها بیشتر مورد توجه قرار می گیرد و مخاطین بیشتری خواهد یافت. به جدّ عرض می کنم که حقوق معنوی این ایده متعلق به تمامی لارستانیهاست و هرگز در حمایت از یک کاندیدای خاص به کار نخواهد رفت و اساساً آنقدر موضوع مهمی است که هیچ کس نبایستی به خود حق دهد از آن، بر له یا علیه، و البته با هدف انتفاع شخصی و تهییج افکار عمومی بهره گیری نماید و تأکید می نمایم که با تمام توان و همانند گذشته، به دلسوزان منطقه، در پیشبرد اهداف کمک خواهم کرد؛ از هر طیف و گروه و شهری که باشند. لذا ترجیح این ایده بر آن است که مصالح منطقه را بر سلایق قومی و سیاسی رجحان دهیم!

۳-برخی از دوستان این ایده را در حد یک آرمان ذکر نموده اند. دقیقاً درست است! در رویکردهای استراتژیک، ابتدا چشم اندازی آرمانی؛ اما امکان پذیر تدوین می گردد (مانند سند چشم انداز ۲۰ ساله کشور که رسیدن به جایگاه اول منطقه را نوید می دهد. یکی از اهداف این سند و راهبردها و سیاستها و راهکارهایش در تصویر زیر آمده است).

 

سپس برای دسستیابی به آن آرمان، اهدافی تدوین می شود و برای دستیابی به اهداف، راهبردهائی نگاشته می شود. دستیابی به راهبردها از طریق سیاستها بوده و در نهایت، سیاستها توسط راهکارهای اجرائی محقق می گردد. در واقع «ادغام لار و گراش و تشکیل مرکز استان جدید» یک آرمان است و در جایگاه چشم انداز قرار می گیرد. لذا برای تحقق آن نیاز به نگارش اهداف و راهبردها و… در حوزه های مختلف است که شامل اجتماعی و سیاسی، اقتصادی، کالبدی، اداری، تشکیلاتی، فرهنگی و هویتی و… می باشد و این ساختارها بایستی در هر حوزه، تا سطح راهکار اجرائی پیش برود. بخش مهمی از نقدها از جمله آرمان گرائی، عدم تحقق پذیری در حوزه اجتماعی و نبود شرایط اداری و از دست رفتن هویت شهری و… همگی در مقام مراحل پائین تر جای می گیرد (هر چند همگی این نقدها صحیح است، لیکن پذیرش کل، سبب ایجاد زمینه برای دستیابی به راهکارهائی در هر بخش می شود). بالتبع اگر همگان این ایده را بعنوان مهمترین راه پیوند دهنده در منطقه بپذیریم، آنگاه امکان پرداختن به راههای تحقق پذیری این آرمان فراهم می شود. نکته مهم در این بحث آن است که مراقب باشیم این ایده که جزء معدود راههای پیوند دهنده است، مورد سوء استفاده های سیاسی و اغراض شخصی قرار نگیرد و دیگر آنکه نپنداریم که کدورت و بی اعتمادی چندین ساله، به راحتی و با یک ایدۀ خام و اولیه، به سرعت رفع شود و عموم آنرا می پذیرند. بالتبع اگر کلیات ایده مورد پذیرش باشد، آنگاه نیاز هست که ما به راهکارهای اجرائی در هر حوزه بپردازیم و بی شک، نگارنده به سبب تخصص خود، تنها می تواند در حوزه های کالبدی ارائه طریق نماید و این کار نیازمند تلاش همزمان نیروهای اداری و اجتماعی و کارشناسان اقتصادی و سیاسی و… است تا در این باب راهکار ارائه نمایند و سنگهای موجود بر سر راه را کنار بزنند. این عزمی همگانی است و شاید از نکات ایده و ارزشهای آن، عدم اتکاء به فرد است. تهیه سندی مدون و اجرائی در تمامی حوزه ها، نیازمند تشکیل کارگروههای مشترک، پذیرش مذاکره و اصول آن، محترم شمردن حقوق طرف مقابل و تبادل آراء در فضائی برابر است و از همه مهمتر، حسن نیت، تأنی و تحمل نظرات مخالف و همچنین، صبوری در راهی که منافع عموم منطقه در آن خلاصه می شود. (خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنکه خودشان بخواهند)

۴-برخی از عزیزان به مسئلۀ اساسی دیگری پرداخته اند که آیا اساساً برای توسعه نیاز هست که ما به مرکزیت استان شدن و ارتقاء سیاسی اتکاء کنیم؟ آیا نمی شود بجای این موضوع به توسعه به چشم راهی برای دستیابی به زمینه های ارتقاء فکر کرد؟ و در این مسیر، هر شهری که توسعه یافته تر باشد، به مرکزیت دست یابد؟ اساساً درست ترین راه همین است. لیکن به شرط آنکه اولاً مسیر این رشد برای همه بصورت برابر فراهم شود و توزیع عادلانۀ امکانات اتفاق بیفتد و ثانیاً ما امکان طی طریق از مسیر عکس برایمان فراهم نباشد.

نگاهی به بجنورد و خصوصاً بیرجند در زمان تخصیص مرکزیت استان به آنها و کسب مرکزیت سیاسی نشان می دهد که از لحاظ میزان شاخصهای توسعه یافتگی، این شهرها از بسیاری جهات در ضعف کامل بوده اند. در کشورهای توسعه یافته به سبب توزیع متوازن امکانات، هیچ منطقه ای نیاز به ارتقاء سیاسی احساس نمی کند و گهگاه روستاها در مقابل اعطای شهرداری، از خود مقاومت نشان می دهند و این ارتقاء را نمی پذیرند. نگاهی به شهری همچون «کَن» در فرانسه نشان می دهد که شما برای تبدیل شدن به یک شهر مشهور در دنیا نیازی به مرکزیت یافتن و توسعه جمعیتی ندارید و یک شهر کوچک می تواند میزبان یک فستیوال بزرگ سینمائی در جهان باشد، بی آنکه از این بهراسد که دستهای پشت پرده ای در تلاشند تا (بجای رشد دادن خود) این امتیاز را از شما بربایند و به نفع خود مصادره کنند! اما به اذعان دکتر رنانی (استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان) در مقاله ای که در ویژه نامه اقتصادی اردیبهشت ماه روزنامه شرق به چاپ رسیده بود، در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران، به سبب عدم توازن در توزیع خدمات و نگاهی قطبی، شکاف گسترده ای میان مناطق ایجاد می شود و در این میان، همواره نارضایتی از شهرِ بالاتر وجود خواهد داشت و بر این اساس، همگان، ارتقاء سیاسی را تنها راه دستیابی به امکانات تازه می بینند. بر این اساس فرقی نمی کند اصفهان باشی یا لار یا گراش!

اصفهان می پندارد که تهران حقوقش را تضییع کرده؛ شیراز، اصفهان را متهم می کند؛ لار و جهرم و لامرد، شیراز را متهم می کنند و اوز و بیرم و جویم و گراش و… لار را و احتمالاً روستاها و مناطق تحت پوششِ ایشان، آنها را به این تضییع حقوق و خود محوری متهم می کنند. البته که همگان هم درست فکر می کنند! این دردی است که نظام برنامه ریزی ما بدان دچار شده و شاید بر روحیات ما نیز اثر گذارده تا نسبت به زیر دستانمان خودخواهانه و حق به جانب بنگریم و اغلب، به حق خود راضی نباشیم و تمامیت خواه باشیم!

جالب هم اینجاست که اغلب، این تغییرِ سیاسی منجر به توسعه متوازن و یا حتی توسعه متمرکز نمی شود. همچنان که گاهاً می بینید شهریت برخی از مراکز استان موجود، و یا وجود صنایع و خدمات در آنها، از منطقه لارستان کمتر و ضعیف تر است. اما لارستان پتانسیل توسعۀ متوازن و غیرمتمرکز را دارد که در ادامه عرض خواهد شد. طبیعی است که تا زمانی که ایده یا آلترناتیو جایگزینی برای این موضوع وجود نداشته باشد، جدال زیردست و بالادست با مضمونِ ارتقاءِ یکی، و امتناع دیگری، ادامه داشته باشد.

ماجرای جدال میان قزوین و تهران در زمان جدا شدن استان قزوین، مهر و لامرد در زمان جدائی مهر و یا امتناع جهرم از جدائی خفر را اگر با جریانات سال ۸۸ منطقه و یا مواضع لار در برابر سایر مناطق قیاس کنید می بینید که امرِ واقعه، منتج از شرایطی است که عدم توازن در توزیع خدمات ایجاد کرده و مختص منطقۀ ما نیست. کما اینکه اگر اوز و بیرم به شهرستان گراش تخصیص می یافت، شاید گراشیها نسبت به تقسیمِ خود واکنش نشان می دادند. نه اینکه این وقایع را صحیح بدانیم؛ بلکه عرض این است که این مسائل بایستی گذرا باشد و جای بخششِ یکدیگر را کینه و دشمنی نگیرد. هر چه این کدورت ادامه داشته باشد، جبران مافات سخت تر می شود. لذا این ایده ادعا دارد که جزءِ معدود راههای تقسیم منافع است و در کنارِ این شهر نوظهور، سایر مناطق را نیز بهره مند خواهد ساخت. و بالتبع، جایگزینی برای جبران خطاهای گذشته است.

حامد مقدم-دانشجوی دکتری شهرسازی

ادامه دارد…

نوشته شده در تاریخ:جمعه ۰۴ دی ۱۳۹۴ ساعت ۸:۱۱ب.ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

One Response to “ادغام لار و گراش؛ از خیال تا واقعیت”

  1. مهندس حسین پور گفت:

    به نام خدا
    ضمن عرض سلام خدمت همشهریان محترم و تشکر از دکتر جعفرپور
    اجازه دهید کمی صادقانه با هم حرف بزنیم. لارستان امروز اصلا جایگاه مناسبی ندارد. در شهرستان های مجاور اتفاقات بسیار مهمی در حال رخ دادن است که روزبروز موجبات توسعه و عمران آن مناطق را سبب میشود که البته ما خوشحالیم و آرزوی توفیق بیشتر برایشان داریم.
    برای آگاهی مردم لارستان تعدادی از دستاوردهای شاخص و منحصربفرد شهرستان مجاور شمالی یعنی شهرستان داراب را بر میشمارم:
    ۱_کلنگ زنی بیمارستان تامین اجتماعی داراب (این بیمارستان تنها بیمارستان مصوب دولت در کل کشور بود که جهت توسعه شهرستان داراب صورت گرفت)
    ۲_ اتمام عملیات سد رودبال داراب بعنوان یکی از بزرگترین سدهای کشور و تغذیه دو شهرستان فسا و استهبان به مرکزیت داراب. این سد علاوه بر کاهش دمای هوای داراب و تغییرات مثبت اکوسیستمی ،موجب ارتقا و گسترش چشمگیر صنعت کشاورزی این شهرستان خواهد شد.
    ۳_ توسعه پتروشیمی عظیم داراب و تزریق ده هزار میلیارد ریال اعتبار برای پیشرفت آن
    ۴_ اجرای یکی از بزرگترین و پیشرفته ترین تصفیه خانه های ایران در داراب که آب شرب شیرین دو شهرستان داراب و زرین دشت را تامین میکند.
    ۵_ انتقال کارخانجات پهناور و بین المللی کاشی و سرامیک از استان یزد به شهرستان داراب. بعلت وجود منابع آبی و همچنین معادن و خاک مناسب در داراب
    ۶_ گسترش روزافزون گردشگری و صنعت توریسم این شهرستان_ این شهرستان با دارا بودن ۲۰۰ جاذبه گرشگری از جمله لایزنگان و نوایگان در حال تبدیل به قطب گردشگری جنوب کشور میباشد.
    ۷_ مردم و مسیولین شهرستان داراب با جدیت پیگیر ایجاد استان فارس شرقی به مرکزیت شهرستان داراب هستند و امتیاز ویڙه آنها هم داشتن مرز مشترک با دو استان هرمزگان و کرمان و همچنین دوری و مسافت بسیار زیاد از سه مرکز استان (شیراز_ بندر عباس_ کرمان) میباشد.
    و موارد مهم دیگر…..
    لازم است مسولان دلسوز و زحمتکش لارستان ،خود بزرگ بینی را کنار گذاشته و بیش از پیش تلاش نمایند.

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین