با نزدیک شدن به ایام انتخابات شورای شهر، میلادلارستان بر آن شد تا با بررسی برخی مطالب در باب شوراها به قلم یکی از متخصصین این حوزه در انتخاب اصلح…
با نزدیک شدن به ایام انتخابات شورای شهر، میلادلارستان بر آن شد تا با بررسی برخی مطالب در باب شوراها به قلم یکی از متخصصین این حوزه در انتخاب اصلح مردم طی انتخابات آتی دین خود را ادا نماید. یادداشتهایی کوتاه درباب انتخابات شوراها به قلم دکتر حامد مقدم (دکترای شهرسازی و عضو هیات علمی دانشگاه) به رشته تحریر در آمده و طی چندین شماره به جوانب مختلف انتخابات شوراها خواهد پرداخت. مرور این مطالب و نیز انتشار متن و بحث و تبادل نظر در باب محتوای آن را به همگان توصیه می نماییم چه آنکه تضارب نظرات بی شک در توسعه منطقه بسیار مفید خواهد بود.
بخش دوم با عنوان “شوراها و نقش حیاط خلوت گروههای سیاسی و کارتل های اقتصادی!” را با هم مرور می کنیم…
منتخبین شوراها، معتمدین محلی هستند. وقتی قریب ۳۰ درصد جمعیت کشور را روستائیان و حدود ۳۰ درصد دیگر را ساکنین شهرهای کوچک و متوسط تشکیل می دهند، لذا اکثریت جمعیت کشور متعلق به این مناطق است و شکل جوامع کوچک و محلی به گونه ای است که حرف شنوی و کسب تکلیف از معتمدین محلی همچنان یک رویّه در میان عامه مردم است. فارغ از اینکه آیا رویّه درستی هست یا نه، آنچه مهم است این است که بسیاری از احزاب و گروهها و تشکلها و یا اشخاص، با درک این موضوع، برای بدست آوردن کرسی در سایر انتخاباتها (مثل مجلس و ریاست جمهوری و خبرگان و…) ناگزیر به رایزنی با معتمدین محلی و جلب نظر ایشان هستند.
تا اینجای کار البته اشکال چندانی ندارد. اما گاهاً مشاهده می شود که مداخله مستقیم برای در دست گرفتن شوراها (معتمدین و محبوبین محلی) جهت استفاده ابزاری از ایشان در سایر انتخاباتها صورت می پذیرد. در مقیاسی بزرگتر، مداخله گروههای سیاسی برای به دست گرفتن شوراها و استفاده ابزاری از آن، در شهرهای بزرگ، اهمیت ویژه ای یافته است.
باید گفت که در این صورت، شوراها نمی توانند وظیفه ذاتی خود را به انجام رسانند و عملاً تبدیل به حیاط خلوت سایر انتخاباتها می شوند. ضمن آنکه سایر انتخاباتها به سبب حساسیتِ جایگاه و پستِ مدنظرِ تصدّی، تا حد زیادی به حاکمیت مرکزی نزدیکتر خواهد بود و همانگونه که در یادداشت شماره ۱ (( در اینجا بخوانید)) عرض شد، بنا نیست شوراها لزوماً در مسیر تصمیمات حاکمیت مرکزی حرکت کنند و بایستی مولفه های محلی را در مداخلات خود ارجحیت دهند.
از سوی دیگر، شهرداری یکی از پر درآمدترین نهادهای شهری محسوب می شود که اتفاقاً به سبب داشتن اختیارات فراوان در درآمد و هزینه، و نظارتهای ناکافی نسبت به سایر نهادهای دولتی، سر و کار داشتن با زمین و…، محلی است که از طرف گروههای فعال اقتصادی بعنوان هدف سرمایه گذاری برای دستیابی به منافع فراوان ارزیابی می شود و لذا سرمایه گذاریهای فراوانی برای در دست گرفتن این نهاد انجام می پذیرد. ورود املاک اشخاص خاص به داخل محدوده، تغییر کاربری به کاربریهای ارزشمندتر، تغییر در مسیر خیابانهای مهم شهری، مداخله در پرونده های اشخاص، اخذ تراکم مازاد، گرفتن پروژه از شهرداری، دلالی و… بصورت غیر قانونی و بدون رعایت مصالح عمومی و قوانین، بخشی از استفاده هایی است که این اشخاص از محل کسب جایگاه در شورا یا شهرداری برای خود متصورند.
کسب کرسی در شورا و دخالت در عزل و نصب شهردار زمینه را برای نادیده گرفتن مصالح عمومی و رفتن به سوی منافع افراد خاص و نهایتاً، دست نیافتن به توسعه مورد انتظار، همچنین، اشاعه فساد اقتصادی برنامه ریزی شده در جامعه، از جمله تبعات این نوع از مداخلات است که گاهاً عامه مردم به سبب سر و کار نداشتن با شهرداری، از آن آگاه نیستند و در جریان محتوای وقایعِ حولِ شهرداری قرار نمی گیرند.
رای ندادن به افرادی که سابقه چنین خطاهایی را دارند؛ شاید بهترین هشدار از سوی مردم به منتخبین جدید باشد.
ادامه دارد…
یادداشت اول را در اینجا بخوانید
با احترام به نظر دکتر مقدم؛ ذکر چند نکته حائز اهمیت است.
اول اینکه وضعیت شصت درصدی جوامع متوسط به پایین کشور نمی تواند نشانه ای از یک رویه حرف شنوی و کسب تکلیف مردم از سوی معتمدین خود باشد چرا که رشد یا کاهش جمعیت یک فرآیند دیالکتیک است و با استدلال بیان شده سرسازگاری ندارد. چه رسد به سوء استفاده گروه های سیاسی و اقتصادی.
دوم؛ اینکه مورد اول در ادامه استدالال های نویسنده بی اعتبار می شود؛ آنجایئکه صحبت از مداخله گروه های سیاسی در شهرهای بزرگ می شود.در صورتیکه بحث اولیه در ارتباط با مناطق روستایی و شهرهای کوچک و متوسط است.
سوم، اگر کارتل را به عنوان شرکت هایی که با هدفی خاص فعالیت می کنند و از از استقلال مالی و حقوقی برخوردارند؛ معنا کنیم لذا چنین وضعیتی را نمی توان در مقوله انتخابات شوراها تصور کرد. شاید منظور نویسنده متمکنین اقتصادی هستند که در پی بهره برداری های ناصواب اقتصادی خود هستند.
چهارم: در بسیاری از شهرهای جهان، شهردار مستقیما با رای مردم انتخاب می شود و نه با رای شورای شهر؛ شاید یکی از دلایل فسادپذیری شهرداری ها در ایران این باشد که انتخاب شهردار توسط مردم صورت نمی گیرد.
پنجم؛ نقش مردم در انتخابات را نباید محدود به دوره زمانی انتخابات کرد بلکه بایستی آنها، فرد منتخب را پاسخگوی خود در دوره مسئولیتش بدانند. به عبارتی خود را دارای سهم بدانند و از مشارکت فعال برخودار باشند تا اینکه به عنوان یک شهروند غیرفعال، صرفا منتظر معجزه از سوی مسئولین منتخب باشند.
نکته پایانی: در صورتیکه مردم مشارکت فعال در امورات شهر داشته باشند و عملکرد مسئولین شهری (شورا و شهردار) در زیر ذره بین مردم باشد؛ آنگاه می توان انتظآر جامعه سالم، شهر سالم و شهروندان مسئولیت پذیر داشت که چهار سال به چهار سال به انتظار دستی از غیب برون آید و کاری بکند؛ ننشینند.