مَه خِرِنجي واگِشتهمنتظر است كه خشم و عصبانيت خود را نسبت به من نشان دهد.*** گيزير اُشّبارِهسخت بهانهگير شده (ماه گرفتگي را گزير گويند)*** اَخو واچوخجل و شرمنده شد، از خجالت آب شد.*** سِرَم اَلَمبير مَدِهمرا سرندوان (كسي را از سر خود واكردن و به دنبال كار ديگر فرستادن)*** لُنجْ…
بيجي (گنجشك)در ادبيات شفاهي هر جامعه اين موارد نشان دهنده عميقترين انديشهها، احساسات و واقعيات آن جامعه است و در جامعه ما لارستان نيز با توجه به اين كه تحقيقات كمي در اين زمينه انجام گرفته خوب است جووناي باذوق و اهل فن، در پژوهشهاي موضوعي خود، اين گونه موارد…
بيبي ميگه بد نيست اگه فارسيزبانان و غريبههايي كه توي شهرمون در حال تحصيل يا كار هستن و اينجا زندگي ميكنن، با كلمهها و واژههاي كليدي لاري كه موارد استفاده زيادي هم داره، آشنا بشن شايد همة اونا به كتاب فرهنگ لارستاني دسترسي نداشته باشن و اين وظيفه ماست كه…
مرغ مرغ پا اَبَل دارِه، بَل اَسِرِه خوش اَكُن!چه مكن كه خود افتي**** مرغ يَك پا اُشِه!رأي و عقيده خود را به ديگران تحميل كردن.**** اِمُرغو، اَنُپَگ اُنده!علياصغر به زبان آمده، در مورد كسي كه برخلاف هميشه ساكت بوده يكباره سخن بگويد.**** زكات تخم مرغُم،پنبه دونه!توقع كمك از فقير نداشته…
«مار»در شمارههاي قبل در مورد كاربرد اسامي بعضي حيوانات گفتيم كه اينها علاوه بر اين كه به كلام و صحبتهاي گوينده، شيريني و جذابيت خاصي ميده و معني و مفهوم كلام شنونده به گوينده بهتر تفهيم ميشد، نشان از استعداد، قريحه و فرهنگ جامعه نيز است. در اين شماره «مار»…
مَه خِرِنجي واگِشته با خشونت و عصبانيت به من نگاه ميكند. **** اَخو واچِدَه با شرمندگي و بهت در خود فرو رفتن. (نوعي خجل شدن) **** سِرَم اَلَمبير مَدِه مرا به دنبال مجهول نفرست، مرا سر ندوان و از حقيقت دور نكن. **** گِزير اُشبارِه خسوف و كسوف و هم…
«اسب»در شماره قبل گفتيم كه بيبي به هنگام صحبت كردن با مردم در لابه لاي حرفهاش، از كنايات و ضربالمثل ها استفاده ميكنه كه مثل يه چاشني،به صحبتهاش مزه ميده و اونا رو بهتر و جذابتر به شنونده تفهيم ميكنه. به قول بيبي اينها به عنوان بخشي از ادبيات شفاهي…
امروز قرار بود بيبي رو ببرم چشم پزشكي تا از چشاش معاينهاي به عمل بياد و بيبي هم دِلنهاده بشه آخه چند روزي بود كه بيبي ميگفت: «تَهِ چَشُم گُل گُل اَبِسّايي» (يعني چشمام تكه تكه ميبيند) نوبت بيبي آخرهاي وقت يعني نزديكيهاي غروب بود و تا اون وقت اصلا…
خر (الاغ)گاهي توي ضربالمثلها، اصطلاحات و كناياتي كه بيبي به كار ميبره، متوجه شدم كه اسامي بعضي از حيوانات خيلي تكرار شده و معناي اونارو برجسته تر ميكرده و گاه به صورت مثبت و گاهي منفي مورد استفاده قرار ميده. بيبي ميگه كه ضربالمثلها به عنوان قسمتي از ادبيات شفاهي…
(حروف الف)اِشْپُت: مبهوت و متعجب – وحشت زدهاِشكَت: غار كوه –مغاره كوهاِشكِل : مشكل – گره كاراَخ و پَخ: آب دهان و بينياَدِل شُلال بُدِه: حرف ناراحت كنندهاي كه بر انسان گران آيد حرفي از كسي به دل گرفتن.اُزُوزو:جوجه تيغياَشو: موجودي خيالي است به هنگام خواب بر روي سينه شخص مينشيند…