سه شنبه ۰۲ مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۷:۳۲ب.ظ
::آخرین مطلب 29 دقیقه پیش | افراد آنلاین: 19

سردار عرصه قلم

به بهانه چهلمین روز درگذشت شادروان «غلامرضا حامدپور» هر چند کلمه «سردار» به کسی اطلاق می شود که از لحاظ علمی و فنی در رشته ی نظامی مهارت و تخصصی…

به بهانه چهلمین روز درگذشت شادروان «غلامرضا حامدپور»

هر چند کلمه «سردار» به کسی اطلاق می شود که از لحاظ علمی و فنی در رشته ی نظامی مهارت و تخصصی خاص داشته باشد و بیشتر نیز این لقب به نظامیان داده می شود ولی به راستی که «سرداری» برازنده و شایسته «غلامرضا» نیز بود.

او «سرداری» تمام عیار و شاخص بود چرا که در هر کجای شهر صحبت از حق و حقوق شهر و شهروندان بود فعالانه حضور داشت و مطالبه گری می نمود.

او که یکی از فعالین اجتماعی نام آشنای لارستان بزرگ بود همواره در تمام زمینه ها اعم از اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی ، سازندگی و سایر موارد دیگر چه با سخن ، چه با قلم و قدم خود در حال جهاد تبیین و روشنگری مردم و مطالبه گری بود.

او مطالبه گری دلسوز و دغدغه مند بود که درد و دغدغه شهر و مردم را در سر داشت و با آنها پیوند خورده بود به طوری که همواره در پی رفع آنها مطالبه گری می نمود.

«غلامرضا» یک فرهنگی پیشکسوت و فرهیخته و نگارنده ای چیره دست بود که سالیان عمر خود را در راه خدمت به آموزش و پرورش و فرزندان لارستان بزرگ صرف نموده و از لامرد و علامرودشت گرفته تا گراش ، دهکویه و لار و در مدارس مختلف عادی ، فرهنگی ، شبانه روزی و خاص خدمت کرده بود و از خود یادگاری های زیادی به ارمغان گذاشته است.

او گرچه یک فرهنگی بازنشسته بود اما هرگز اجازه نداد قلم از دستش بیافتد و از آن همچون اسلحه ای در راه تبیین مسائل شهر و روشنگری مردم استفاده می نمود.

«غلامرضا» همچون چراغ راه و دایره المعارفی راهگشا برای آنانی بود که دغدغه تعلیم و تربیت و فرهنگ این مرز و بوم و جوانان آن را در سر داشتند.

او اگرچه یک فرهنگی بود ولی در تمام زمینه های اجتماعی دغدغه داشت و ضمن رصد مشکلات شهر و مردم، همواره با دقت و ریزبینی خاصی در جهت رفع آنها مطالبه گری می نمود و همچون نام زیبایش «همیشه راضی به رضای خدا بود» و در کارهایش همواره به او تاسی می جست ولی حیف و صد حیف که زود رخت سفر بست و از جمع ما رفت و ما را با کوله باری از مشکلات تنها گذاشت و با رفتنش ضایعه ای اسف بار بر شهر تحمیل نمود.

اگر چه او «چهل روز غم انگیز» در بین ما نیست ولی هنوز در باورمان نمی گنجد که دست تقدیر روزگار او را از دوستانش جدا کرده و ما را تنها گذاشته است.

لذا ما همراهان او همواره وجودش را در بین خودمان احساس می کنیم و پیمان می بندیم که راه ، قلم و قدمش را رها نخواهیم کرد و اعلام می داریم که ای «سردار» و ای رفیق شفیق، آسوده و آرام بخواب و مطمئن باش که راهت را با همان دقت و دغدغه و با همان قلم زدن های مطالبه گرایانه ات ادامه خواهیم داد…

«روحش شاد و راهش پر رهرو باد.»

 

نگارنده: حبیب سمیعی

ف۱۱۰

 

نوشته شده در تاریخ:چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۷:۲۳ب.ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

2 Responses to “سردار عرصه قلم”

  1. لارستانی گفت:

    خدا رحمتش. کند. خیلی. به شهر. لار علاقه مند. ومتعصب. به زادگاهش. وبیشتر. مطالباتش در منطقه. برای. خود. لار بود

  2. ناشناس گفت:

    هنوز هم باورم نمیشه که اینقدر زود رفت

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین