چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۳:۰۹ب.ظ
::آخرین مطلب 30 دقیقه پیش | افراد آنلاین: 12

کاربرد «سر» در كنايات و اصطلاحات بي‌بي

سِرَه (سَر) سَرَهِ بي‌درد، ‌اَبالِشت نانِسِن سري كه درد نمي‌كند، دستمال نمي‌بندن. *** سِرَه شَه سِرَه مَكُن سر به سرش نگذار *** سِرَه شَه اَخُلَه خوئِه كاري به كار كسي…

سِرَه (سَر)

سَرَهِ بي‌درد، ‌اَبالِشت نانِسِن

سري كه درد نمي‌كند، دستمال نمي‌بندن.

***

سِرَه شَه سِرَه مَكُن

سر به سرش نگذار

***

سِرَه شَه اَخُلَه خوئِه

كاري به كار كسي ندارد. آزارش به كسي نمي‌رسد.

***

سِرَه شَه لَمبير دَدِه

سر دواندن ديگران

***

سَر وَ سَر كِردَه

چيزي را در برابر ديگران قبول كردن – معاوضه دو جنس هم ارزش با يكديگر

***

هيچ ديگي بي‌سِرَه ني

هيچ دختري بدون خواستگار نيست.

***

بيغ كَلّه كلّه (اصطلاحي است)

رودخانه‌اي كه بر اثر سيلاب پر و سرريز است.

***

سِرَه شَه جو مكن

اينقدر به او پيله و او را ناراحت نكن.

***

سِرِه خو گُذشته‌اِ

از جان خود گذشتن و خود را به خطر انداختن.

***

گوشُش بِگِرِش سِرَش شَمرَه دا

سر به راه  و حرف شنو بودن

***

سِرَش نِه مُنه خوشِه

خيلي باسخاوت است

***

سَر اَگَردِه كه همسر واجوئِه

در مورد دو چيز نامتناسب يا دو شخص كه هيچ سنخيتي با هم ندارند،‌ اين ضرب‌المثل كاربرد دارد.

 يعني در و تخته بايد با هم جور باشد.

***

سِر مَهي و دُم مَهي، اخونَه خُمو اَني‌اَم بي‌رسوايي

وقتي كه از عاقبت بد و ناراحت كننده يك موضوع مطمئن باشي بهتر است از انجام دادن آن صرف نظر كني.

***

چَش مَه كَلّه سِرَه چو

خيلي متعجب شدم –  از تعجب شاخ در آوردم

***

مَگَه سِرِه كَچَلُم بِه اُدوا كِردِه؟ (اصطلاحي است)

وقتي كه كار كوچكي را بزرگ جلوه داده و آن را به رخ طرف بكشي در حالي كه طرف از كار تو هيچ سودي هم نبرده باشد.

***

سِرَه اَشمِرِه، نو اَدِه!

سرشماري مي‌كند و نان مي‌دهد. خسيس بودن

***

سِرَه بَوشَكو مَتِك كَت

سرگيجه گرفتم

***

شَه لوئه سِرَش نا

بسيار ممنون شدن – حالتي از قدرداني بعد از دريافت هديه كه نشان دهنده خوشحالي  و خوشايندي است.

***

باد شَه كَلّهِ

فيس دارد. تكبر دارد

***

وَ كَلّه شُو وَيسَنَدِه (كنايه از ديوانگي است)

او را مسخ كرده و به اراده خودشان در آورده‌اند.

كنايه از فردي است كه عاشق شده و حرف هيچ كسي را جز معشوق نمي‌پذيرد.

***

سِرَه شَه سِرَه مَكُن

سر به سرش نگذار

***

وَ كَلّه چو (اصطلاحي است)

مغز توي سرش نيست – بي‌مخ است

***

سِرَم اُشخَه

با پرحرفي، سر كسي را به درد آوردن و حوصله او را سر بردن

نوشته شده در تاریخ:جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۶:۳۲ق.ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین